گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی

https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared

۱۳۸۸ تیر ۲, سه‌شنبه

اخبار دریافتی از کانون روزنامه نگاران در تبعید

تحلیل: شکاف در ایران پهن تر می شود جرمی بوئن سردبیر بخش خاورمیانه ای بی بی سی سپاه پاسداران هشدار داده که بیش از تظاهرات را تحمل نخواهد کرد هشدار سپاه پاسداران انقلاب آخرین تهدیدی است که متوجه مخالفان در ایران می شود. خط مشی رسمی را آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در جریان مراسم نماز جمعه گذشته تعیین کرد. به ایرانی ها گفته شده که انتخابات عادلانه بوده است و اینکه باید آن را بپذیرند و اگر در خیابان ها اعتراض کنند باید خطرات جانی اش را قبول کنند. اولویت مقام ها متوقف کردن تظاهرات بیشتر است. به نظر می رسد آنها تشخیص داده اند که حضور این همه آدم در سرپیچی از دستور حکومت، مبارزات سیاسی میرحسین موسوی، مردی که فکر می کند برنده انتخابات بوده به راه افتاده است، را تشدید می کند. متحد کلیدی وی علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری سابق، است که دختر و چندین عضو دیگر خانواده اش طی روزهای اخیر موقتا دستگیر شدند. 'راه برگشتی نیست' چالش مخالفین این است که علیرغم تهدیدها، راهی برای ادامه اعتراضات پیدا کنند. مهمترین موضوع در مورد تظاهرات شنبه این بود که پس از چنین هشدار صریحی از سوی رهبر روی داد. واکنش آقای موسوی نیز به همین صراحت بود. وی نیز چون تظاهرکنندگانی که از او حمایت می کنند، اقتدار رهبر را به چالش گرفته است. وی گفت که جمهوری اسلامی نیازمند اصلاحات جامع است و مردم باید از آزادی بیان برخوردار باشند. بعید است تازه ترین اعلامیه شورای نگهبان که ناظر انتخابات است، آقای موسوی و حامیان وی، که خواهان ابطال انتخابات هستند، را راضی کند. این شورا گفت که تخلفاتی صورت گرفته است اما این مساله تاثیری در نتیجه نهایی ندارد. به این ترتیب شکاف میان دو طرف در حال پهن تر شدن است. در 30 سال تاریخ جمهوری اسلامی قبلا هم ناآرامی های خیابانی روی داده بود. اما آنچه این بحران را بی سابقه می کند ابعاد مخالفت در خیابان و این واقعیت است که به موازات پیدا شدن شکاف در میان نخبگان حاکم صورت می گیرد. در 30 سال اخیر رهبران ارشد ایران بارها با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند، اما هرگز اختلاف خود را به این شکل به میان مردم نکشانده اند. علاقه آنها به حفظ نظام به آن شکلی که بود، بر هرگونه امتیازی که ممکن بود از طریق علنی کردن اختلاف خود بگیرند، می چربید. آقای موسوی از پیروان نزدیک آیت الله خمینی بود و بنابراین به غایت خودی است. اما حالا او علنا راه خود را از آیت الله خامنه ای، جانشین آیت الله خمینی، جدا کرده است. این طور به نظر می رسد که هیچ یک از آنها راه برگشتی ندارند. امویان باز می گردند محمد جواد اکبرين حالا که دارم این چند خط را مینویسم بغض سنگینی دارم تعداد شهدای اعتراض به کودتای "دولت دروغ" به پانزده تن و تعداد رهبران اصلاح طلب و روزنامه نگاران زندانی به 32 نفر رسیده، تعداد معترضان بازداشت شده در راهپیمایی ها از 500 تن گذشته، صدها زخمی هم اکنون در بیمارستانها بستری اند. گزارش دقیقی از زخمی ها و وخامت حال شان در دست نیست. آقای خامنه ای در نماز جمعه گفته است: "اگر نخبگان سياسي بخواهند قانون را زير پا بگذارند، خواسته يا ناخواسته، مسئول خونها، خشونتها و هرج و مرج ها خواهند بود… كه اگر خاتمه ندهند مسئوليت تبعات و هرج و مرج آن، بعهده آنها خواهد بود." کسی جرات ندارد از او بپرسد اولا قانون شکن کسی است که وقتی هنوز به شکایات، رسیدگی نشده همان روز اول به رییس جمهور 24میلیونی تبریک میگوید. وقتی حد اقل تکلیف بیش از ده میلیون تعرفه رأی ناپدید شده، روشن نیست و خود شورای نگهبان متهم به دستبرد در حمایت از رییس جمهور کنونیست شکایت شاکی را که به محضر متهم نمی برند؛ بماند که جلوگیری از راهپیمایی ها و تجمعات، خلاف اصل بیست و هفتم قانون اساسی است. معنای استدلال رهبر این است که اگر شاکی توسط متهم کشته شد مقصر خود شاکی ست؛ زیرا علیه ظلم شکایت کرده است. این استدلال چقدر آشناست!: وعندما استشهد عماربن یاسر فقام عمرو بن العاص فزعاً يرجع حتى دخل على معاوية ، فقال له معاوية: ما شأنك؟ قال: قتل عمار ! فقال معاوية: قد قتل عمار فماذا ؟ قال عمرو: سمعت رسول الله يقول: تقتله الفئة الباغية ! فسارع الى القول: نحن لم نقتله إنما قتله عليٌّ لأنه جاء به وألقاه بين سيوفنا مسند أحمدبن حنبل:4 /199 وقتی عمار یاسر در جنگ صفین توسط سپاه أموی به شهادت رسید عمروعاص نگران شد که أمویان مصداق پیش بینی پیامبر شدند که فرموده بود: عمار توسط گروهی از ظالمان و متجاوزان کشته خواهد شد؛ حالا مردم را چگونه قانع کنیم؟ معاویه پاسخ داد: ما عمار را نکشتیم؛ قاتل او علی بن ابی طالب است که او را به معرکه جنگ آورد و او را در معرض شمشیرهای ما قرار داد! پس او ظالم، متجاوز و مصداق کلام رسول الله است. تاریخ اسلام در تراژیک ترین صورت خویش تکرار می شود. چه بسا آن کس که عثمان بن عفان را کشته است پرچم خونخواهی او را به دست بگیرد و کسی در تاریخ بنویسد از سلطانی که به نام خدا بندگانش را به خاک و خون کشید و بر منبر پیامبر برای کشته ی خویش اشک نفاق ریخت. یاد کودکی هایمان به خیر که این ترانه را از اول انقلاب به یاد داشتیم و هر 22 بهمن می خواندیمش: بگذرد این روزگار تلختر از زهر / بار دگر روزگار چون شکر آید گویی این روزگار تلخ تر از زهر، گذشتنی نیست… سه شنبه ۲ تير ۱۳۸۸ نامه ای به آیت ا لله منتظری حسن يوسفي اشکوري استاد بزرگوار حضرت آیت الله العظمی منتظری دامت برکاته ضایعة دردناک و جبران ناپذیر برخوردهای غیر قانونی و خشونت بار مأموران حکومتی با انبوه مردم معترض و بویژه کشته شدن شماری از هموطنان و از جمله دانشجویان عزیز را، که به حق باید آنان را "شهیدان راه آزادی و عدالت" دانست، به حضرتعالی به مثابة پدر معنوی و رهبر دینی غمخوار امت و خانواده های داغدار آن شهیدان تسلیت عرض کرده و از خداوند منان برای آن در گذشتگان رحمت و مغفرت و برای خانواده های محترم و حضرتعالی صبر و پاداش صابران مسئلت می­­نمایم. بسیار جای تأسف است که سی سال پس از پیروزی انقلاب بزرگ ملت ایران، که در آن قرار بود در پرتو دین اسلام و مکتب تشیع علوی مردم ایران به آزادی و عدالت و حق حاکمیت ملی و توسعه ورفاه برسند، اکنون در پی یک انتخابات با شکوه نتایج آرا به گونه ای رقم خورده است که نه تنها مورد اعتراض کاندیداها و یا اکثریت مردم ایران قرار گرفته بلکه انظار مردم جهان را با ناباوری به خود متوجه کرده و موجب حیرت همگان شده است. رخدادی که در تاریخ پارلمانی ایران بی نظیر است. این در حالی است که در دین اسلام و فقه آن اصولی چون عدالت و امانتداری و وفای به عهد از لوازم تخلف ناپذیر دینداری است و بویژه وجود چنین شروطی در زمامداران ورعایت مستمر و دقیق آنها از اهم واجبات شرعی و دینی است. اکنون آشکارا در امانت مردم خیانت صورت گرفته و برگزارکنندگان انتخابات امانت را به اهل آن باز نگردانده و از وفای به عهد شرعی و قانونی خود تن زده و در نهایت عدالت خود را زیر سئوال برده و حداقل در این موارد شبهات جدی پدید آمده است. به هرحال عموم مردم خواهان پاسخگویی منطفی و معقول و مقبول مسؤلان هستند. بیش از ده روز است که انبوه مردم به اعتراض برخاسته و از طرق مختلف خواسته اند به اعتراضات و خواسته هایشان رسیدگی شود اما بر خلاف قانون نه تنها به این مطالبات رسیدگی نشده که حتی حق اظهار نظر و اعتراض عمومی نیز از معترضان سلب شده است. در این دهه خشم و خشونت و سرکوب، پیوسته راهپمایی های مسالمت جویانه مردم مورد حمله و ضرب و جرح مأموران حکومتی قرار گرفته و هزاران نفر از مردم عادی و بویژه اصحاب سیاست و قلم و فرهنگ دستگیر و دهها تن از جوانان و دانشجویان کشته شده اند و خسارات مالی و اتلاف اموال عمومی فعلا قابل محاسبه نیست. چنین برخوردهایی از سوی مدعیان دینمداری و مسؤلان یک نظام اسلامی غیر قابل قبول و حتی غیر قابل تصور است. همین نوع بر خوردها و سرکوبها و خشونت ها بود که رهبران روحانی و غیر روحانی انقلاب ( از جمله جنابعالی و آیت الله خمینی ) و جوانان و دانشوجویان و در نهایت توده های مردم ایران را در دهه چهل و پنجاه به اعتراض واداشت و تداوم آن از سوی رژیم ظالم و فاسد پهلوی به انقلاب عمومی ضد ظلم وعدالت خواه ملت ایران منتهی شد. حال چه شده است که از سالیان پیش و اکنون بیشتر از گذشته مسؤلان نظام بر آمده از آن انقلاب اسلامی همان روش نادرست و سرکوبگرانه را با مردم در پیش گرفته است؟ در این میان از حضرات علمای محترم و مراجع تقلید و بزرگان دین انتظار می رود که با احساس مسؤلیت بیشتر از یک سو برای احقاق حقوق ملت بکوشند و مانع تضییع حقوق مردم شوند و از سوی دیگر با تلاش و مواضع پدرانه و صلح جویانه نقار بین دولت و ملت را بر طرف کنند و نگذارند این آتشی که جاهلانه و شاید مغرضانه بر افروخته شده است به قهر و خشونت بیشتر دامن زند و احیانا همه چیز را در کام خود کشد و به زیان استقلال و تمامیت ارضی و منافع ملی بینجامد و بویژه بیش از این موجب وهن دین ودینداران شود. در این میان مواضع روشن و حق طلبانه و پدرانه شما مانند همیشه موجب مباهات و مایة امیدواری است و اعلام سه روز عزای عمومی بسیار به جا و مورد حمایت است. امید آن که عالمان دیگر از این سنت حسنه پیزوی کرده و نیز حاکمان نصایح خیرخواهانه حضرتعالی و دیگر خیر خواهان را بشنوند و هرچه زودتر به این ماجرای تلخ و مضر به حال ملک و ملت پایان دهند. از خداوند سلامی و موفقیت آن استاد بزرگوار را آرزو مندم. حقیر را از دعای خیر فراموش نفرمایید. ادام الله ظلکم. مجمع روحانیون مبارز: از موسوی در برابر تهمت‌های ناجوانمردانه حمایت می‌کنیم اللهم انا نشکو الیک فقد نبیَنا و غیبته ولینا و کثره عدونا و شدة الفتن بنا... بیش از ده روز است که از انتخابات ریاست جمهوری می‌‌گذرد، مردم نجیب ایران که با هزاران امید و آرزو و شور و شوق به پای صندوق‌های رای آمدند، اکنون باید جنازه جوانان خود را از میان خاک و خون بردارند و به سوگ آنان بنشینند، میلیون‌ها انسان در سراسر کشور به نتایج اعلام شده این انتخابات باور و اطمینان ندارند، بلکه آن را محصول یک طرح حساب شده می‌دانند و بدان معترضنند، میلیون‌ها انسان در سراسر کشور می‌خواهند و حق دارند فریاد اعتراض خود را به صورت راهپیمایی و اجتماعات آرام به گوش طرفداران حق و عدالت برسانند. آیا پاسخ این فریادهای حق‌طلبانه سفیر گلوله‌هایی است که سینه فرزندانشان را بشکافد و پیر و جوان و زن و مرد را به خاک و خون بکشد؟...خواستار آزادی دستگیرشدگانیم...کسانی که دست به چنین اعمال می‌زنند و سرمایه‌های اجتماعی جامعه را این‌گونه تاراج می‌کنند، از خدا بترسند و از عاقبت خود بهراسند. ...درود و رحمت خداوند بر ملت سرافراز ایران بویژه مردم بیدار و شجاع تهران، درود برجوانان غیور بویژه دانشجویان پرشور، رحمت و غفران الهی بر شهیدان به خون خفته آنان،‌ سلام بر زندانیان عزیر و به خانوداه‌های محترم آنان. مجمع روحانیون مبارز خود را در عزای شهیدان و همدردی با خانواده‌های آنان شریک می‌داند و برای آنان صبر و پاداش از خداوند بزرگ مسئلت می‌دارد. کروبی: اعتراض مسالمت آمیز ملت نسبت به خیانت صورت گرفته در جهت اعمال آموزه های اسلامی است مجمع روحانیون مبارز: ما قویاً از جناب آقای مهندس میرحسین موسوی حمایت می‌کنیم! اتحادیه اروپا از همه ۲۷ عضوش خواسته سفیران جمهوری اسلامی ایران را احضار کنند بریتانیا از شهروندانش خواسته ایران را ترک کنند گفتگو با چند شهروند تهرانی اتفاقات خیلی سریع بود در حالی که شبکه‏های خبری سی‏ان‏ان و بی‏بی‏سی اعلام کردند، در درگیری‏های روز گذشته‏ی تهران دست کم، نوزده نفر کشته شده‏اند و آمار غیر رسمی ۱۵۰ کشته را نشان می‏دهد، اما تلویزیون دولتی ایران، در بخش‏های مختلف خبری، از ده کشته و صد زخمی نام برده است. امروز (یکشنبه) در شبکه‏ی خبر تلویزیون ایران اعلام شد: «خراب‏کارها و آشوب‏گرهای مسلح، عصر دیروز در خیابان آزادی و انقلاب دست به اغتشاش زدند و به مقدسات مردم تعرض کردند و باعث زخمی و کشته شدن ده‏ها شهروند تهرانی شدند». شب گذشته در حالی که ناآرامی‏ها در خیابان‏های تهران ادامه داشت، تلویزیون دولتی ایران، اقدام به پخش تصاویری به نام «اعترافات مناففین» کرد. در این برنامه، دو مرد جوان با چهره‏هایی که واضح نشان داده نمی‏شدند، اعلام کردند که با کمک سازمان مجاهدین خلق، از انگلستان دستور گرفتند تا در خیابان‏ها اغتشاش به‏پا کنند. اما بعد از درگیری‏های شب گذشته، تهران به آرامش برنگشته. شاهدان عینی می‏گویند تا نیمه‏شب صدای الله‏اکبر از پشت‏بام‏ها شنیده می‏شده که همراه با فریاد «مرگ بر دیکتاتور» بوده است. یک شهروند تهرانی در باره‏ی وضعیت فعلی می‏گوید: مردم در جاهای پراکنده دارند تظاهرات می‏کنند. هر عده‏ای خودجوش، یک‏جا جمع شده‏اند. تا صبح تمام شهر آشوب بود. مهم تابوی ترس بوده که شکسته. می‏دانیم که نتیجه به این زودی حاصل نمی‏شود. نباید فقط به سطح ماجرا و سیاست نگاه کرد. تغییرات عمیق و محسوسی در بطن جامعه شروع شده است . یک شهروند دیگر می‏گوید الان، همش هلی‏کوپترها در آسمان تهران‏اند. این نشان از درگیری و شلوغی در شهر دارد. ایرانی‏های سراسر جهان هم از این همه شور و شعور مردم ما تکان خورده‏اند. مرضیه، خانمی در تهران، در مورد شرایط امروز به ما می‏گوید: خیلی ساکت است. یکی از بچه‏هایی را که دیروز آسیب دیده، به دکتر برده‏ام و امروز مشغول کار او هستم. گروهی از بچه‏ها قرار بود بروند جلوی سازمان ملل. خیلی افسرده هستند و مقداری هم وحشت‏زده شده‏اند. به خاطر همین هم، فکر می‏کنم، اثر دیروز این است که امروز خیلی کم آمد‏ه‏اند . مجید از تهران هم در همین زمینه توضیح می‏دهد امروز فکر نمی‏کنم، نشنیدم چیزی. احتمالا، فردا باز دوباره. روحیه‏ها که بهتر شده. دیروز روحیه‏ها خیلی خراب بود. این جوان‏ها که اصلا حالی‏شان نیست، همین‏طور سرشان را انداخته‏اند پایین، پیر، مرد، زن، جوان. سرعت اتفاقات آن‏قدر زیاد است که هیچ‏کس باورش نمی‏شود. مثل یک بهمن دارد حرکت می‏کند. سه هفته‏ی پیش ساکت ساکت بود مملکت. همه هستند، همه! ولی طبیعتاً، نسل جوان بیشتر است. ولی فرقی نمی‏کند، از سری قبلی (سال ۵۷) عمومی‏تر است. انتظارات مردم کم‏تر است. این خود مثبت است، انتظارات کم است. خیلی انتظارات وسیعی ندارند که مثلا، جهان را می‏خواهیم زیرورو کنیم و… برای چیزهای کوچکی است، حداقل تنفسی یک نفر پیغام داده: در خیابان گلشن، در تهران، بسیجی‏های نیروهای امنیتی، به شیشه‏ی ساختمان‏ها شلیک می‏کنند و گفته که اگر از ساختمان و پنجره‏ها نگاه کنند، سنگ یا تیر می‏زنند و ماموران لباس شخصی در حالی که صورت‏شان پوشیده است، به مردم و منازل حمله می‏کردند و مردم را مورد ضرب و شتم قرار می‏دادند. یک نفر برای ما نظر فرستاده که به نظر او، یک یا دو نفر از این روزنامه‏نگارهایی که دستگیر شده‏اند، اعدام می‏شوند. او نوشته: به غیر از مصطفی تاج‏زاده که مطمئن هستم حتما او را هم به جرم واهی برنامه‏ریزی و رهبری اغتشاشات، اعدام می‏کنند. روسیه ایران را مورد استفاده قرار می دهد" ‫ بر اساس خبری که ریانووستی خبرگزاری روس منتشر کرده است روسیه بر انتخابات ایران نظارت داشته است. ایران همواره در مقابل درخواست مخالفان برای حضور ناظران خارجی در انتخابات مقاومت کرده است. ریانووستی می گوید ناظر روس "پاول زریفولین" سردبیر سایت خبری "ژئوپلتیکا" بوده و از شیوه برگزاری انتخابات اظهار رضایت کرده است. آقای رزیفولین به این خبرگزاری گفته است: من بعنوان ناظر در بسیاری از انتخابات مانند بلاروس و مولداوی شرکت داشتم اما چنین انتخابات آزادی مانند ایران را در هیچ کجای دیگر ندیده بودم. وی انتخابات در ایران را «کاملا بر اساس اصول دموکراسی» توصیف کرد و از رسانه های غربی انتقاد کرد که تنش های بعد از انتخابات را بزرگ نمایی می کنند. به گفته زریفولین: این بی نظمی ها کاملا محلی بوده و فقط در دو منطقه تهران رخ داده است در حالیکه بقیه مناطق مسکونی تهران در آرامش بسر می بردند. این خبر از معدود خبرهایی است که از نظارت یک کشور خارجی ازانتخابات ایران خبر می دهد. در همین باره با رضا تقی زاده، تحلیلگر سیاسی مقیم بریتانیا صحبت کردم و نخست نظر او را در باره این خبر پرسیدم: این ادعای روس هاست و هیچ ناظر بین المللی در انتخابات ایران حاضر نبوده است. دولت ایران هم همیشه با حظور ناظران خارجی مخالفت کرده. به نظر نمی رسد که ناظر روسی هم در انتخابات وجود داشته. احتمالن این ناظر روسی را آن طور که خبرگزاری ریانووستی اعلام می کند، حتما حضور خبرنگاران روسی بوده که مثل دیگر خبرنگاران از حاشیه وقایع انتخابات را می دیده اند و به هیچوجه دسترسی به درون وزارت کشور و نظارت درست به انتخابات را نداشته اند. ابن ادعا تبلیغات صرف و فاقد هر نوع ارزش حقوقی است. "پاول زریفولین" سردبیر سایت خبری "ژئوپلتیکا" است و ممکن است که حدس شما درست باشد، اما می خواستم بدانم آیا خبر را خوانده اید؟ نه خیر، خبر را نخوانده ام، اما در طول سه روز گذشته مسایل مربوط به روسیه و ایران را دنبال می کنم. مطلع هستم که بعد از این که آقای مدودف در تلویزیون با آن خنده خیلی دنیاگیر در کنار آقای احمدی نژاد ظاهر شد و آقای احمدی نژاد برگشت، در جلسه پایانی کنفرانس شانگهای، مطبوعات و حتا تلویزیون های روسیه، با وجود ابن که سیستم کمونیستی در روسیه تغییر کرده و مطبوعات ظاهرا ازاد شده اند ولی عملا با تبعیت از خط مشی دولت از انعکاس وقایع ایران خودداری کردند و برخلاف مطبوعات بقیه دنیا خبرهای مربط به ایران را به عنوان آخرین خبر و بی اهمیت پوشش دادند. در حالی که همه رهبران بزرگ اروپایی و آمریکا در مورد وقایع ایران اظهار نظر کردند اما اقای مدودف تنها رهبر خارجی بود که کنار اقای احمدی نژاد قرار گرفت و انتخاب اورا که مورد تردید است، تبریک گفت. این بار اول نیست که روسیه از جمهوری اسلامی پشتیبانی می کند، اما در این شرایط چنین آشکارا پشتیبانی کردن اش آیا معنای بخصوصی دارد؟ روس ها از ایران به عنوان وسیله تامین منافع خود استفاده می کنند و فکر می کنند که به بهانه حمایت از ایران می توانند از آمریکا امتیازات بیشتری بگیرند. مسایل مربط به آمریکا و روسیه برای روسها خیلی مهم تر است تا مسایل رابطه با ایران. اما اگر ایران تضعیف شود و روسیه به عنوان میانجی بین دو کشور نتواند نقشی را ایفا کند، نمی تواند امتیاز از آمریکا بگیرد. مثلا در مورد شبکه دفاع هوایی که در دوران آقای بوش قرار بود در لهستان و چک ایجاد شود، مذاکرات در این باره می تواند با کمک روسها و با اعمال فشار بیشتر بر ایران این پروژه لغو شود و آمریکا هم اظهار تمایل کرده که این موضوع را بررسی بکند. ولی اگر مسایل ایران به همین صورت حل شود و سیستم سیاسی ایران تغییر کند، برای روس ها وسیله برای اعمال فشار به آمریکا و امتیاز گرفتن از آنها وجود نخواهد داشت. از نظر دیگر هم روسیه یک رژیمی مثل دولت ایران را یکی از موانع پیشروی نفوذ آمریکا در منطقه می بیند. بنابر این از این راه هم ایران را مورد استفاده قرار می دهد. بازداشت خوش سیرت و فرزندش از فعالان ملی- مذهبی لاهیجان» نسخه قابل چاپ » ارسال به بالاترین » ارسال به فیس بوک بعد از ظهر روز يكشنبه سي و يكم خرداد ماموران اطلاعاتي به خانه آقاي ابراهيم خوش سيرت از مبارزان قبل و بعد از انقلاب و فعالان ملي - مذهبي در لاهيجان مراجعه كرده و پس از يك ساعت و نيم جستجوي منزل، وي و پسرش ياسر خوش سيرت را همراه خود مي برند. خانواده خوش سيرت هيچ خبري از آنها و محل بازداشتشان ندارند بديبن ترتيب آقاي خوش سيرت نيز در رديف ديگر فعالان ملي - مذهبي قرار گرفت كه در روزهاي اخير در تهران و شهرستانها بازداشت شده اند. دعوای بزرگ "امانت" و "خيانت"! انفعال ما ننگين خواهد بود! بابک داد » نسخه قابل چاپ » ارسال به بالاترین » ارسال به فیس بوک حالا که دشمنان ملت "قاعده بازی جوانمردانه" را بر هم زده اند؛ شخص آيت اله خامنه ای با سخنان صريح اش در نماز جمعه، ديگر مسئول "تمام هزينه های" آن هستند و نه هيچ کس ديگری. مردم با حرکت های مسالمت جو و مدنی، خواستار پايان دادن به دروغ و فريبکاری و سوءاستفاده های مدام از دين و قدرت و منابع ملی شدند، ولی حاکمان نه گوششان "کر" بود و نه چشمشان "کور" اخبار کشته ها و دستگيری ها و «سربه نيست کردنها»، بسيار «وحشتناک» و «مسئوليت آفرين» است. «کانتينرهای آهنی سیّار» که هر کدام هشت سلول انفرادی دارد، و تجهيزات مکانيزه ضدشورش بر روی تريلرهای بزرگ در حال استقرار در شهرهای شمال خراسان رضوی است تا زمينه سرکوب مردم را مهيا کنند. در مدتی که شورای نگهبان از نامزدها «زمان» خريده تا به اصطلاح به «بررسی شکايات» بپردازد، نيروهای مکانيزه ضد شورش در سطح شهرهايی که من ديده ام و حتی در حومه مشهد مستقر می شوند تا در موعد مقرر، بتوانند با مردم دلزده و ذلتّ کشيده ايران، سياست «مشت آهنين» را دنبال کند. آيت اله خامنه ای در نماز جمعه ديروز ۲۹ خرداد ۱۳۸۸ به جای پذيرش «رأی مردم» از نامزد دورغگو و فريبکارش «محمود احمدی نژاد» حمايت کرد و بار ديگر از دزدان آراء مردم پشتيبانی نمود و با اين سخنان رسما" از تمامی شرايط رهبری و ولايت فقيه «ساقط» شد. او با اين سخنان، عدم عدالت و شايستگی های لازمه برای «مرجعيت دينی» را نيز اثبات کرد و نشان داد نقشه پرداز اصلی خيانت بزرگ و کودتای ۲۲ خرداد، شخص رهبری بوده است. مردمی که اين روزها نظرشان را به گفته آيت اله خامنه ای در «کف خيابانها» ابراز می کنند، قبل از آن «آراء» خود را در همان «صندوقهای رأی» که ايشان توصيه می کند، ابراز کردند. ولی آراء مردم جلوی چشمشان دزديده شد و هيچ راهی برای اعتراض قانونی باقی نماند و حتی با تقاضای راهپيمايی آرام و قانونی مخالفت شد. اکنون مردم از ربوده شدن رأی و توهينی که به شعورشان شده، خشمگين اند و می پرسند: با «دزدها» چه بايد کرد؟ «رأی نه» ما را دزديده اند. «رأی نه!» ميليونها انسان را دزديده اند و «انفعال ذلّت بار» جايز نيست بلکه فارغ از شريعت و دين، از نظر «مرام انسانی» هم؛ سکوت ما «حرام» است. حالا که دشمنان ملت «قاعده بازی جوانمردانه» را بر هم زده اند؛ شخص آيت اله خامنه ای با سخنان صريحش در نماز جمعه، ديگر مسئول «تمام هزينه های» آن هستند و نه هيچکس ديگری. مردم با حرکتهای مسالمت جو و مدنی، خواستار پايان دادن به دروغ و فريبکاری و سوءاستفاده های مدام از دين و قدرت و منابع ملی شدند، ولی حاکمان نه گوششان «کر» بود و نه چشمشان «کور». آيت اله خامنه ای قطعا" شنيدند و ديدند صدای آرام مردمی که بدنبال «سرنوشت امانت» خود بودند و هستند. اما کودتاچيان به نقشه خيانت خود ادامه دادند و باور نکردند همين «مردم آرام» اگر به يکباره بخروشند؛ حاکمان خيانتکار حتی مثل صدام حسين فرصت نخواهند کرد «سوراخی» را در قعر زمين بيابند و در آن «پنهان» شوند. مردم حالا به خوبی می دانند ديگر فرقی نمی کند طرفدار کروبی باشند يا ميرحسين موسوی. اين هر دو «نماد نه!» مردم به بازی های فريبکارانه و دروغهای مضحک دولت نهم بودند و حالا ديگر مردم دريافته اند عامل اصلی دزديده شده آرايشان شخص مقام معظم رهبری است؛ مردم دريافته اند که حتی با ابطال انتخابات، ديگر نمی توان دوباره به خيانتکاران اعتماد کرد تا به «تجديد انتخابات» راضی شوند، آبها از آسياب بيفتند، مردم دلسرد از صندوقهای رأی قهر کنند و آنها در نمايشی ديگر، «قانونی بودن» خود را با يک «رأی نمايشی» ديگر تثبيت نمايند. حالا که به رأی ما چنين خيانت بزرگی کرده اند، تا زمانی که آقايان ميرحسين موسوی و مهدی کروبی «امکان دفاع» از آرای مردم را دارند(که من می گويم دارند)، «بسم الله»! همانند هفته گذشته «پيشاپيش» صفوف ملت راه بيفتند و «منّت پيشوايی» اين مردم به ستوه آمده را با جان ودل بپذيرند. اما اگر به هر دليلی «امکان» نداشتند، يا با بازداشت و «گروگان گيری» نزديکان و دوستان و همفکران آنها مجبور شدند کوتاه بيايند و يا خدای نکرده حتی اگر «سرکوب» و کشته شدند؛ اين حرکت ملی تا پس گرفتن حق ملت ادامه می يابد. جمله ام را در حضور شما و برای تأکيد بر يک نکته مهم اصلاح می کنم. «ما» بايد تا پس گرفتن رأی مان، به اين حرکت «ادامه می دهيم».«ادامه می يابد» شايد تلويحا" به اين معنا باشد که يعنی ديگران برای ما کاری می کنند و حرکتهای مردم، خودبخود «ادامه می يابد» و فردا فقط اگر سودی داشت، سهمی هم به ما ميرسد! اما «ادامه می دهيم» يعنی «هر کاری» که لازم است می کنيم تا خودمان حق خودمان را پس بگيريم. سخنان تهديد آميز آيت اله خامنه ای نشان داد وی شأن رهبری پدرگونه امام خمينی را به عنوان «چتری فراگير» برای تمام ملت ايران ندارد و ديگر با زبان امانتداری و صفا نمی شود با خيانتکاران سخن گفت. با «گرگهای باتوم بدست» که فتوای کشتن گرفته اند، نمی شود با لحن «التماس و تمنا» سخن گفت! ما همچنان با «سکوت» راهپيمايی و تحصن می کنيم و نمی گذاريم اين گرگها؛ به سادگی جوانهای ما را بدَرند و ببرند و سربه نيست کنند؟ ديگر نمی گذاريم از روی جويی که «دوباره» از خون بچه های ما جاری کرده اند، بگذرند؟ لحظه ای، فاجعه تلخ کوی دانشگاه تهران را در ۱۸ تيرماه ۱۳۷۸ به ياد بياوريد. «حکومت احمدی نژاد» که فقط در همين چهارساله ما را به «ذلت ملی» کشانده، «تاوان» و نتيجه همان «انفعال ننگينی» است که «من و تو» و سايرين در جريان کشته شدن «بچه های ملت» در کوی دانشگاه کرديم. اين ديگر يک «بازی» نيست! دعوای بزرگ «امانت با خيانت» است. «تاوان آن سکوت» در ماجرای ۱۸ تير۷۸، تجّری و بدرفتاری بيشتر حاکميت، بسته شدن صدها روزنامه و زندانی شدن و فراری شدن و غربت نشنين بهترين سرمايه های اين ملت بود. تاوان آن سکوت، «تحّمل حکومت» کسی بود که قامتش برای قبای رياست جمهوری ايران، خيلی «حقير» است. امروز بايد به «جبران» آن انفعال ننگين، به دفاع از بچه هايمان در دانشگاه و کوی برويم.در دانشگاههای شهرهای ديگر، به دفاع از فرزندانمان برويم که می خواهند از دزديده شدن «رأی» ما جلوگيری کنند و از «رأی ما» دفاع کنند. بايد انفعال را کنار بگذاريم. از اين دشمنان زندگی، ادامه اين «زنده بودن» را «گدايی نکنيم». آنهايی که فرصت «زندگی کردن» را سالهاست از ما «غيرخودی ها» گرفته اند؛ به زنده بودن ما رضايت نمی دهند و امروز و فردا هر يک از منتقدان را به نحوی از پا در می آورند و سربه نيست می کنند. بايد باور کنيم پذيرش اين «خيانت»، مصداق کامل «زنده به گوری يک ملت» است. اين زنده به گور شدن را قبول نکنيم. تمام ذلتهای ملت ما، « تاوان» همان انفعال ننگين است که بعد از هر بار تجاوز حاکميت به حقوق ملی و شهروندی مان در طول اين ۲۰ سال پيشه کرديم. کسانی که «آزادی ذلت بار» امروز را «به عنوان صدقه» قبول می کنند و «بی عملی» پيشه می کنند؛ نگويند «با من که کاری ندارند!» به ياد داشته باشند، فردا که اين «باتوم بدستان گرگ صفت»، حمايت و حضور مردم را سرکوب کنند، «قلدران» به «يکايک» ما و شما رحم نخواهند کرد و «هر صدای محتملی» را خاموش می کنند.نگوئيد «به من چه!» اين بار بگوييد:«از من چه کاری ساخته است؟» بپرسيد از من چه کاری ساخته است تا جلوی «پيروزی خيانت بر امانت» بايستم؟ دست از «بُهت» و «بی عملی» برداريد که «کيهان» نوشت «اين بهت است؟! تازه کجايش را ديده ايد؟» و رهبر در نماز جمعه به تمام مخالفانش اعلام جنگ داد که برای هميشه بساط «امانت و عدالت» را از ايران بر می چيند. امروز «خيانت» يقه «امانت» را چسبيده و بايد پای «پس گرفتن» رأی خودمان که آن را به نفع حاکميت خود و نظام «مصادره» کرده اند، بايستيم. گريختن از صحنه و بی عملی امروز ما، «تاوان» بسيار بزرگی دارد. «جريمه» بسيار سنگينی دارد. با خودمان فکر کنيم که امروز برای نجات ايران، نجات خودتان، نجات فرزندانتان، چه کاری بايد انجام بدهيم؟ همان يک «کار کوچک» خودمان را انجام بدهيم و منتظر ديگری نباشيم. امروز نشستن ذليلانه ما، «رمز نابودی» ماست که از هم جدا و غريبه مان کرده اند و حالا «وقت يکدلی» است. يکدلی برای دفاع از «امانت» در مقابل وقاحت و سبُعيت «خيانت». هرچند بايد با اين حاکميت، با «زبانی ديگر» بايد سخن گفت. اما تا وقتی موسوی و کروبی و خاتمی در صحنه «فعال اند»(نه اينکه با گروگانگيری و فشار آنها را به سکوت مجبور کنند) همراه آنها هستيم، و با احترام به اين «مال باختگان» به روش سياسی آنها «اقتداء» می کنيم و «راهپيمايی سکوت» و «تحصن» و «الله اکبر شبانه» را تا پيروزی «سکوت بر عربده کشی» و «امانت بر خيانت» و «مرّوت» بر «قمه کشی و جنايت» ادامه می دهيم. غير از اين باشد بايستی در انتظار سرکوب گسترده بزرگترها و جوانترها و زنده به گور شدن يک ملت بمانيم. اين بار اما «تاوان انفعال» من و تو، «خيلی خيلی سنگين تر» از آن است که فکرش را بکنيم. دست به کار «نجات کشور» شويم.نجات ايران با راهپيمايی سکوت و تحصن، نجات «همه» ماست . از اين کشتار بيرحمانه دست برداريد، بابک تختی » نسخه قابل چاپ » ارسال به بالاترین » ارسال به فیس بوک نمی دانم در چه دوره ای زندگی می کنیم، در سیاست بین المللی هر تحقیر و توهینی را پذیرفته ایم و در مقابل مردم بی پناه روی مغول و تیمور را سفید می کنیم. کسانی که دست به گلوله می برند و فرمان جهان سوزی می دهند محکوم به شکست اند تمام دنیا پر شده از تصاویر به خون کشیدن مردم ایران. مردمی که فقط از دروغ اشباع شده اند و تنها آرزویشان عمل به قانونی است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی آمده. اگر انتخابات بدون دستکاری برگزار می شد و منتخب مردم میر حسین موسوی به کاخ رباست جمهوری می رفت، حداکثر تحول اجتماعی به دوره ی درخشان ریاست جمهوری محمد خاتمی می رسید. ولی امروز با کشتار بی رحمانه ی هم وطنان ایرانی این تحول بسیار بیشتر رفته. اگر هفته ی پیش با استعفای محمود احمدی نژاد می شد صدای اعتراض مردم را خاموش کرد و توقع داشت که با نجابت همیشگی اشان بر ناجوانمردی هایی که در حقشان شده چشم فرو ببیندد، امروز با شقاوتی عریانی که پیکر معصوم مردم را می درد جنین توقعی بی جاست.همانطور که میر حسین موسوی هفته ی پیش با امروز متفاوت است.او امروز به رهبری اعتراضاتی رسیده که هر روز چهره ی تازه ایی به خود می گیرد.. اشتباه گللوله بدستان این است که صلح طلبی مردم را ترسویی تفسیر می کنند. مردم آرامش طلبی که با رایشان می خواستنداز طریق مسالمت آمیز تغییرات محدود اما مهم در سرنوشتشان به وجود آورند، همانانی هستند که در جنگ با عراق با شهامت جنگیدند. این کشتار ناجوانمردانه باید خاموش شود. حتی کسانی که دلشان نگران نظام جمهوری اسلامی است باید دست بکار شوند و عقل را به مغزهایی که فقط خشونت و کشتار را می فهمند باز گردانند. کشتن مردم برای بعضی از ددم نشان آسان است ولی روشن است نمی توانند جلو مردم را بگیرید. این جنگ که امروز در خیابان های ایران در جریان است مطالبات مردم را افزایش می دهد و پرده از چهره ی دروغینی بیشتری بر می گیرد. اینها همان مردم خودتان هستند. نمی دانم در چه دوره ای زندگی می کنیم، در سیاست بین المللی هر تحقیر و توهینی را پذیرفته ایم و در مقابل مردم بی پناه روی مغول و تیمور را سفید می کنیم. تیمور ومغول خارجی بودند اما با آدمان قسی القلبی طرفیم که چهره ی نفرت انگیری از خشونت آن هم در برابر هموطنانشان نشان می دهند. کسانی که دست به گلوله می برند و فرمان جهان سوزی می دهند محکوم به شکست اند. بد نیست امرزو به جای فرمانده ایی جنگ زندگی یکی دو تا از دیکتاتورها را مرور کنند. شاه از سر زمین خودمان بود. همین مردم ساقطش کردند. بقیه را هم می توانند. امیداورم تردید نکنید.

۲ نظر:

Unknown گفت...

نترس نترس نترس. هر قطره خون ریخته شده تقاسش پس گرفته خواهد شد.هر جان داده شده هزارها جان دیگر را استقامت خواهد داد. در تاریخ دنیا هیچ دولتی با کشتن مردمش دوام نخواهد آورد حالا چطور این ظاهر مسلمانان دوام خواهند آورد .عزیزانم درخت آزادی با خون عزیزان و شهدا آبیاری میشود نه با آب. جنایات این قاتلان وسیلهٔ است برای آزادی مردم شجاع ایران. برای آزادی ملت ایران مقدس صد بار جان خواهم داد.

هموطنان عزیزم: حضرت محمد با کفار جنگید امام حسین با کفار جنگید، آیا مردم مسلمان ایران کافرند چرا مردم مسلمان ایران قتل عام میشوند. بسیجی‌،پاسدار،ارتشی،دانشجو،بازاری ما همه ایرانی‌ و مسلمان هستیم. تاریخ نشان داده که هر دولتی که مردم خودش را به هر دلیلی‌ کشت از کار بر خواهد افتاد و حضرت عظما،احمدی‌نژاد،بسیج و غیره استثنا ندارند.خداوند از ظلم هیچ شخصی‌ نخواهد گذشت. به نام اسلام جوانها کشته شدند به نام اسلام خانوادهها داغدار شدند حالا چطور میشه باور کرد که خدا وجود ندارد.بسیجیهای عزیز،پاسداران از راه بدر شده دستهاتون را آغشته به خون معصومین نکنید.آزادی کلام،آزادی فکر و بیان انسان را کافر نخواهد کرد به اسلام و مسلمانان رحم کنید تا خداوند به شما رحم نماید.چاره ای‌ ندارم جز اینکه از ارتش مقدس بخواهم که این جنایات فقط به دست ارتش به انتها خواهد رسید.‌ای سرباز،ای نگهبان وطن ، به داد میهن و هموطنان برس.

نقش آیات قرانی در پیشگیری از ناهنجاری‌های اجتماعی
گاهی در جامعه اتفاق می افتد که شاهدین یک امر بدون در نظر گرفتن رضایت خداوند ورعایت حق مردم از شهادت واقعی کتمان می کنند وبهانه آنها این است که اگر حق مردم هم تضییع می شود ولی آنها خودر ا به دردسر نیندازند در صورتیکه در ایات زیر اشاره شده که کتمان شهادت یک عمل طالح وزشت است :۱۴۰و۱۴۶و۲۸۳بقره و۱۰۶مائده و۳۳انعام

rooheneda@gmail.com

Unknown گفت...

 . آیت‌الله منتظری پدر انقلاب مقدّس  اسلامی فرمودند:
استقلال یعنی زیر یوغ خارجی نباشیم و آزادی یعنی مردم در اظهار عقیده و بیان آزاد باشند. نه این‌که به محض ابراز نظر مخالفی، کار به زندان و حبس
چقدر ناراحت کننده است که اشخاصی‌که سی‌سال پیش فریاد می‌زدند استقلال،آزادی، جمهوری اسلامی  همان اشخاصی‌هستند که استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی را از بین بردند. انشا‌الله خداوند به اینها میفهماند که معانی این  شعارها که دوباره این روزها میشنویم چی‌هست. همین شعار‌هایی‌که انقلاب عزیز اسلامی ما را سی‌ساله پیش به دنیا آورد.