گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی
https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared
۱۳۸۸ تیر ۳۰, سهشنبه
حق نداشتیم در خیابان بدویم
اشکآور خوب است مثل سوت مسابقهی دومی دوی . چشمها میسوزد بار اول میترسیـم. مثل باتوم و کابل . بارهای بعد سیگار در میآوری دود میکنی . همسایهها از پنجره خبر میدهند: آمدند باز میدوی چه هوایی دارد دویدن میان چنارهای ولیعصرـ از گشت ارشاد خبری نیست . میان کتابفروشیهای انقلاب . چقدر این جا کتاب ممنوعه پیدا کردیم . میدویم جای همه خالی دوستان تبعید ی برادرهای بزرگتر که برای یک اعلامیه زندگیتان را دادیدیا در جبهه ها ی یشت دیوارهای اوین باز ما جدا شدید . میدویم جایتان سبزمشعل المپ دست ماست زنده باد دویدن با چشمهای اشکآلود
به سمت آزادی ۲۷ تیر ۸۸
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر