گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی

https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۸, جمعه

تعرض به حقوق کارگران محروم افغانستانی قویا محکوم است! از : امیر جواهری لنگرودی

چه کسانی فرصت‌های شغلی را اشغال می‌کنند و موجب بیکاری کارگران می‌شوند؟
تعرض به حقوق کارگران محروم افغانستانی قویا محکوم است! 
امیرجواهری لنگرودی
amirjavaheri@yahoo.com
۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴ برابر با ۰۶ می ۲۰۱۵ 

حادثه سازماندهی شده تاریخ یازدهم اردیبهشت۹۴ ، روز جهانی کارگر، روز اتحاد ، همبستگی انترناسیونالیستی و پیکار اردوی کار علیه سرمایه و دشمنان آزادی در روزجهانی اول ماه مه ، در نمایش خیابان های تهران ، توسط عوامل خانه کارگر، و در حضورسخنگویان اصلی آن (علیرضا محجوب و حسن صادقی) ،بمثابه نیروهای امنیتی و شبه کارگری، نمایش فاشیستی وضد کارگری افغان ستیزی را هوا کردند و بدین طریق بعنوان نیروی برهم زننده صف متحد بلوک کارگری ، نمایش مسخره دیگری را بشکل عریان برهمگان بیان داشتند. 


باندرول های تبلیغاتی بنمایش درآمده این تشکیلات ضد کارگری ، با عناوین:  « کارفرما حیا کن ، افغانی را رها کن »،« کارگر خارجی اخراج باید گردد»، «کارفرما حیا کن، اتباع را رها کن» از یکسو، نشان از حرکات ضد انسانی و فاشیستی نظام جمهوری اسلامی، و ازدیگرسو، بیانگراوج استیصال و واماندگی اراذل و اوباش امنیتی متشکل در"خانه کارگر" می باشد.

هرکدام ازاین دوسوی درگیردرراستای پاسخگویی به خواست های بیواسطه کارگران ایران و مهاجرین کارگر، به خوبی از درجه خشم و عدم رضایت یکایک کارگران نسبت به شرایط غیرانسانی، تحمیلی و فلاکت باری که سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران بر طبقه کارگر و اکثریت مردم تحمیل کرده اند، بخوبی آگاهند. تنها از همین روست که مذبوحانه تلاش می کنند که کارگران افغانستانی، این جان سخت ترین ومظلوم ترین و بی حقوق ترین بخش طبقه کارگر ایران را سپربلای خشم کارگران "ایرانی" دربه انحراف کشاندن مشکل بیکاری و معضل بیکارسازی های گسترده کارگران در ایران معرفی نمایند و اینگونه استدلال می نمایند که این کارگران افغانستانی اند که فرصت های شغلی را گرفته اند و باعث بیکاری کارگران ایرانی اند.
انعکاس یک مقاله درسایت خبرگزاری رسمی تسنیم آمده است : « حضور مهاجرین افغانستانی در۱۴ استان کشوربه شکل سوال‌برانگیز و متعجب‌کننده‌ای از چند سال پیش ممنوع شده است. یعنی مهاجرین افغانستانی نه تنها حق کارکردن در این۱۴ استان را ندارند، بلکه حتی حق عبور و مرور و اقامت هم ندارند. به این ترتیب مهاجرین افغانستانی عملا در۱۴ استان حضور ندارند و بنابراین، اساسا امکان اشغال فرصت‌های شغلی این ۱۴ استان را نیز ندارند.
این۱۴ استان عبارتد از: آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، کردستان، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، مازندران ... از قرارباید در این۱۴استان، اشتغال وضعیت نسبتا بهتری داشته باشد، چون مهاجرین افغانستانی در این استان‌ها نیستند و هیچ فرصت‌ شغلی را اشغال نمی‌کنند. در مقابل در بقیه استان‌های کشور که حضور مهاجرین در آن‌ها مجاز است، به دلیل وجود کارگران افغانستانی و اشغال کردن فرصت‌های شغلی، نرخ بیکاری باید افزون‌تر باشد. اما واقعیات چه‌ می‌گوید؟ ... طبق این آمار، این ۱۰ استان، بالاترین نرخ بیکاری را در کشور دارند. و از میان این۱۰ استان،۷ استان جزء لیست استان‌هایی است که حضور مهاجرین در آنها ممنوع است. (خبرگزاری تسنیم ،۱۶اردیبهشت۹۴ ) برای مطالعه دقیق این جداول آماری می توان به لینک زیر مراجعه نمود*


نمایش روز یازده اردیبهشت در حاشیه نماز جمعه تهران با باندرولی که امضاء " جمعی از کارگران ساختمانی تهران " را با خود داشت. نشان داد که عوامل ریزودرشت "خانه کارگر "نهاد دست ساز و بازوی امنیتی وزارت کارعلی ربیعی، در نمایش دولتی خود، تهاجم به کارگران مهاجر افغان را که خود فوج عظیم  نیروی کاربخش ساختمانی درایران را پوشش می دهند، به عریان ترین شکل در تعقیب اذیت و آزار دائمی این نیروی کارگر مهاجر درایران می باشند تا فضاحت سیاست بیکار سازی کارگران را به دوش این نیروی زحمتکش مهاجر بیاندازند.. 

نمایش روز یازده اردیبهشت باردیگر نشان داد که سرریز کردن بحران بیکاری و سیاست بیکار سازی گسترده کارگران درایران ، پیمانی کردن و جاری ساختن قرارداد تماما سفید امضاء، در واداشتن کارگرافغان به کار را به نرم جاری وضعیت کارگران بدل ساختن، همه و همه با بلند کردن پرچم نفرت و انزجار برعلیه کارگر محروم افغان ، آنهم در روز همبستگی جهانی طبقه کارگر، تنها و تنها از دست چماقداران و قسم خوردگان نفرت طبقاتی یعنی همین علیرضا محجوب ها و حسن صادقی ها و سکوت آنان در پشت تریبون های اول ماه مه برعلیه این محروم ترین نیروی مهاجر فراهم می گردد .
کارگران شریف وپرتوان افغانستانی که درشرایط دشواروعدم تامین امنیت شغلی درسطح دشوارترین کارهای ساختمانی ، معادن ، چاه کنی، بخش خدمات شهرداری ها از صبحگاهان تا شبانگاهان ،بیش از سه دهه که ازجنگ و ناامنی در کشور خود به ایران پناه آوردند و همه نیروی جوانی و ظرفیت کاری خود را درسازندگی کشور ما تا به امروزبکارگرفتند، امروز همچون دیروز گوشت دم توپ سرمایه داری حاکم بر ایران بشمار می روند. تا هم از او چماق بحران بیکاری را لاپوشانی نمایند و هرآنگاه که لازم افتد  باتهاجم  به حقوق آنان با سلب امنیت و زیر گرفتن موقعیت حق شهروندی آنها، عرصه را بر کل خانواده زحمتکش افغان تنگ ترساته و آنها را به بازگشت اجباری به افغانستان جنگ زده وا دارند .

باید با صراحت اعلام نمود ؛ کاری که طی بیش از سی سال با کارگر افغانستانی در ایران توسط سیستم سرمایه داری صورت گرفت ؛هیچ چیز جز تحمیل حقارت بارترین فشارها درعرصه کارو زیست برای این مردم شریف و بی ادعا و کم هزینه بدنبال نداشته است . افغان ها ی زحمتکش، مردمانی قانع ، ساده ،بی آلایش وبی پیرایش اند که بدلیل جنگ و نا امنی مجبور به فرار از کشور خود و پناه گرفتن در سطح کشورهای همسایه خود شده اند. طبیعی است که برای ادامه زندگی دنبال کار و تلاش بگردند ولی سرمایه دار ی حاکم در ایران ،از یکسو با محرون نگهداشتن آنان از تامین اجتماعی و کارت های بیمه درمانی ، پرداخت پاهین ترین مزد در برابر سخت ترین و پست ترین کارها،امنیت شغلی آنان را خدشه دار می نماید . از سوی دیگر با ندادن حق شهروندی برابر به آنان و همسران و فرزندانشان ، راه ادامه زندگی را بر آنان دشوار می سازند و با تحمیل انواع تحقیرها و بر انگیختن نفرت قومی در برابر خانواده های افعان ساکن در سراسر کشور و خاصه در اردوگاهها ، راه ادامه زندگی را بر آنان می بندند و آنها را به اخراج ازکشور وا می دارند.
سازمان ما در اعلامیه اول ماه مه امسال با صراحت اعلان داشت : «  پایان دادن به سرکوب، اخراج  و اعمال تبعیض در حق همه کارگران مهاجر و مخصوصا کارگران و زحمتکشان افغان و به رسمیت شناختن کلیه حقوق شهروندی زنان ایرانی که با مردان مهاجر ازدواج می کنند و مخصوصآ به رسمیت شناختن ملیت ایرانی فرزندان آنها؛...» ازجمله مطالبات عمومی اعلام شده همه کارگران و آزادیخواهان دراین روز جهانی، در پیوند با این نیروی کار مهمان و مهاجر در ایران است .
اول ماه مه نشان داد؛ درپی انتشاراطلاعیه ها و قطعنامه های مشترک تشکل های کارگری ایران واز تلاش آنها برای برگزاری هرچه باشکوه تراین روز، در تمامی اطلاعیه و قطعنامه ها به پیوند طبقه کارگر ایران و نیروی کار مهاجر خاصه کارگر افغان پرداخته شده و الزام به برابر حقوقی این نیروی عطیم مهمان در جامعه ما را از وظایف و تعهدات دولت و حاکمیت سیاسی ایران می شناسند. اما نمایش عوامل چماقدار رژیم اسلامی در روز اول ماه مه ، و برانگیختن نفرت قومی بر عیله افعان های شریف ، را باید از وحشت رژیم اسلامی در امرپیشروی جنبش کارگری و حضور مادی فعالان این جنبش در بدست آوردن مطالبات پاسخ نگرفته آنان یاد نمود .تجربه نشان داده است که این حد از اعتراضات کارگری و  حضور تشکل ها و فعالان  کارگری نیز می تواند به موج های قدرتمند جنبش کارگری فراروید و رژیم و عوامل مزدور آنان را بیش از پیش در برابرچشمان بشریت مترقی مفتضح تر نماید .

ما باید بتوانیم از فرصت های پیشروی خود بهره گیریم و یک صدا فریاد برآوریم که عوامل امنیتی و شبه کارگری « خانه کارگر» باید از تمامی مجامع کارگری جهانی ازجمله؛ ( سازمان جهانی کار ) بعنوان پرچمدار ستیز و دشمنی با کارگر خارجی به بیرون ریخته شوند تا عرصه بر آنان تنگ تر گردد و نمایندگان واقعی کارگران برای تحقق اهداف مبارزه اقتصادی و  اجتماعی خود از این تریبون ها ، فریاد و خواست های خود را به گوش هم طبقه ای های خود در سراسر جهان برسانند 




هیچ نظری موجود نیست: