گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی

https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared

۱۴۰۰ شهریور ۱۷, چهارشنبه

امیرجواهری لنگرودی / گزارش دوازدهمین روز محاکمه‌ی حمید نوری (عباسی) از استکهلم

یادداشت۱۲

گزارش دوازدهمین روز محاکمه‌ی حمید نوری (عباسی) از استکهلم

امیرجواهری لنگرودی

دوشنبه ۱۵ شهريور ۱۴۰۰ برابر با ۰۶ سپتامبر ۲۰۲۱



روز دوشنبه (ششم سپتامبر برابر ۱۵ شهریور)، ساعت ۱۰ و پنجاه دقیقهٔ صبح به وقت تهران، دوازدهمین جلسهٔ دادگاه حمید نوری در سالن شماره۳۷دادگاه مرکزی استکهلم پایتخت سوئد برگزار شد!

دادگاه مرکزی شهر استکهلم روز دوشنبه ششم سپتامبر، همچون روزهای پیشین به جرئیات جرم های حمید نوری بعنوان دادیارزندان گوهردشت برای برشماری جرم های دو ماهه مرداد و شهریور تابستان۶۷او اختصاص دارد.

ازحواشی دادگاه امروز به زعم متهم حمید نوری،صدای شعار اجتماع اعتراضی فعالین جانبدار سازمان مجاهدین در خیابان و روبروی دادگاه که با خواست مرکزی آنان محاکمه تمامی سران نظام و خاصه ابراهیم رئیسی بود که این شعارها برای شخص حمیدنوری آزاردهنده و نوعی"شکنجه" بود که کوتاه مدت به تعطیلی دادگاه انجامید!

این جماعت بوگندو و اشکبوس یادشان رفته که در درون زندان ها با پخش صدای نخراشیده مرثیه خوان خودشان " آهنگران " و بالا کشیدن صدای بلندگو هرحدی که می خواستند،صدای نحس آهنگران و دهها مرثیه خوان و موعظه گوی منبری را بر زندانی تحمیل کنند !!

حالانوری شعارفعالان سیاسی رابرنمی تابند وبرایش گوش خراش "شکنجه" جلوه می کند ودرجلسه گذشته هم ازریاست دادگاه خواستاراین شد که جمعیت تظاهرکنندگان را "به بیابان های اطراف ببرند."

می گویند:یکی رابه ده راه نمی دادند،دنبال کدخدا می گشت.جنایتکارانی که این همه انسان های شریف را ازخندیدن - حرف زدن- دفاع ازخود در چهاردیواری زندان ها محروم کردند و تنها شلاق و شکنجه را بر تن آنان جاری ساختند . امروزنیز می خواهد بازدرکف خیابان های استکهلم هم اعمال اراده و قدرت نمایدودادگاه را ازپیشروی بازدارد.مرتب ازصدای اعتراض خیابانی و شعارسردادن های فعالان سیاسی و اجتماعی و خانواده های دادخواه،غش و ضعف میرود و آنرا عین " شکنجه" می نامند !  

باری برپایه پخش مستقیم دادگاه از استکهلم، دوازدهمین روز دادگاه حمید نوری با اظهارات چهارمین شاکی و شاهد آقای همایون کاویانی روبرو هستیم.

 دراین روز،جلسه به این ترتیب پیش رفت که درابتدای کار وکیل مدافع همایون کاویانی او را به دادگاه معرفی کرد.

او اظهارداشت:همایون کاویانی در ۱۷سالگی به اتهام هواداری سازمان مجاهدین خلق بازداشت و به حبس ابد محکوم شد، اما بعدتر اززندان آزاد شد. به گفته وکیل مدافع همایون کاویانی او یک بار نزد «هیئت مرگ» برده شد و در «راهروی مرگ» هم بود.

وکیل مدافع افزود:کاویانی راکه بزرگ‌شده شهر تهران است و اقتصاد خوانده، شخص حمید نوری نزد هیأت مرگ برد. او از سال ۲۰۰۸ در سوئیس زندگی می‌کند و به دلیل دشواری فشار زندان،پس ازمدتی امکان کارکردن را ازدست داد و نیازمند مراقبت پرشکی و روان‌پزشکی است.

پس از صحبت های وکیل همایون کاویانی درمعرفی اش به دادگاه،دادستان خانم کریستینا کارلسون، گفت‌و‌گو با کاویانی را آغاز کرد.

همایون کاویانی درسال۱۳۶۰به جرم شرکت درتظاهرات مجاهدین دستگیر می شود. او اظهار داشت که در یک دادگاه ده دقیقه ای به جرم مشارکت در تظاهرات هواداری از سازمان مجاهدین و ضدیت با نظام جمهوری اسلامی،به حبس ابد محکوم شدم.

همایون کاویانی بخشی از محکومیت خودش را در زندان گوهر دشت گذرانده است.او در دادگاه از حضورش در"هیئت مرگ" گفت. او یاد آورشد که در"راهرو مرگ"،حمید عباسی را دیده است که زندانیان را به محل اعدام می برده است.

کاویانی برآنستکه؛من سال۶۶حمید نوری را درگوهردشت دیدم و درآبان سال۷۰برای بارآخر بود که ایشان رادرزندان اوین دیدم .  

کاویانی درپاسخ به سئوال دادستان که از او می‌پرسد روسای زندان چه کسانی بودندوبرای نخستین بار،کجا و چه وقت حمید عباسی(نوری) دیده است؟

کاویانی می‌گوید: ناصریان دادیار بود و حمید عباسی معاون او بود.چندپاسدارهم بودند."لشکری"هم بود که همواره لباس فرم پاسداری می‌پوشید، اما "عباسی" و "ناصریان" لباس شخصی به تن داشتند.  

کاویانی در ادامه سئوالات دادستان، از شکنجه‌هایی گفت که توسط حمید عباسی و همکارانش‌ انجام می‌گرفت، صحبت به میان آورد .

کاویانی گفت:که دراثر کابل‌های عباسی و همکاران‌اش، برخی ازدوستان‌اش نابیناشدند.آنهابرای برخی اززندانیان پرونده‌سازی کردند و بعد از اعزام به زندان اوین، تیرباران شدند. کاویانی که با تانی و خونسردی به سئوالات دادستان و وکلا پاسخ می داد،گفت:که دراثرضرب وشتم حمید عباسی،‌فک‌اش می‌شکند و زانوی‌اش آسیب می‌بیند.

دادستان ازهمایون کاویانی پرسید:که در روزهای اعدام و وقتی که شنید بسیاری از دوستا‌ن‌اش اعدام شدند، چه احساسی داشته است؟

 کاویانی گفت:روزی که به بندرفت ومتوجه شد که دوستان‌اش اعدام شده‌اند،گریه کرده است.نبود‌ن یکایک آنان ودیدن وسایل‌ شان، برای‌اش بسیار سخت بود.

او درادامه،در پاسخ به سئوالی ازدادستان،که از او پرسید: چند بارحمید عباسی رادیده است؟

کاویانی از زمانی گفت: که در هواخوری، مشغول ورزش دسته جمعی بودند و حمید عباسی می‌آید و به آنها می‌گوید؛ ورزش دسته‌جمعی ممنوع است. بعد نیز، پاسداری می‌آید و به همه چشم بند می‌زند. آنها را ازتونل انسانی که سپاه و توابین در دوسوی مسیرآنهادرست کرده بودند،عبورمی‌دهند،آنان را مفصل کتک می‌زنند. سپس آنها را به اتاق کوچکی می‌برند که بدون پنجره و روزنه بوده است.در این اتاق دچار نفس تنگی می‌شوند و ضعف می‌کنند.

همایون کاویانی به دادستان گفت: جدا از این در زندان اوین نیز با حمید عباسی برخورد داشته است.

دادستان ازکاویانی می پرسد:زمانی که عکس عباسی را دیدی،چه حسی پیدا کردی؟

کاویانی درپاسخ دادستان گفت:"بغض کردم. ناراحت شدم و گریه کردم."

دادستان از او پرسید، آیا قبل از اینکه پلیس به او عکس حمیدنوری رانشان دهد،درجای دیگری عکس اورا دیده بود؟

کاویانی پاسخ می‌دهد:" نه."

دادستان از کاویانی پرسید: این حمید نوری است؟

کاویانی با بغض و چشمانی پر از اشک گفت: این حمید نوری است و اضافه کرد: نوری هم مرا می‌شناسد و مطئنم مرا به جای می‌آورد.

دادستان نقشه‌ای از زندان گوهردشت نشان داد و از کاویانی پرسید که ساختمان ۲۱ کجای این نقشه است؟

چون فاصله دور بود کاویانی متوجه نشد اما حمید نوری بلند شد و با خودکار نشان داد این‌جاست!

و این دومین فولی بود که حمید نوری طی این جلسات از خود نشان داده است.

دادستان:شماچه موقعی متوجه شدید، تحقیقات مقدماتی در پلیس سوئد درباره دستگیری یک ایرانی درجریان است؟

همایون کاویانی : در رسانه‌ها دیدم.

دادستان: کی و در چه وقتی ؟

همایون کاویانی:فکرکنم سال ۲۰۱۹بود.فقط خبری خواندم کسی دستگیر شده است، نامی از وی برده نشده بود؟

دادستان: وقتی شنیدید چه‌کار کردید؟

همایون کاویانی:من از ایرج مصداقی سئوال کردم چه خبر است؟چون او دررسانه‌ها فعال بود. گفت فعلا نمی‌توانم حرفی بزنم،چون مسئولیت حقوقی دارد.زمانش برسد خبرت می‌کنند. تا این که مشخص شد و پلیس مرا خواست تا شهادت بدهم. عکس او را اولین‌بار در آن‌جا در بین چند تا عکس دیگر دیدم.

دادستان: کی را می‌گویید؟

همایون کاویانی: حمید نوری را.

دادستان: کجا دیدید؟

همایون کاویانی:همان ساختمان پلیس سوئد با آقای یوران رفتیم پلیس حدود ۱۰ تا ۲۰عکس بهمن نشان داد و پرسید نوری کدام یکی ازاین عکس‌هاست؟ من هم عکس او را نشان دادم.

دادستان:وقتی عکس نوری را دیدی چه حسی به شما دست داد؟

همایون کاویان: متاسف شدم.

دادستان: ادامه دهید.

همایون کاویانی:هنوز هم درمان من در سوئیس در مرکز شکنجه‌ دیدگان ادامه دارد. دکتر من در سوئیس گفته است درمان من باید ادامه یابد. این ماجرا را به این دلیل می‌گویم عکس نوری را دیدیم خیلی به هم ریختم. من پس از ۳۳ سال هنوز با بچه‌های اعدامی زندگی می‌کنم. آن‌ها کاری نکرده بودند و همه حکم داشتند.

دادستان پرسید:چرااین‌قدرمطمئن هستید که اوشما را می‌شناسد؟

همایون کاویانی گفت: چون تا آن‌موقع خیلی‌ها را اعدام کرده بودند و خیلی کم از زندانیان باقی‌مانده بودند و به‌همین دلیل او مرا به یاد می‌آورد.

دادستان گفت:آیا شما بدلیل دشوارهای جسمی و روحی و آسیب های به جامانده از زندان همچنان درمان می شوید؟

کاویانی پاسخ داد : بله همچنان به دکترم مراجعه می کنم . پرشک معالج ام خیلی تمایل داشت که در دادگاه حضور یابد ولی نشد!

دادستان گفت:بلی من با پزشک ات ارتباط وصحبت داشته ام.

دادگاه پیش از طرح سوالات وکیلان مدافع حمید نوری اعلام تنفس کرد.پیش ازآغازاین تنفس،نوری از رئیس دادگاه خواست نیم ساعت استراحت بدهد تا او بتواند با وکیلانش صحبت کند. رئیس دادگاه وقفه را تا ساعت ۱۵ به وقت محلی اعلام کرد.

با آغاز دوباره جلسه همایون کاویانی به سوالات پاسخ می‌دهد.

همایون کاویانی در پاسخ به سوال دانیل مارکوس، یکی از وکیلان مدافع حمید نوری که درباره‌ دیدن عکس حمید عباسی پیش از بازجویی پلیس سوئد سوال کرده بود، گفت: «نام او منتشر شده بود اما عکسش هنوز منتشر‌ نشده بود.»

وکیل مدافع حمید نوری پرسید: یعنی شما سوم دسامبر که برای بازجویی رفتید عکس او را ندیده بودید؟

همایون کاویانی:نام او منتشر شده بود اما عکس نه.

وکیل مدافع نوری: اما دادستان برای شما خواند که گفته‌ بودید عکسش را دیده‌اید؟

همایون کاویانی: شاید در ترجمه اشتباهی رخ داده باشد.

وکیل مدافع نوری ادعا کرد صحبت‌های کاویانی از زمان بازجویی پلیس تغییر کرده است. او به بخش دیگری از بازجویی پلیس از همایون کاویانی پرداخت و پس از تأیید رئیس دادگاه گفت:«بازجوی شما ازشما پرسیده است آیا شما این عکس‌ها را دیده‌اید؟

شما در پاسخ گفته‌اید: بله، در مدیا چاپ شده.

بازپرس دوم پرسید:آیا عکسی که درمدیا دیده‌اید، شبیه همان عکس‌هایی‌ست که در مدیا دیده‌اید؟

شما پاسخ می‌دهید که بله، خودش است.

بازپرس شماره یک می‌پرسد: وقتی خبر را خواندی و عکس‌ها را دیدی، او را شناختی؟و شما بلافاصله پاسخ داده‌اید که بله، آیا حرف شما از آن روز تا امروز تغییر کرده است؟»

همایون کاویانی تأکید کرد:عکس‌ها را در اداره پلیس دیده است. و باز تکرار کرد که او تنها خبر بازداشت حمید نوری را در رسانه‌ها‌ دیده است و نه عکس او را.

 وکیل حمید نوری گفت: پس آن‌چه در اداره پلیس گفته‌اید، غلط است؟

کاویانی گفت:بله،آن‌چه به این شکل گفته شده باشد را به خاطر ندارد.

وکیل مدافع حمید نوری در‌ ادامه به روایت معرفی "ناصریان" و "حمیدعباسی" به زندانیان به عنوان دادیار پرداخت و به نام "عرب" رسید که همایون کاویانی گفته است او هم در دادیاری زندان بوده است.

کاویانی این گفته را تأیید و تکرار کرد که خودش با "عرب" سر‌ و کار نداشته است.

وکیل حمید نوری در ادامه درباره داود لشکری سوال کرد و از سمت او پرسید.

 همایون کاویانی گفت: که لشکری پاسدار و به احتمال قریب به یقین مسئول امنیت داخلی زندان بوده است. او گفت که لشکری هم لباس فرم می‌پوشیده، اما ناصریان و عباسی (حمید نوری) لباس شخصی می‌پوشیده‌اند.

وکیل مدافع حمید نوری درباره کتاب ایرج مصداقی پرسید، ایا آنها را خوانده اید؟

همایون کاویانی گفت: این کتاب‌ها را نخوانده است و توضیح داد که نقشه‌های ترسیمی ایرج مصداقی و نقشه زندان را در گوگل مپ و نزد پلیس سوئد دیده است.

سپس وکیل مدافع درباره چشم‌بند و شرایط و زمان استفاده از آن پرسید"

همایون کاویانی پاسخ داد: «چشم‌بند تقریبا شخصی شده بود هم برای امر سلامت و هم برای اینکه بتواند کاری بکند که از پشت آن بیشتر ببیند.»

وکیل حمید نوری پرسید: یعنی چه کار می‌کردید؟

 کاویانی گفت: «آن قسمت پارچه‌ای را سوزن سوزن می‌زدیم یا کاری می‌کردیم که نازک‌تر شود تا بتوانیم از پشت آن بیشتر ببینیم. یا مثلا لنگ، آن بخش که رنگ بیشتری داشت را نازک می‌کردیم تا بتوانیم پشت آن را ببینیم و کسی هم متوجه نشود.»

همایون کاویانی درباره چشم‌بند خودش گفت: که آن را از آن بند ساختمان شماره ۲۰ برداشته بود. یعنی چشم‌بند زندان بوده و او همان را برداشته و راهی راهروی مرگ و اتاق هیأت مرگ شده: «شاید کسانی چشم‌بند خودشان را در جیب داشتند اما من نداشتم.»

کاویانی درگفتگوی کوتاهش با حمید عباسیان بیان می دارد: روزیکه من زنده ماندم، همیشه دوست داشتم که صدای دوستانم به کل دنیا برسد که چه حد مظلومانه کشته شدند. ما با هم آنجا بزرگ شده بودیم .

حمید نوری چندین بار مرا بعد از ورزش های جمعی کتک زده و به همان اطاق های گازی که دردادگاه توضیح داده شده،برده است.اما سال شصت شکنجه های مختلفی از نوع قپانی و کابل،آویزان کردن و فلک کردن و ... بود که شدید ترینش همان کابل و قپانی بوده است. برای این جماعت هیچ منعی وجود نداشت.می گفتند:خون شما مباح است.زیر شکنجه کشته بشوید،هیچ گناهی نیست. اعدام بشوید،گناهی نیست.حتی لاجوردی می گفت: حتی اگر اشتباهی کسی را ببرند اعدام کنند، هیچ مشکلی نیست. بیگناه بوده و می روید به بهشت!

کاویانی در برابر این پرسش: که روند بررسی پرونده نوری را چگونه ارزیابی می کنید؟

حمید کاویانی گفت:من فکر می کنم که عدالت راه خود را پیدا می کند. فکر می کنم صدایی که بعد از۳۳سال،این حد قوی به گوش مردمان جامعه ما میرسد، راه خودش را باز می کند ، چون به واقع اینها خون های پاکی بودند. 

 بر پایه‌ی یادداشت‌های پیشینم برآنم:

دادخواهی همین است! هم صدا شدن با مادران، پدران، همسران و فرزندان همه‌ی ایرانیان خفته در خاوران‌های ایران، بدون گره زدن نامِ مبارزان با وام خواهی حقوق بشری اتحادیه‌ی اروپا که نماینده‌اش در جریان مضحکه‌ی نشست قاضی مرگ ابراهیم رئیسی بر تخت قوه‌ی اجرایی مهمان این جانی و حاکمیت جنایتکار بوده‌اند .

باری کارما از امروز با دادگاه و محاکمه حمید نوری در استکهلم تازه آغاز شده است، پژواک صدای دادخواهی همه‌ی مردمان رنج کشیده و داغدار، به وسعت ایران باشیم !

جلسه‌ی بعدی دادگاه محاکمه‌ی حمید نوری (عباسی)با تعطیلی روزسه شنبه ، دادگاه درتاریخ روزچهارشنبه ۰۷ سپتامبر۲۰۲۱ خواهد بود

تا یادداشتی دیگر ...

  

هیچ نظری موجود نیست: