آنجا که مزر های اخلاق فرو
میریزد و دروغ دهن باز می کند!
امیر جواهری لنگرودی
خبر و نظر:
بار دیگر
سر و کلهی همسر و دختر حمید نوری (عباسی) در سوئد پیدا شده تا دروغ را جاشنی
مظلوم نمایی خود کنند!
انگار قراره
ما در سوئد هرازگاهی اسم و هیکل قناس حمید نوری (عباسی)، جنایتکاری که پس از بیش
از۹۰جلسه محاکمه، به حکم دادگاه سوئد برای مشارکت در جنایات و قتلعام زندانیان
سیاسی دههی شصت ومشخصاً تابستان ۱۳۶۷(مردادوشهریور
درزندان گوهردشت) به حبس ابد محکوم گردید، ببینیم!
اظهارات
شاکیان و شاهدان که من بخش زیادی از آنان را در یاداشتهای روزانهام فهرست کردم،
نشان داد که حمید نوری (عباسی) در مقام شکنجهگر و دادیار، چگونه شرارهای سخت
سوزان بر هستی ما زد.
مادران
جامعهی ما را داغدار نمودند، پدران را بدون فرزند ساختند و تلخکامی فزونتری به
فرزندان تحمیل کردند وقتی والدین آنها را بهخاطر آرمانهای انسانیشان به دار
آویختند. برادران را از دیدن خواهران و براداران خویش بینصیب نمودند، خواهران را
برسرب داغ ندیدن برادران و خواهران دیگرشان نشاندند و کشتند؛ همسران بسیاری را
سایه سار سر بر دار کردن شوهرانشان برای همیشه در خود کشتند و خونین جگر نمودند.
مهمتر
اینکه رفاقت و رفیق (این تنها سرمایهی جوان و بدون بحران جامعه) را به دار
آویختند و تخم کین کاشتند.
چگونه این
همه جنایت را فراموش کنیم؟ چگونه درفش خونفشان آنان برپیشانی تاریخ مرگ زایمان
را بر یکایک این جنایتکاران ببخشیم؟
آنگاه که
همهی دقایق زندگیات شرارهای است سخت سوزان و من، تو، ما، آنها نظارهگر دجّالیتی
هستیم که باید به پای حاکمیتی نوشته شود که رئیس جمهور جنایتکاریش (ابراهیم رئیسی)
- قاضی مرگ و جنون و اعدام - در آن روزگار؛ در مسند قاضی دادگاههای چند دقیقهای
چندین هزار جان ستانده و پیکرهای جوان را سوار بر کامیونها، دزدانه و شبانه به
خاورانهای کشور بردند و و آن پیکرهای جوان، جاوید نام، سرخگون مجاهدین مسلمان تا
اعضای دهها گروه کمونیستی را در گورهای جمعی مدفون کردند.
جامعه را
از وجود آن جانهای عاشق و آرمانخواه و سراسر نیازمند بدانها محروم کردند تا به
زندگی ننگین امام مرگشان (خمینی) که فرماندهی این کشتار بزرگ تاریخ کشور ما را با
صدور فرمانش بر عهده داشت و همهی این جناتیکاران (حسینعلی نیری، مرتضی اشراقی،
ابراهیم رئیسی و مصطفی پورمحمدی چهار مقام قضایی) امربرانش و آمران «هیئت مرگ» بود
که به همراه دیگر عاملان جنایت (نوری و لشکری و ناصریان و...) حلقه به گوشانی چکمه
لیس.
امروز هم
رئیس جمهور جانی نظام جنایتکار اسلامی که خمینی بنیان گذاشت، با وجود همدستی در
چنین جنایتی و اعدامهای هر روزهی حکومت جرأت کرده، میخواهد به نشست سالانهی سازمان
ملل برود.
دنیا باید
در برابر این تجاوز به حقوق مردم ما - به نسل ما – برابر به خون کشیدن آن زنان و
مردان مقاوم و انساندوست و آرمانخواه، پاسخ دهد و سازمان ملل باید در حوزهی
اختیار و مسئولیت تاریخیاش، حضور چنین جنایتکاری را ناممکن سازد و یا آنچه خواست
مردم یک جامعهای به وسعت و عظمت جامعهی ایران است را عملی کند، یعنی او را به جرم
«جنایت علیه بشریت» به دادگاه کشاند.
اما دردل
چنین شرایطی و پیچ تندی که گیر کردیم پسر حمید نوری «آقا مجید» در نشستهای درون
کشور و مصاحبههای مطبوعاتی پاپا- پایا میکند و دخترش «عطیه خانم» سخفیتترین
دروغها را در باب ندیدن پدر - نداشتن مترجم - کیفیت بد زندان و... تحویل افکار عمومیمان میدهد تا مظلومنمایی
کنند؛ گویی که بوی کباب شنیدهاند!
حال که
کشور سوئد به دست احزاب شبه فاشیست افتاده و فاشیستها در ائتلاف با راست افراطی
به قدرت رسیدند، دختر خانم و مادرش دیگر بار فیلشان راهی هندوستان کرده تا شاید
بتوانند گره از کار پدر جنایتپیشهشان باز کنند؛ راست و دروغ را بههم میبافند
تا امکان رهایی توافقی این جنایتکار محکوم وزندانی درچنگال عدالت رابرای اذهان
سادهاندیش و حاکمیت اسلامی فراهم کنند.
جنبش
دادخواهی در ایران و سراسر جهان فراز دیگری از پیشرفت خود را به جلو بر می دارد، امروز
جامعهای به وسعت ایران دادخواهی را در کل حاکمیت اسلامی را قبل از روی کار آمدن
این جلادان در صحنه فراهم ساخته، به آتش کشیده شدن سینما رکس آبادان، به هنگام
نمایش فیلم گوزن ها ،اعدامهای وحشیانه پشت بام مدرسه علوی، یورش به مردم عرب جنوب
ایران، بمباران کردستان، قتلعام مردم در ترکمن صحرا، سرکوب صیادان انزلی، کشتار
بهائیان، حمله به دانشگاهها و به خون کشیدن دانشجویان، تعطیلی دفاتر احزاب و
سازمانهای مترقی و هزاران هزار سند جنایت و سرکوب که رد پای خونالود جمهوری
اسلامی در چهل سال گذشته برجای گذاشته تا کشتار خونین خرداد شصت (۶۰) و پس آنگاه سازماندهی کشتار فرزندان مجاهدین در مزرهای
کشور، کشتار خونین تابستان شصت و هفت (۶۷) - سلسله
قتلهای زنجیرهای سیاسی نویسندگان و مترجمان کشور، پرتاب و " لوله کردن "
فرزندان دانشجوی ما از بالای پشت بام کوی دانشگاه به فرمان سردار قالیباف، به خون
کشیدن جنبش ضد استبدادی خرداد هشتاد و هشت (۸۸) به خون
کشیدن، کشتار دی ماه نود و شش (۹۶)، بعدتردندان تیز کردن برای به خون کشیدن کشتار
خیابانی دی ماه نود وهشت (۹۸) که خونین کردن۱۵۰۰ نفراز فرزندان مردم رسانه ای شد و خانواده های آن خونین تنان ،
همچنان دنبال عزیزان خوداند . همچنین ساقط کردن
هواپیمای مسافربری اوکراینیب که با موشک باران سپاه پاسداران همهٔ ۱۷۶ سرنشین
این پرواز جان باختند ، و... از حافظهی جمعی مردم و دادخواهان پاک نخواهد شد. به
این جنایات اضافه کنید، کشتار روزانهی کولبران کردستان و سوخت بران بلوچستان و سرکوب
آشکار و مسلحانهی اعتراض کشاورزان زاینده رود و کشتار خونین شهرهای استان خوزستان
در بحران آب و قتل های خودکشان کردن کارگر کمونیست رفیق شاهرخ زمانی و یا قتل
بکتاش آبتین و موارد مشابه دیگر، بازداشت و سرکوب زنان جوان که نمونه مریوان شلیر
رسولی و سرکوب آشکار گشتهای ارشاد و نیروی انتظامی را که اخیراً به کما رفتن مهسا
امینی، یکی از بازداشت شدگان انجامید و هزاران جنایت دیگر علیه انسانیت که همهی
بازماندگان قربانیان آن دادخواهان بی نام و نشان این نظامند.
دادخواهان
مردم ایرانند و رئیسی، رئیس جمهور ایران نیست؛ رئیس نظام اسلامی حاکم بر کشوری است
که با سرکوب مردم و غارت منابع ملی مشغول حکمرانیست. باید پرسید اگر سازمان ملل
متحد پیش از وقوع جنگ دوم جهانی و جنایات رهبران فاشیست و نازی آلمان و ایتالیا
تشکیل شده بود، آیا برای موسیلینی دعوتنامه میفرستادند، یا هیتلر در اجلاس سالانهی
آن سخنرانی میکرد؟ آنوقت این سازمان سازمان ملل بود یا سازمان جنایتکاران حاکم
بر ملل؟
جای
رئیسی و همهی روئسای حکومت جمهوری اسلامی در دادگاه و زندان است. این افراد
نماینده ی مردم ایران یا منتخب آنان نبوده و نیستند. همانطور که در محاکمهی حمید
نوری (عباسی) یکی از کوچکترین مهرههای این نظام که در حد و اندازهی بزرگترین
جنایتکاران تاریخ استٰ دیدیم؛ ذات این جماعت دروغگو و فریبکارند. فرزندانشان هم
دروغگو و فرصتطلب و تبهکار تربیت میکنند. حالا که راستها و فاشیستها در سوئد
امکان عرض اندام یافتند، فاشیست اسلامی هم با دمش گردو میشکند و خرسند از سلطهی
برادرانش در سوئد، در سر هوای آزادی جنایتکاری چون نوری را پرورده است.
وقتی
جنایتکاری چون نوری مدعی و طلبکار است و پس از محکوم شدن به جنایت در محاکمهای
شفاف و عادلانه، آزادی را حق خود میداند، چرا رئیس او «رئیسی» به عنوان مضحک رئیس
جمهور در سازمان ملل سخنرانی نکند؟
در
برابر این بی تفاوتی فرصتطلبانهی نظام سرمایهداری و چراغ سبز نشان دادن و باج
دادن به حاکمیت اسلامی، باید قویاً و با تمام قدرت دست به افشاگری زد. بیش از شش
میلیون هموطن ما در سراسر جهان پراکندهاند که نباید دستکم گرفته شوند. این به
اندازهی جمعیت چند کشور جهان است و این افراد نباید به صرف پناهده یا مهاجر بودن،
از شمون دادخواهان و مردم ایران منفک شوند. وقت اعتراض جهانی علیه حکومت جنایتکار
جمهوری اسلامی است. اعتراضی که نیاز به اتحاد و تشکیلات هم ندارد، هر فردی میتواند
با آگاه کردن شهروندان کشور محل اقامتش و با انتشار اخبار جنایات رئیسی که به زبانهای
گوناگون در اینترنت دردسترس است، فضا را برای فشار حداکثری به این جنایتکار علیه
بشریت مهیا سازد. از امروز شروع کنیم ، چرا که فردا خیلی دیر است!
پنجشنبه ۲۴ شهريور ۱۴۰۱ برابر با ۱۵ سپتامبر ۲۰۲۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر