گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی

https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared

۱۴۰۴ خرداد ۲۸, چهارشنبه

حسام سلامت : ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم

 ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم

حسام سلامت

 

اول

وقتش رسیده است که خیلی صریح، بی‌لکنت و بدون هیچ تبصره‌ای بر سر نفی مطلق حمله‌ی نظامی اسراییل به کشورمان با هم توافق کنیم. اگر بر سر این موضوع هم، که منطقاً می‌بایست موضعی بدیهی و بی‌مناقشه باشد، نتوانیم با یکدیگر به توافق برسیم نمی‌دانم بر سر چه موضوع دیگری ممکن است با هم موافق باشیم. برای مخالفت بی‌بروبرگرد با تهاجم اسراییل به ایران حتی نیازی نیست به وطن‌دوستی یا عشق به میهن متوسل شویم که حالا لازم باشد بر سر معنای هر از این مفاهیم و تفسیر موجه یا غیرموجه از آنها با یکدیگر کلنجار برویم و با هم وارد مناقشه شویم. ماجرا ساده‌تر از این حرف‌‌هاست. کافی است باور کنیم با ویران‌سازی ایران، که هم‌اینک در برابر چشم‌های ما دارد اتفاق می‌افتد، اساساً زمینی باقی نمی‌ماند که بشود روی آن ایستاد و درباره‌ی اینکه ایران آینده باید پادشاهی باشد یا جمهوری باشد یا ولایی باشد با یکدیگر مجادله کرد. جنگی که وارد آن شده‌ایم اساساً هر آینده‌ای را می‌بلعد و جز یک «زمین سوخته» باقی نمی‌گذارد. در چنین زمینی فقط می‌توان به بقای صِرف فکر کرد. جنگ باید متوقف شود تا بتوانیم به چیزی بیش از بقا فکر کنیم.

دوم

در شرایط حاضر چیزی به نام جنگ رهایی‌بخش، جنگ تمیز، جنگ هدفمند یا جنگ عادلانه وجود ندارد. همین 3، 4 روزی که از هجوم اسراییل (و متحدانش) به ایران گذشته است باید برای دودشدن و به‌هوارفتن هر توهمی درباره‌ی جنگ مدیریت‌شده‌ی بدون تلفات که فقط حاکمان را نشانه می‌گیرد و کاری به کار مردم ندارد و امکان‌های زندگی را دست‌نخورده می‌گذارد کفایت کند. بزرگترین مشکل ما تا پیش از وقوع جنگ هم «بحران زیست‌پذیری ایران» بود. در نتیجه‌ی پنج دهه غارت و فساد و استبداد سیاسی با ایرانی طرف‌ایم که عمیقاً گرفتار فرسایش تمدنی شده است. حقیقت این است که اصلاً مطمئن نیستیم زندگی‌کردن در جغرافیای سیاسی ایران تا چه زمانی ممکن باشد. اقتصاد سیاسی چپاول و تخریب که در قالب دزدسالاری هیئت حاکمه شکلی قانونی به خود گرفته از ایران یک سرزمین فرسوده ساخته است که دارد شرایط زیست‌پذیری‌اش را با شتابی فزاینده از دست می‌دهد. و در این میان جنگ، آنهم جنگی چنین تمام‌عیار که می‌رود تا زیرساخت‌های زیست‌‌پذیری ایران را ویران کند، در حُکم تیر خلاص است. با تداوم وضعیت جنگی با ایران بازسازی‌ناپذیری طرف خواهیم بود که «زندگی شایسته» از مردمان‌اش دریغ شده است. جنگ باید متوقف شود تا همه‌ی توان‌ها و همه‌ی ظرفیت‌های داشته و نداشته‌ی ما صَرف بازیابی زیست‌پذیری ایران شود. و البته که این مهم جز از مجرای آزادی از قدرت حاکم ممکن نمی‌شود

۱۴۰۴ خرداد ۱۲, دوشنبه

امیرجواهری لنگرودی : چشم‌انداز اتحاد طبقاتی در اعتصاب سراسری کامیون‌داران و دیگر جنبش‌های کارگری ایران!

چشم‌انداز اتحاد طبقاتی در اعتصاب سراسری کامیون‌داران ودیگر جنبش‌های کارگری ایران 

امیرجواهری لنگرودی  

                                                a.javaher99@gmail.com   

 


                           

مقدمه

در ماه‌های اخیر، اعتصاب سراسری رانندگان و کامیون‌داران در ایران، به‌دنبال حوادثی چون مرگ چند راننده و انفجار کامیون‌ها در بندر رجایی بندرعباس، به نقطه عطفی در جنبش‌های کارگری بدل شده است. این اعتراضات در کنار مشکلات صنفی و افزایش فشارهای معیشتی، از جمله ورود رانندگان افغانستانی، افزایش حق بیمه و کاهش امنیت شغلی، شرایطی رقم زده است که بسیاری از اقشار زحمت‌کش را به میدان کشانده: از نانوایان و معلمان تا بازنشستگان، پرستاران، زنان و دانشجویان.

در چنین بستری، در سطح شبکه های اجتماعی کانال «اتحادیه تشکل‌های کامیون‌داران و رانندگان سراسر ایران» در ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ اعلام اعتصابی یک‌هفته‌ای از اول خرداد کرد. اما این اعتصاب نه تنها آغاز شد، بلکه در دوازدهمین روز خود به ۳۱ استان و ۱۵۵ شهر گسترش یافت؛ نمود روشنی از خشم انباشته‌شده‌ی طبقه‌ی کارگر.

۱-  ترکیب طبقاتی اعتصاب کامیون‌داران:  

اعتصاب کامیون‌داران متشکل از لایه‌های متنوعی از نیروی کار است: رانندگان، کمک‌رانندگان، و صاحبان کامیون. بسیاری از این صاحبان، با وجود مالکیت کامیون، به دلیل بدهی و فشار هزینه‌ها در جایگاه نیروی کار مزدبگیر قرار دارند. از منظر مارکسیستی، نمی‌توان به‌سادگی به این جنبش برچسب «کارگری» یا «مالکانه» زد؛ بلکه باید آن را همچون تجلی منافع مشترک در دل مناسبات استثمارگر سرمایه‌داری دید.

هرچند این هم‌راستایی منافع، اتحاد عملی را ممکن ساخته است، اما تضادهای بالقوه درون این ترکیب طبقاتی،

۱۴۰۴ خرداد ۹, جمعه

امیرجواهری لنگرودی : رانندگان کامیون می‌گویند: نگاه کنید شوخی‌ای در کار نیست، جهنم زیر پایتان شعله می‌کشد

 رانندگان کامیون می‌گویند: نگاه کنید شوخی‌ای در کار نیست، جهنم زیر پایتان شعله می‌کشد!

امیرجواهری لنگرودی

andishe.gbg@hotmail.com                    

                                                               

 


رانندگان با صدای بلند می‌گویند: ما سکوت کرده بودیم، حالا باید شنیده شویم!

با نگاهی به اعتصابات واعتراضات و موج دستگیری‌ها در ایران در پایان اردیبهشت و خرداد ۱۴۰۴، در کنار موج اعدام‌هایی که پس از برآمد جنبش عظیم «زن، زندگی، آزادی» هر روزه در گوشه و کنار کشور صورت می‌گیرد و واخواست عظیم کارزار سه شنبه‌های نه به اعدام در درون بیش از چهل (۴۰) زندان در ایران، هر فعال عرصه کارگری را به دور اندیشی و نوعی آسیب شناسی تحولات کارگری و جمع بست تحرکات اینگونه‌ای سراسری سال‌های پیش به این سو می‌کشاند. 

تا جایی‌که ذهنم یاری می‌کند درست ۷ سال پیش در همین ماه خرداد ۱۳۹۷ برابر ژوئن ۲۰۱۸ در ایران، ما شاهد اعتصاب سراسری رانندگان کامیون‌های بیابان بودیم... که نتایج و دست‌آوردهای مفیدی از همبستگی وسیع بین کامیونداران و تاکسی‌رانان و رانندگان وانت شهری از خود به جا گذاشت. در آن روزگار نداشتن تشکل مستقل کامیونداران و رانندگان و نداشتن صندوق اعتصاب و وعده‌های توخالی دولت و کارگزاران و در برخی نقاط با تهاجم سبعانه نیروی سرکوب به رانندگان کامیون و تهدیدهای عوامل امنیتی به سازمانگران اعتصاب، و دستگیری به روایتی بیش از چهارصد راننده‌ای که گفته می‌شد رهبران اعتصاب هستند، موجی از ارعاب را به وجود آوردند. رانندگان اعتصابی و کامیونداران علیرغم اینکه به مطالبات خود دست نیافتند و همه و همه کار آن حرکت را به تعطیلی کشاندند. جالب اینکه امروز همان رانندگان می‌گویند: ما از کرایه ۷ سال پیش جلوتر نرفتیم، ولی خرج ماشین دو برابر شده است.

آنچه به بیان مقایسه اعتصاب خرداد ۱۳۹۷ با وضعیت امروز، نشان می‌دهد، یک تحول کیفی در ابزار، تجربه و قدرت سازماندهی است. در آن سال کامیونداران تقریبا بی صدا بودند. رسانه‌های رسمی یا ساکت بودند یا تحریف گر رخداد‌ها بودند ولی امروز،کامیونداران کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی اختصاصی ایجاد کرده‌اند. یعنی وجود گردش آزاد اطلاعات درون صنف، خود دامن زننده ارزش مضمونی گسترش شبکه‌ای است. به نوعی وجود این کانال خود تاحدی نفس ارگان یک تشکل را ایفاء می‌کنند. به نحوی هم خبررسان است و به نوعی فضای تجمیع آنان را سازمان می‌دهند. 

می‌توانم بگویم: آنچه مربوط به هفت (۷) سال پیش و سال‌های بعدی است، حتی اگرشکست قطعی محسوب شود، دو میراث مهم از خود به جا گذاشت. 

اول آموزش سیاسی و صنفی: امروز کامیونداران بهتر می‌دادنند که مطالباتشان باید چطور مطرح شود و چگونه منسجم بدارند و چه چیزهایی را نباید قربانی کنند. و دوم درس از شکست: حالا آنها آموخته‌اند که بدون رسانه، بدون همبستگی، و بدون صدای منسجم نمی‌توان کاری از پیش برد. امروز راننده‌ی بیانانی آنجا که با صراحت می‌گوید: «این سوییچ را به کار نمی‌اندازم تا نتیجه‌ای به دست‌مان نیاد». صدایش شنیده می‌شود و تصویرش دست به دست می‌گردد. به زبانی امروز اعتصاب کامیونداران نه تنها صدا دارند بلکه حافظه‌ی جمعی هم دارند. به عبارتی طی همین هشت روزاعتراض واعتصاب ازحاشیه به متن جامعه نزدیک شده که خود می‌گویند: «صدای ما شنیده شده است و اعتصاب ما امروز در بیش از ۱۴۱ شهر ادامه دارد...» 

اما امروزحرکت رانندگان کامیون، اعتراض خود را در دل دود غلیظ برآمده از انفجار بندر رجایی در دل بندرعباس و خاکستر نشین شدن ده‌ها کامیون در همین بندر و خفه خون گرفتن بی شرمانه‌ی مسئولان کشور بر کشید و از شهری به شهری. از جاده‌ای به جاده‌ای از گاراژ به گاراژی دیگر کشیده و بدل به اعتراضی سراسری و دامن گستر گردید... کانال تلگرامی «اتحادیه تشکل‌های کامیونداران و رانندگان سراسر ایران» با بیش از۴۷۰۰عضو،خود صحنه خبررسانی این مرحله از مبارزه و اعتصاب را گرم نگه داشته و آن‌را به وسیع‌ترین شکل در سطح شبکه‌های اجتماعی فعال نگه می‌دارد... و همبستگی و همگرایی دیگرنیروهای مطالباتی و طبقاتی جامعه را با خود همراه کرده‌اند. دراین نبرد، خاصه کامیون‌های بی باردرمسیرجاده‌ها،و اصطلاحاً خوابیدن بدون بارآنها نشان می‌دهد امروز هر کامیون یک تریبون است.

۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه

شبی با حسن حسام، نویسنده، شاعرو فعال سیاسی در گوتنبرگ/ سوئد

به دعوت مرکز فرهنگ و کتاب اندیشه - گوتنبرگ 

شبی با حسن حسام، نویسنده، شاعروفعال سیاسی درگوتنبرگ سوئد


 پیش از آنکه به شب شعر و اندیشه‌ای گام بگذاریم که به همت مرکز فرهنگ و کتاب اندیشه در شهر گوتنبرگ سوئد برگزار می‌شود، از

 شما دعوت می‌کنیم این برنامه را با دوستان‌تان به اشتراک بگذارید. صدای نویسندگان و فعالان انقلابی تبعیدی، پژواکی است از تبعید، مبارزه و ایستادگی؛ و این صدا، تنها با همراهی شما رساتر و ماندگارتر می‌شود.

از همه‌ی علاقه‌مندان در گوتنبرگ دعوت می‌کنیم که در این برنامه‌ی حضوری که در تاریخ ۱۶ مه در سالن اجتماعات «هاگابیو» برگزار می‌شود شرکت کنند. در این شب ویژه، از ۹ اثر تازه‌منتشرشده‌ی حسن حسام، شاعر، نویسنده و فعال سیاسی کمونیست، توسط نشر مهری در انگلستان رونمایی خواهد شد.

برای آن دسته از عزیزانی که امکان حضور در محل را ندارند، برنامه به‌صورت زنده از طریق پلتفرم‌های فیسبوی، تلگرام و یوتیوب در ساعت ۱۸ به وقت اروپای مرکزی (۱۹:۳۰ به وقت ایران) پخش خواهد شد. با ما همراه باشید تا ضمن گفت‌وگو، لحظه‌هایی از شعر، موسیقی ، خاطره، مبارزه و مقاومت را در کنار حسن حسام تجربه کنیم.

https://www.youtube.com/live/Gr22HJfGzkk?si=E5lGRwoAMZwyJtNb

۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۸, پنجشنبه

میز کتاب مرکز فرهنگ و کتاب اندیشه - گوتنبرگ در میسان بین المللی آنگرد - دهم مه 2025

 چهارشنبه ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۴ برابر با  ۰۷ می ۲۰۲۵

 


Angereds bokmässa  ۲۰۲۵

امسال نیز نمایشگاه بین المللی کتاب ( میسان آلترناتیو) 

روز شنبه دهم مه  2025 از ساعت 10 تا 17 بعد از ظهر میز کتاب مرکز فرهنگ و کتاب اندیشه - گوتنبرگ  دایر است  

روز شنبه  با حضور ناشرین و کتاب فروشی های ملیت های مختلف طی دو روز جمعه و شنبه در محل بلوایستلت آنگرد بر گزار می گردد. 

روز جمعه :نشست ها / سیمناارها / موزیک و شعر خوانی 

روز شنبه برپایی میز های کتاب  ملیت های مختلف در کنار ناشران سوئدی 

میسان کتاب آنگرید . بر خلاف میسان تجاری ورودی ندارد .... ورود برای همگان آزاد است

با اسپور های 4/ 8/ 9 از مرکز شهر می توان به مرکز آنگرد رسید

۱۴۰۴ اردیبهشت ۷, یکشنبه

امیر جواهری لنگرودی : اول ماه مه سال ۱۴۰۴ در راه است ( بخش دوم)

 اول ماه مه سال ۱۴۰۴ در راه است

(بخش دوم)

امیرجواهری لنگرودی

andishe.gbg@hotmail.com

دربیداد نظام اسلامی حق گرفتی است نه دادنی!

 



رهاننده‌ی برتری در کار نیست،

نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.

خود به رهایی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!

رستگاری مشترک را بر پا داریم!

تا راهزن، آنچه را که ربوده رها کند،

تا روح از بند رهایی یابد،

خود به کوره‌ی خویش بر دمیم

و آهن را گرما گرم بکوبیم…

بخشی از سرود «بین‌الملل کارگران» ترجمه‌ی احمد شاملو


چند روزی به اول ماه مه (۱۱اردیبهشت) ۱۴۰۴ روز همبستگی بین المللی کارگران جهان و دوم مه (۱۲ اردیبهشت) روز معلم در ایران نمانده است .

متاسفانه امسال و صرفاً به دلایل شرایط سخت و با نوعی محافظه کاری شدید و با اعمال فشار و تهاجم نهادهای امنیتی و اطلاعاتی به فعالین شناخته شده و در زندان نگه‌داشتن آنان و یا آزادی با وثیقه‌های کلان و در کنترل نگهداشتن فعالان شناخته شده‌ی عرصه کارگری و فرهنگی و زنان، به هیچ انگاشتن تشکل‌های مستقل کارگری و به این بهانه که "جامعه منتظر نتایج اجلاس‌های پیدا و پنهان و مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکاست، همان بهتر که جنبش‌های مطالباتی آرام باشند تا این نتایج به بار نشیند"... گرامی‌داشت روز بین‌المللی کارگران و تجمع برای این روزو بخشا روز معلم ، به سیاق فراموشی رود. 

درعوض نمایشات دولتی "هفته کارگر"، که خود اقدامی علیه روز جهانی و همبستگی کارگران در روز اول ماه مه است، آزاد و رها با بوق و کرنا و کلی هزینه و ریخت و پاش زیر سایه وزارت کار و دولت فخیمه اسلامی و خانه کارگر و اعوان و انصارشان برای شیرینی خوری! سور و سات، مثل سال‌های قبل در جریان باشد! 

و این بالماسکه درسایه نهادهای کارگری دست ساز و حکومتی همچون خانه کارگرو شوراهای اسلامی کار و انجمنهای صنفی تحت نفوذ نهادهای امنیتی با هدف تهی کردن روزجهانی کارگرازماهیت اعتراضی و مطالبه محورآن، در برنامه‌های تبلیغاتی حکومت،

۱۴۰۴ اردیبهشت ۴, پنجشنبه

 به استقبال اول ماه مه ۱۴۰۴                 

    ( بخش اول)

امیرجواهری لنگرودی

چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۲۳ آوريل ۲۰۲۵

andishe.gbg@hotmail.com

 


اول ماه مه، فریاد انسان بود از حنجره‌ی طبقه‌ای محروم در درجامعه‌ای تجزیه شده،آنجا که پول بلا منازع فرمان می‌راند و انسان نقش حقیری را ایفا می‌کند. گرچه تأمین ابتدایی‌ترین نیازهای زندگی، انگیزه‌ای قوی بود، اما آدمی در این طغیان مجدد به فراتر از این می‌اندیشید، یعنی اعاده ارزش‌های والای زندگی در برابر حقارت شکم‌های بر آمده از نظام سرمایه‌دارهای آدمی‌خوار.

آن‌روز نیز به مانند امروز دعوا بر سر این بود که آیا باید ارزش‌ها و جنبه‌های گوناگون حیات آدمی را به رابطه ساده‌ی خرید و فروش تبدیل کرد یا نه؟ و این پرسش همچنان به قوت خویش باقی‌ست!

از زمان روم باستان، نبرد گلادیاتورها در برابر هم، نه برای نشان دادن قدرت بازو به یکدیگر، بلکه برای تفرعن خاطِر برده‌دارانی بود که سرداران سپاه، برای تفریح خاطر آنان،در میادین ورزشی شهرهای روم برای صاحبان ثروت به نمایش می‌گذاشتند تا از درهم شکستن یک برده انسانی در برابر دیگری، برده‌دار پرده دری کند، فخر فروشد و قدرت خود را از قِبل این برد و باخت، بر برده‌دار دیگری بنمایاند - کرک داگلاس، هنرپیشه صاحب نام در نمایش فیلم "اسپارتاکوس" این فضاحت برده‌داران را در برابر تماشاگران بر پرده‌ی سینما، با توانمندی تمام، به نمایش گذاشته است – از همان زمانِ روم باستان تا به اینسو، می‌خواستند و می‌خواهند که هستی توده وسیعی از مردم جامعه بشری، یعنی کارگران زن ومرد، بازنشستگان، کودکان کار و خیابان و زحمتکشان کار در باروری زمین و آبادانی کشت و کار را به رابطه ساده‌ی کار و مزد نابرابر تبدیل کنند که کردند، اما انسان تحمل نکرد و کوشید ارزش‌های خود را طی تمامی این سال‌ها در نبردی بی امان بین دو دنیای کار و سرمایه بازیابد!

اول ماه مه تلاشی‌ست بسیار گران‌بها برای اعاده ارزش‌های والای انسانی در پهنه‌ی رودررویی بین دو طبقه اجتماعی کار و سرمایه. در این بین ما همواره جانب نیروی کار و گستردگی گشایش جبهه وسیع او را در سراسر دنیای نامتوازن سرمایه، روی دوش خود حس می‌کنیم و در این سوی جهان خود را حنجره آنان می‌شناسیم تا فریاد بر آوریم: در ایران، طبقه ما، در مقابل خواسته‌ها و مطالبات بر زبان آورده‌ی خویش در کف خیابان، سال‌هاست با ستم مضاعف حاکمیتی ضد کارگر و زحمتکشان، همواره از حق داشتن تشکل مستقل، سندیکاها، اتحادیه‌ها، یا شوراهای شهر وشهرک وروستا، دستمزد کافی و بیمه درمانی، بازنشستگی مکفی وقرارداد مطمئن و دائمی، بازگشت کارگران اخراجی بر سرکار، برابری دستمزد زنان و مردان و ده‌ها خواست واقعی دیگر محرومند و برای به دست آوردن آن‌ها سخت به مبارزه مشغول.

اول ماه مه هر سال نقطه‌ی تجلّی وطرح همین مطالبات معوق مانده است و نشانه‌ی تداوم مبارزه برای به دست آوردن این حقوق مسلم که دست نایافتنی نمایانده شده است!

ادامه دارد ...