گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی

https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared

۱۳۹۶ خرداد ۴, پنجشنبه

مقاله امیر جواهری لنگرودی در نقد مقاله آقای بیژن حکمت ، چرا باید به گزینه انتخابات ریاست جمهوری رژیم اسلامی ایران، نه گفت؟


نیلسون ماندلا: برای وصول آزادی ، لازم نیست آسمان و زمین بخرید، تنها خودتان را به هر قیمتی نفروشید!
****
در پست فیس بوکم، پاهین عکسی ازخامنه ای به همراه این کلام اونوشته ام : «مهم نیست به چه کسی رای می دهیم، مهم این است که همه بیایند»
از همه دوستان همرا ه خودم در پست فیس بوکی ام پرسیدم : چرا این آدم ترا به رای دادن تشویق میکند و میگوید بیا و مهم نیست به کی رای می دهی ؟
دوست سالیانم بیژن حکمت ، کوتاه به یادداشتم پاسخی نوشت و من بدو قول دام که با او همکلام گردم و نظرم را بنویسم ، انگار طولانی شد ولی گاها لازم است.
با مهر
امیر جواهری لنگرودی
پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۶ برابر با ۲۵ می ۲۰۱۷
===========
چرا باید به گزینه انتخابات ریاست جمهوری رژیم اسلامی ایران نه گفت ؟

سلام عمو بیژن . جوان هم جوان های قدیم از همان روز که تو را در کنار رفیق کامبیز روستا- که یادش به یاد باد- در گوتنبرگ میزبانت بودم و در آشپرخانه مان یک باقلا قاتق سیر داردبش با هم زدیم وبه گپ و گفت نشستیم. بقول کامبیزروستا بحث بس است پسرجان ، برو شراب بیار ... ، تا بدین روز ادبیاتت را دنبال می کنم . یک چیز سرراست از تو خوشم می آید و آن اینکه لخت و عور حرف میزنی و نمی پیچانی و همین آدم را وا می داره که تعمق کند و با توجدل نماید و بخشا به گفتار بنشیند!
این مقدمه را بدان آورده ام که بدانی ملای نا خوانده ازادبیات تو نیستم. مقاله ات :" بی طرفی دراین انتخابات ممکن نیست " را درکانال تلگرام، دوستی برای من فرستاد


ببین عزیز: ازمنظرمن این بازی حادث شده در کل جامعه و ترساندن مردم از لولوی سرخرمن ، یک بازی ای بیش نیست . جامعه را که نمیشه در تنور داغ کف بینی این و آن آدم که یکی اصلاح طلب است و آن دیگر لجوج و اصول گرا سنجید .
من خیلی سر راست از تو که نویسنده مقاله با عنوان: « بی طرفی دراین انتخابات ممکن نیست »،ازمای نوعی، می خواهی بی طرف نباشیم وبعد همین ما راحوالت می دهی به تحکیم موقعیت " جبهه ای از اصول گرایان معتدل، کارگزاران، اعتدالی ها و اصلاح طلبان". بیژن عزیز می پرسم : مگرشما رفرم خواهان، طی دوره ای دردرون جامعه ما، ریاست جمهوری و مجلس و شورا رابا خودتان همراه نداشتند. آن هم اصلاح طلبان رادیکال دهه ۸۰ و نه محافظه کارهای دوزاریِ امروزی ، همه ان گزاره ها ی منتخب شما برای مردم و جامعه ما چه کردند؟مگرشما ها خاتمی رئیس جمهور بیست میلیونی ، مجلس حد اکثری و شورای تهران را همراه با خود نداشتید ؟ اصلاح خواهان ما همیشه خدا که در حصر نبودند عزیز! دوستان جبهه متحد تان تا به امروز نشان دادند در قدرت هم که باشند درحد همان خاتمی " آپاراتچی" اند نه بیشتر ؛ آدم کوتولوهایی که همیشه پشت شان به مردم است و چشم شان به بالایی ها ؛ آنها نشان داده اند که توان لازم برای تغییر در وضعیت را ندارند و دقیقا اراده شان معطوف به قدرت است تا اراده توده مردم . شما با فراخواندن مردم وسمت گیری تان به طرف روحانی ، نوعی پشت کردن اعلام نشده به ما تحریمی ها، الان دگرباره رویای آن روزها را درسر دارید؟ حاصل عملی که نتیجه اش مماشات و محافظه کاری و ترسی بود که موجب شد مردم در۸۴ بهه آنها رای ندهند تا احمدی نژاد بیاید. من فکر می کنم اصلا نبایدسطح منازعه را به سطح بد- بدتر تقلیل داد بلکه برعکس، باید خودِ اصلاح طلبانِ امروزی را با گذشته خود آنها مقایسه کنیم، آنگاه متوجه می شویم که این کاره نیستند و چیزی از این داستان برای مردم در نمی آید جز حفظ وضعیت موجود و خریدن مشروعیت برای نظام و این دقیقا و دقیقا کاری است که شده و آقا نماینده امام زمان هم، همین را می خواست. جامعه را نمی شود درترازوی راهبردی و هدایت گری، بد وبدترسنجید و بعد مردم را برای چکش کاری و محکمی نگری در برابر لُولُوی بدتره ، دعوت نمود تا برای گزینش بده، که بدتره به مسند ننشیند، به پای صندوق بیایند . مگر قراره از درون صندوق ها آزادی را به خانه های مردمان مان ببرید و از آن طریق نان بر سفره شان خیرات کنید ؟ جامعه را باید ازمنظرسنجش، گیر وگفت ممیزه وجود طبقات نگریست و برای آن راهکار تراشید. حضرت آقا نه از سرخیرخواهی برای رئیسی و نه ازسر شرجویی برای روحانی، دنبال "انتخابات حداکثری" نیست.با تو موافقم که بیش ازهرکس وهرچیزی تا مرفق به مقبولیت خود و مشروعیت نظامش می نگرد . بنابراین اینگونه افاضات رنگین کمانی و صورت مسئله از خود باقی می گذارد . در همان قبلی هم پرسیدم : چرا چنین می کند ؟ البته یک جوان جنبش ۸۸ درخیابان وقتی همین پرسش را ازبا او طرح کردم ، با سرعتی وصف ناپذیر گفت : آن " امام راحل" شیزوفرنی گرفته و نباید ازاوکُد آورد.
حالا اختلاف ما ازاین ببعدش است. آنجا که می نویسی : « تحریم انتخابات ازسوی طیفی ازمخالفان نیز، بخت پیروزی نامزدی که با او زاویه دارد، کاهش یابد» ؛ من یکی ازگرایشات تحریم کننده ام که باخیل وسیع تحریم کنندگان از نوع رضا پهلوی و شورای سلطنت - مجاهدین- و احزابی نظیر حزب دمکرات کردستان ایران ونظائر آن ها، نویسندگان نامه سی نفر به ترامپ.... و تمامی اردوی رنگارنگ تغییر رژیم که به قدرت های امپریالیستی و در راس آن ها حکومت ترامپ و نیز ارتجاع منطقه نظیرعربستان، اسرائیل و شرکا ء آویزان شده اند،و با تحریمی خواندن خود و نیت سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی، خود می توانند هموار کننده نظام استبدادی و سرکوبگر دیگری باشند مرز دارم. برخلاف منظرتو، برآنم؛ این تمکین طلبی حضرت آقای با بصیرت ، به " انتخاب حداکثری"، صد البته درلباس شخص روحانی که یک چهارسالی را برای آقا دوره کرد و برجام آفرید که صد البته همین آفرینش برجام - برون کشاندن بحران آفریده شده جامعه ازقِبل اعمال سیاست های حماقت بار و کله خری دوره احمدی نژاد به مثابه بلندگوی رهبررژیم، با شعارها، ماجراجوئی هسته ای و عملکرد حماقت بارخود، کشوررا درمنگنه یکی از بزرگترین تحریم های تاریخ معاصر برد که حاصل آن برباد رفتن هفتصد میلیارد دلار درآمد نفتی کشور، فسادهای نجومی تا حد دکل دزدی، بسته شدن بیش از سه هزار کارخانه و بیکار شدن کارگران در مقیاس توده ای بود . در برابر سیاست های جنگ افروزی احمقانه بوش و شرکای اروپاییش و گستردگی آن تحریم ها برای جامعه ما گشایش برجام تاحدی مفید بود- که جای بحث اش اینجا نیست. ولی دوره پسا برجام ؛ گشایش سیاست داخلی روحانی در چهارسال پشت سرگذاشته؛ پاسخگوی مطالبات اجتماعی همه اقشار و لایه های اجتماعی و خاصه در گسترش آزادی ها، هیچ جایگاهی در بین لایه های مختلف اجتماعی نداشت. نه اعدام ها کم شد. نه زندان ها از فعالین سیاسی - کارگر - معلم و کنشگر مدنی فرو کاهید بلکه همچنان رو بفزونی رفت . حتی دزدان سر گردنه بابک زنجانی و سعید مرتضوی و صد ها چهره نجومی خوار دیگر در همه دوایر دولتی و بانکها و شهرداری ها بروز نمود. بنابراین آقا بر طبل این شعار بر چهار سال آینده می تند. رهبر با بصیرت به هر طریقی به بقای این نظام می اندیشد و شما با فراخواندن مردم بدو یاری میرسانید .جالبه سازمان اکثریت می نویسه" ما به کسی رای نمی دهیم ، ولی از مردم می خواهیم که به رئیسی رای ندهند" ،( نقل به مضمون) ولی دیده میشه گرایش شخص نگهداردرکنارمسعود بهنود و مهاجرانی شتابان در صف لندن اند، لابد شما هم درپاریس اینگونه عمل کردید؟ تاکتیک فرار به جلو به این می گویند : اعلام نمی کنیم به کی رای بدهید ولی به رئیسی رای ندهید. به این می گویند: شکارحسن روحانی از درب عقب!!!.
حال پرسشم ازشما اینه؛ اولا ازکی تا حالا چهره شاخص راست سنتی نظام (حسن روحانی) که سه دهه، درعالی ترین مقام امنیتی کشوربوده، شده اصلاح طلب؟ این خودش یک فریب بزرگ بحساب می آید . ثالثا برخلاف باوربسیاری من فکر می کنم روحانی بهترین گزینه رهبری و ایده ال رهبری بود. امروزهمچون دیروز شکاف دولت و ملت کامل کم شده است. و این بهترین فرصت برای سرکوب اپوزیسیون ومخالفان در داخل است. دیدیم که دست اخرهم همچون گذشته، متهم اصلی تحریمی ها شدند!!
خودتوهم در مقاله دفاعی ات ازانتخابات در یک کلام نوشتی : « رای ندادن به یکی همیشه بسود دیگری است.» توهمان جا، مُهرت را بر پیشانی ما زدی و اتفاقا در تناقضی آشکار مقاله ات را اینگونه به پایان می بری و می نوشتی : « انتخابات نهادهای انتخابی با تمام محدودیت های آن، نه تنها مشروعیت که «مقبولیتی» هم برای رژیم حاکم پدید نمی آورد.»، به شما سفارش می کنم ،نگاهی بیندازید به دهها مطلبی که حضرات هم عرض شما و به قولت " جبهه ای از اصول گرایان معتدل، کارگزاران، اعتدالی ها و اصلاح طلبان" ببین چه قشقرقی درمطبوعات درون کشور تا حال از خود بجای گذاشته اند.اگر این است پس چرا امروز همه همین جبهه گشوده شده شما در داخل و خاصه خارج کشور برای هر سطح اصلاح طلبی و رفرم خواهی ، همین سطح آرا را چماقی برای ما تحریم کنندگان می شمارند؟ من برخلاف شما و آنچه در مقاله برای فراخواندن مردم به سویه انتخابات بین بد و بدتر نوشته اید . به باورمن ؛ گزینه موجود بین رئیسی و روحانی، آن اولی به شیوه رسالت در اسید پاشی و یقه گیری و آن دیگری به متد قرص خواب کشنده و تجویز راه و روش صندوق جهانی پول و ورشکستگی کامل جامعه ؛ امری که شما هم در نوشته تان بعنوان گرایش مطلوب یاد کردی و رقم زدی : " خواهان بهبود روابط خارجی کشور، جلب سرمایه و ادغام اقتصاد ایران دربازارجهانی..." و صد البته در صدد" قانونمند و نرمالیزه کردن روابط اقتصادی" اند وصد البته بازازمنظر شما " گامهایی در این جهت درچهار سال نخست دولت روحانی برداشته شده است"، باید بگویم " گام هایی " نیست درب مملکت را چهارتاق بازگذاشته اند تا با جلب سرمایه و ادغام در بازار جهانی، و خصوصی سازی ها، با نیروی کار ارزان کشورو سونامی بیکاران ،سرمایه ملی را به ثمن بخس بفروشند. اگر بعنوان یک کنشگر اجتماعی جنگ هر روزه میلیون های کارگر بیکارشده درهمین چهار سال پشت سر گذاشته را پی گیری نمایی ، خواهی فهمید که دردرون زیرپوست اخبار کارگری روزانه ما، چه می گذرد.... اگر وقت برای خواندنش را داشته باشی فقط روزشمار کارگری یک ماهه اش را برایت بفرستم تا با واقعیت موجود بیشتر آشنا بشوی.
تحریم ما که برای خود تحریم و پُزدادن و زشت مخالف صرف گرفتن با نظام نبود ،برای این هم نبود که بگوییم؛ این همه فرهیختگان جامعه ازهنرمندان تا نویسندگان، سینما گران، استادان، پزشکان، ومیلیون ها جوان، وحتی با صندوق های سیاررای به این و آن زندانی دردرون زندان وبیمارستان ها وحتی سراغ آدم هایی حصرشده همچون ؛ میرحسین موسوی و همسرش ومهدی کروبی هم رفتند. نمی گوییم آنها نمی فهمند. نه واصلا این نبوده ونیست .
تحریم ما برای رسالت بخشی و تعمیق یافتن مبارزه موجود درون جامعه ما در سطوح مختلف آن بوده است.آنچه در پهنه رویارویی ها طی دو سال۹۴و ۹۵ در سطح جامعه دیدیم ،شاهدیم که ورشکستگی اقتصاد کشور ، گسترش بی سابقه نابرابری های طبقاتی و فرو رفتن اکثریت مردم در فلاکت اقتصادی و اجتماعی ، نارضایی ها و اعتراضات گسترده ای را در میان کارگران و زحمتکشان دامن زده که به سمت ارتباط گیری ها و شبکه سازی های مستقل برخاسته از پائین پیش می روند و با آهنگی چشم گیر ، خصلت سراسری پیدا می کنند. و تردیدی نمی توان داشت که نهادهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم ، عقب نشینی در مقابل این حرکت ها و تحمل آنها را برای آینده رژیم بسیار خطرناک می بینند. اتفاقا وحشت کل نظام از همین پیشروی توده عظیم پابرهنه است . چیزی که اصلاح طلبان شرمگین ما حاضر به قبول آن نیستند و همواره علیرغم پیروزی شان ، باز هم از ترس پیشروی مردم ؛ تلاش دارند بیش از گذشته در تمکین و اجرای رهنمود های آقا تلاش کنند .
اما ما به دفعات اعلام داشتیم : مردم ما بدون تکیه به نیروی خود و بدون شکل دادن به شبکه های ارتباطی و سازمان یابی مستقل و سراسری خود ، نمی توانند به رهایی و حق تعیین سرنوشت شان دست یابند. ما هواداران سوسیالیسم و خود رهانی طبقه کارگر ، اکنون بیش از هر وقت دیگر باید بر این حقیقت بزرگ تکیه کنیم و تأکید بورزیم:
بیژن عزیز نیک می دانی ؛ آدم ها بر حسب موقعیت خودشان عمل می کنند . مثل میلون ها فقیر زیر خط فقر که به رئیسی رای داده اند . غم نان و هزاران غم نهان دارند نه غم ترس از چوبه اعدام و انگ خوردن از این و آن؛ یادتون نره اگر آمار نظام درست باشد یک رقم قابل توجهی به این انتخابات به هر دلیلی نه گفتند و آن میزان دو برابر جمعیت سوئد است : هم اینان به هر زریق ممکنی پاشنه آشیل آن نظامند. من و تو چرا باید با تشویق و ترغیب مردم از لولوی سرخرمن، مردم را وا بداریم که از ترس عقرب جرار به مار غاشیه پناه ببرند؟
از ترس بدتر به بد و از ترس شریر تر به شریر پناه ببرن؟ ما چرا نباید به رسالت خودمان که تقویت و تعمیق مبارزه مردم است و برای سازماندهی آن گام برداریم ، گربه رقصان آقا باشیم و مردم را تشویق کنیم شرکت کنید و به مانند دوستان متحدین شما اعلام داریم به آقای رئیسی رای ندهید. اینکه رهبر بابصیرت می گوید : به هر قیمتی رای بدهید ، برایم قابل فهم است ولی اینکه رئیسی را ولش برو طرف آن یکی بدتره را درنمی یابم . شما همواره به سیاست تبیین شده ازگُورآقا اقدام کردیدکه فرمان راند :« مهم نیست به چه کسی رای می دهید، مهم این است که رای دهید »، درست در همین فضا پای بد و بدتر ، شر و شرتر را به میان می کشید و مردم را بطرف صندوق ها رهنمون می سازید. داستان شما یک چیزاست و آن شمارش آرای درون این صندوق ها است که یکایک تان را بطرف اصلاحات و رفرماسیون مطلوبتان می رساند. دقیقا به مانند محمد خاتمی، مسعود بهنود و فرخ نگهدار و سفارش هاشمی رفسنجانی برای حفظ روحانی ، امری که به اعتقاد من در نهان و صد در صد مطلوب خود رهبر هم بود. او بقول یکی برسر صندوق رای حتی انگشترعقیق بنفش نشان ، نماد سمبلیک ستاد روحانی برانگشتانش کرده بود. از این سر راست ترباید رایش را علنی نماید؟ !!

باید بگویم: این انتخابات هر چی که بود یک پیروزی براى نظام بود كه مردم را از ترس دیو و دد به پاى صندوق های راى كشاندند ، شما ها کارتان تمام شد تا چهارسال دیگر و ما تازه کارمان شروع شد و هنوز در کاریم!
ما هنوز درکاریم تا نشان دهیم؛ اعتلاء مبارزات توده ای در فراروی ما است . اعتراضات و اعتصابات روزانه کارگران، اعتصابات سراسری معلمان، پرستاران، زنان، مال باختگان ،خیلی وسیع معادن برای جلوگیری ا زخصوصی شدن ها ، بازنشستگان کشوری و لشکری و فرهنگی، اعتراضات مردمی به آلوده شدن محیط زیست از جمله ریزگردها، شکل گیری اعتراضات و تشکل های دانشجوئی ... باید اعلام کنیم که از نمایش انتخاباتی هیچ چیزی جز ادامه وضعیت اسفبار کنونی نصیب اکثریت مردم نخواهد شد بلکه آن ها باید با همه قوا تلاش کنند تا شبکه ها و تشکل های توده ای خود را در همه عرصه ها و ابعاد در پیکار برای مطالبات شان را گسترش دهند. این آن حقیقتی است که راه اردوی کار و زحمت را به سوی رهائی واقعی خواهد گشود. و این آن چیزیست که من در نفی هم انتخاب بین بد و بدتر و هم به صف کردن هر چه بیشتر مردم به پای صندوق های رای می شناسم .
پاسخ این جانیان مفلوک را ، نه راه آنها و نه راه شما ، بلکه گزینه ما یعنی راه سوم با خود بهمراه دارد و آن فقط یاری به متشکل کردن جنبش های اجتماعی واقعا موجود ، و توده ای کردن سازمانیافته آن درکنارجنبش خیابان خواهد داد. خواهی گفت: سخت است و پرهزینه ، می پرسم : مگردرهمان فرانسه شما؛ کارگران برای رویارویی با قانون کاردولت پیشین ، شبانه و روز درخیابان به رویارویی برنیامدند و این ماجرا دردوره بعد از انتخابات امانوئل ماکروی لیبرال، بازادامه خواهد یافت . کلام آخر: ما هیچگاه نباید خسته شویم از اینکه بگوییم : انتخابات در ایران اسلامی معنی نداشته و ندارد. بقول نیلسون ماندلا، برای وصول آزادی ، لازم نیست آسمان و زمین بخرید، تنها خودتان را به هر قیمتی نفروشید!


هیچ نظری موجود نیست: