گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی

https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared

۱۳۹۹ خرداد ۳۰, جمعه

کانال تلگرامی « هم راه کارگران » طی سه یادداشت 1-2-3 پیرامون : مصوبه مزدی شورای عالی کار و « دستآوردی » به نام « کاچی» نوشته است


             کانال تلگرامی « هم راه کارگران » منتشر کرده است


یادداشت اول
مصوبه مزدی شورای عالی کار و «دستاوردی» به نام «کاچی



روز پنجشنبه 22 خرداد جاری خانم نسرین هزاره مقدم گزارشی، با عنوان «کارگران حداقل‌بگیر چقدر دریافتی ماهانه خواهند داشت؟»در صدر بخش کارگری خبرگزاری ایلنا نوشتند. ایشان با اشاره به مصوبه مزدی 17 خرداد شورای عالی کار یادآور شدند: «تغییرات اعمال شده در هفدهم خرداد، دریافتی کارگران حداقل‌بگیرِ مشمول مزایای عام یعنی بن خواربار و حق مسکن (که اکثریت قریب به اتفاق حداقل‌بگیران را تشکیل می‌دهند) را 276 هزار تومان افزایش داده است. 276 هزار تومان اصلاً رقم قابل توجه و چشمگیری نیست اما با توجه به دایره گسترده حداقل‌بگیرانِ واجد سابقه شناور که در این گروه مزدی جا می‌گیرند، بازهم از هیچ بهتر است، به عبارت ساده می‌شود گفت کاچی بهتر از هیچی است!»

ایشان همچنین نوشتند: باید قبول کرد همین 270 هزار تومان نیز امتیاز کوچکی است که در زمینِ نابرابر و ناترازِ کنشگری مزدی، نصیب کارگران شده است...»

روز چهارشنبه گذشته 21 خرداد فرامرز توفیقی در مصاحبه با خانم نسرین هزاره مقدم، مصوبه هفده خرداد شورای عالی کار را یک «دستاورد نسبی» نامیده بود. اما «دستاورد» مورد اشاره آقای توفیقی و «کاچی» مورد اشاره خانم هزاره مقدم محل خدشه های جدی است که در این یادداشت و دو یادداشت دیگر به آنها خواهیم پرداخت:.

اول: رقم 270 هزار تومان هنوز اسیر چند «اگر» است، یعنی یک فرض است نه یک واقعیت. خانم هزاره مقدم خودشان به سه فقره از این «اگرها» اشاره کرده اند. یعنی «اگر» خبر گروه کارگری شورای عالی کار درست از آب دربیاید، «اگر» وعده دولت توخالی نباشد، و «اگر» عملی کردن مصوبه افزایش مسکن مثل سال های گذشته 5 یا 6 ماه طول نکشد و مرداد یا شهریور پرداخت شود رقم افزایش 200 هزار تومانی کمک هزینه مسکن از فرض درآمده و واقعی می شود.
دوم: حتی اگر این هر سه «اگر» واقعا عملی شوند باز هم از نزدیک ترین زمان اجرا نیمی از سال گذشته است و اگر مصوبه عطف به ماسبق نشود عملا نه 200 هزار تومان که 100 هزار تومان مبلغ حق مسکن کارگران می شود. اقای فرامرز توفیقی به خبرگزاری تسنیم گفته که «مصوبه افزایش دستمزد و حق مسکن کارگران عطف به ماسبق نمی‌شود». بنابراین حق مسکنی که اگر واقعا از فرض بیرون بیاید و عملی شود برای کارگر مشمول این حق 100 هزار تومان بیشتر نمی شود معقول نیست که همان 200 هزار تومان اعلام شده در مصوبه فرض گرفته شود.

سوم:سه ماه اول سال حداقل دستمزد 21 درصد بوده و قرار است 9 ماه دیگر 5 درصد از این میزان بیشتر باشد. جمع این دو رقم کمتر از 26 درصد برای کل سال می شود. از این جهت رقم 26 درصد دقیق نیست.

چهارم: خطای بدتر از فرض عجیب نادیده گرفتن محاسبه رقم واقعی افزایش مسکن، نادیده گرفتن یک «اگر» بسیار مهم و حیاتی دیگر در راستای همین عدد 270 هزار تومان است که عبارت است از جلو زدن رشد تورم اجاره بها از تورم کل و تشدید فشار به مستاجران که عمده آنها را کارگران سلب مسکن شده و رانده شده گان به حاشیه شهرها و کوچندگان اجاره نشین حاشیه ها تشکیل می دهند. وجه مهمی از سرکوب مزدی در کشور ما پائین تر بودن کمک هزینه مسکن کارگری از نرخ افزایش اجاره بهاست. مثلا بر اساس آمارها در سه سال اخیر قیمت مسکن حدود 300 درصد رشد یافت، و متوسط نرخ رسمی تورم ( با لحاظ همه آیتم های مزد حداقل) حدود 41 درصد اعلام شد اما حداقل دستمزد کارگران فقط 21 درصد افزایش یافت.

پنجم: حذف تاکید بر فرار از پرداخت کمک هزینه مسکن در عمل، خطای دیگر گزارشگر محترم است. این در حالی است که ایشان پیش از این که به نتیجه گیری خود به صورت «کاچی بهتر از هیچی» رسیده باشند، در گزارش های دیگر به این موضوع پرداخته بودند. مثلا در گزارش با عنوان «سرنوشت نامعلوم حق مسکن کارگری» مورخ ۱۳۹۹/۰۲/۱۳ در خبرگزاری ایلنا نوشته بودند: «کارگران در بسیاری از کارگاه‌های کوچکِ خارج از کنترل بازرسان کار، در واحدهای صنفی و تجاری و در بخش خصوصی آموزش، هیچیک از مزایای مزدی را دریافت نمی‌کنند و کارفرما تنها به پرداخت پایه حقوق به صورت ساعتی، روزمزدی یا ماهیانه اکتفا می‌کند.»


یا در گزارش به نام «کارگرانی که مزایای مزدی نمی گیرند چه باید بکنند؟» مورخ ۱۳۹۹/۰۲/۰۵ به درستی یادآور شده بودند که: «انبوه کارگرانِ قرارداد موقت یا فاقد قرارداد... حتی حداقل مزایای مزدی مصوب شورایعالی کار را هم دریافت نمی‌کنند! » «.. در عمل، آنچه در کفِ اجتماع به چشم می‌خورد، تخلفات گسترده و تقریباً عرفی شده کارفرمایانِ واحدهای متوسط و کوچک و واحدهای صنفی از الزامات مندرج در بخشنامه‌های مزدی است»


اشاره به این هم مهم است که در 6 اردیبهشت گذشته فرامرز توفیقی با بیان اینکه 96 درصد قراردادهای کار موقت است به تسنیم گفته بود: «به صورت حدودی 35 درصد از 96 درصد قراردادهای موقت، از مزایای شغلی بهره مند نیستند.»

خلاصه کنیم: 75 هزار تومان از مبلغ 270 هزار تومانی که افزایش یافته را از حق سنوات کارگران سنوات بگیر گرفته اند و پایه افزایشِ حقوقِ کارگران سنوات نگیر و حداقل بگیر کردند. این یعنی یک لقمه نان بیشتر در ازای یک لقمه نان کمتر؛ حقی را در حد ذره ای ناچیز برای کارگرانی تامین نکردند مگر این که قبلا آن را به شکلی دیگر از حلقوم گروهی دیگر از کارگران بیرون کشیده باشند.

 200
هزار تومان حق مسکن در حرف است. این مبلغ را حتی اگر بدهند، همان زمان دادنش باعث می شود که در عمل حدود 100 هزار تومان باشد.

حداقل 35 درصد از 96 درصد کل دارندگان قراردادهای موقت کار اصلا مزایای شغلی نمی گیرند و بنابراین همان 100 هزار تومان حق مسکن را هم «در کفِ اجتماع» نخواهند گرفت.

با توجه به پیش بینی ادامه انفجار قیمت های مسکن در ماههای مانده از سال، حق مسکنِ حدود 65 درصد از 96 درصد مشمولان این «حق» هم، در بازار تورم آب خواهد شد.

سه ماهی که حداقل دستمزد 21 درصد پرداخت شده باید بر 9 ماهی که قرار است 5 درصد بیشتر پرداخت شود، اضافه کرد تا درصد درست حداقل دستمزد امسال به دست آید. بنابراین حداقل دستمزد امسال حتی پس از اصلاحیه هفده خرداد شورای عالی کار زیر 26 درصد است.
 
این پنج مورد مغفول مانده در گزارش پنجشنبه 22 خرداد خانم نسرین هزاره مقدم نشان می دهد که در راستای «کاچی» سازی، آمار و مستندات گزارش «جواهرسازی» و یادآوری های کاملا مرتبط با موضوع و مورد اشاره در گزارش های پیشین، نابجا حذف شده است. با این حال سوال این است که به فرض جواهرسازی کردن آمارها و حذف اشاره های مهم و ضروری، آیا واقعا یک «کاچی» در رابطه با حداقل دستمزد به دست آمده یا دو سطح سرکوب مزدی است که «امتیاز کوچک» توصیف شده؟
به این پرسش در یادداشت بعدی خواهیم پرداخت.


کانال تلگرامی « هم راه کارگران» منتشر می کند:
 یادداشت دوم

مصوبه مزدی شورای عالی کار و رابطه تورم با «دستاوردی» به نام «کاچی»

*****
در پایان یادداشت اول قرار بود به سوالی پاسخ بدهیم و آن این که آیا واقعا یک «کاچی» از جلسه هفدم خرداد شورای عالی کار بیرون آمده یا پای دو سطح سرکوب مزدی در میان است؟ پاسخ این سوال را می توان با سوال زیر پی گرفت:

اگر پول شما هر ماه 270 هزار تومان بیشتر شود اما ارزش این پول هر ماه حدود 400 هزار تومان کاهش پیدا کند، شما هر ماه «کاچی» به دست آورده اید یا «هیچی» به دست نیاورده اید و همان «کاچی» را هم از دست داده اید؟ مسلم است که با این معادله که شکل صحیح رابطه نرخ رسمی و اعلامی تورم و حداقل دستمزد پس از اصلاحیه هفدهم خرداد گذشته در سال جاری است، شما هر ماه 130 هزار تومان از قدرت خریدتان را دست داده اید.

خانم نسرین هزاره مقدم وقتی ضرب المثل طلایی رفرمیسم خودباخته را برای توجیه صحت نظر شخصی خود در حمایت قلمی از تومار شش هزار امضایی به خدمت می گیرند، ای بسا مایل نیستند این سوال به این شکل مطرح شود. زیرا طرح مستقیم این سوال «کاچی» را غیب می کند. در حالی که ایشان برای توجیه نظرشان سخت به یک عدد «کاچی» حتی به قیمت «جواهرسازی» آماری نیاز دارند. پس بیائیم سوال را طوری مطرح کنیم که «کاچی» غیب نشود. مثلا به این شکل: بهتر است پول شما هر ماه 210 هزار تومان بیشتر شود و هر ماه ارزش آن 400 هزار تومان کاهش یابد (حالت اول) یا 270 هزار تومان بیشتر شود و ارزش آن هر ماه 400 هزار تومان کاهش یابد (حالت دوم)؟

در حالت اول شما هر ماه 190 هزار تومان از ارزش پول تان را از دست می دهید و در حالت دوم 130 هزار تومان را. یعنی در حالت دوم 60 هزار تومان کمتر از دست می دهید. اگر همه عواملی را که بخش مهمی از همین 60 هزار تومان را قبل از این که اصلا رنگش را ببینید از چنگ تان درمی آورد و در یادداشت اول فهرست شد، نادیده بگیریم، این شیوه قیاس ظاهرا یک تفاضل 60 هزار تومانی به عنوان «کاچی» باقی می گذارد که گزارشگر محترم پشت آن سنگر بگیرند.

واقعیت هم همین است. سنگر واقعی رفرمیسم در حوزه حداقل دستمزد همین معادله بالاست: رفرمیسم نمی تواند تکه نانی برای کارگر فراهم کند. قرار هم نیست برای دستمزد شایسته بجنگد؛ حرف و شعار و ادعا به کنار، حداکثر هنرش این است که طبقه کارگر را بر سر دو درجه از محرومیت و گرسنگی و دو سطح مزد ناعالانه به فروش بگذارد. انتخاب کنید: 190 هزار تومان از دست می دهید؟ یا 130 هزار تومان از دست می دهید. همیشه پای از دست دادن و به دست نیاوردن در میان است. «دستاورد» در قاموس رفرمیست های مزدی ما به دست آوردن چیزی نیست، کمتر از دست دادن آن «چیز» است. هزینه اش هم روشن است: اگر توماری بنویسید و به خانه کارگر آویزان شوید و آنها به ابراهیم رئیسی و دیوان عدالت اداری آویزان شوند و حتی نارضایتی را به خود «آقا» برسانید و حدود دو ماه هم صبر کنید؛ اگر در این مدت فعالان کارگری را به جان هم بیاندازید و شکاف جدیدی در جنبش کارگری سرکوب شده و ضعیف فعلی پدید بیاورید و از این هم که هست ضعیف ترش کنید، اگر برخی از شمایان در حین مجادله با مخالفان فراخوان، چند عدد شیشکی هم برای تشکل های مستقل کارگری ببندید و یادآوری کنید که آنها عددی نیستند و به حساب نمی آیند و... ممکن است یک لقمه نان از حلقوم بخش سنوات بگیر شما بیرون بکشند و در سفره بخش سنوات نگیرتان بگذارند. خوبه دیگه نه؟! «کاچی به از هیچی!»
آن درِ باغِ سبزِ نگرشِ رفرمیستی در حوزه حداقل دستمزد، وقتی به مقادیر و کمیت ها ترجمه می شود، فقط و فقط شامل لیستی از درجات مختلف محرومیت هاست. در حالی که هدف عاجل و بلافصل مبارزه برای دستمزد نباید انتخاب کارگر بین از دست دادن 130 هزار تومان یا 190 هزار تومان باشد، زیرا اساسا از دست دادن و محروم شدن و سرکوب مزدی کارگر، رفرم و بهبود تدریجی نیست، بلکه قهقرای تدریجی است.
اگر شما قهرمان مبارزه برای قهقرای تدریجی هستید، همین تابلو را بر سر در هدف تان نصب کنید. و حقیقت را همانطور که هست به کارگر بگویید. نگوید که «امتیازی کوچک» «نصیب» کارگر شده است. نه! شما خیلی که این دولت وفای به عهد کند، حداکثر امکان پیدا می کنید روی جای چماق سرکوب مزدی امسال یک پماد 60 هزار تومانی بمالید. در حالیکه هدف بلاواسطه هیچ رفرمی نباید اساسا باخت باشد، بلکه باید برد باشد؛ حتی بردی کوچک، ولی برد و نه باخت. باید روشن باشد که بردن و نه باختن، خط قرمز مبارزه برای رفرم است، وگرنه کاستن از سرعت قهقرا و ارتقای «تاب آوری» سرکوب مزدی در میان مزدبگیران آن هم بعد از 41 سال سرکوب و دیکتاتوری را «امتیازی کوچک» خواندن کاری بشدت ناروا و غیراخلاقی است. سالهاست که در حوزه سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع ما را به انتخاب بین مار و عقرب واداشته اند و وسط این نوع انتخاب کسانی ترازوی کمیت به دست «کاچی» ساخته و جلوی ما گذاشته اند. انتخاب بین حل شدن در چاه اسید، خفه شدن در آب، حلق آویز شدن با طناب، گردن زده شدن با شمشر یا شلیک به مغز هم بالاخره «انتخاب» است ولی انتخاب نوع مرگ است نه حق زندگی. رفرمیست هم اگر می خواهید باشید برای زندگی بجنگید نه برای دلالی در تشویق مردم به انتخاب شکلی از مرگ. هدف بلافصل تان را رفاه فوری ولو بسیار بسیار جزئی کارگران بگذارید نه محرومیت کمتر ولو کمتر و به مقدار بسیار بسیار جزئی.

و اما بعد: حالا که روشن شد که آن «کاچی» مورد نظر خانم نسرین هزاره مقدم «امتیاز» نامیدن سطحی از سرکوب مزدی نسبت به سطحی دیگر است این پرسش مطرح می شود که سهم بازیگران حداقل دستمزد در این «کاچی» کدام است؟ ایشان مبلغ کیست؟ یادداشت سوم به پاسخ این پرسش اختصاص دارد

کانال تلگرامی « هم راه کارگران» منتشر می کند:
 یادداشت سوم
مصوبه مزدی شورای عالی کار و تبلیغ راهبرد سیرت زدایی از جنبش مستقل کارگری زیر پوشش«دستاوردی» به نام «کاچی»!/ فریبت می‌دهد، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست..
******
در پایان یادداشت دوم پرسشی را مطرح کردیم در مورد سهم بازیگران حداقل دستمزد امسال در آن چه خانم نسرین هزاره مقدم «کاچی» نامیدند. ایشان در نتیجه گیری نهایی گزارش مورخ 22 خرداد خود نوشته اند: «باید قبول کرد همین ۲۷۰ هزار تومان نیز امتیاز کوچکی است که در زمینِ نابرابر و ناترازِ کنشگری مزدی، نصیب کارگران شده است؛ کارگرانی که از همان فردای بیستم فروردین ماه که افزایش مزد ۲۱ درصدی به تصویب رسید، ساکت ننشستند و با تمام قدرت و توانی که داشتند، حقوق قانونی خود را از تمام مجاری موجود پیگیری کردند.»

تا جایی که روشن است «تمام مجاری موجود» که مورد اشاره خانم نسرین هزاره مقدم است شامل امضای یک تومار اعتراضی شش هزار امضایی، شکایت شوراهای اسلامی کار به دیوان عدالت اداری از مصوبه مزدی 99، حمایت تشکیلاتی مصادره جویانه خانه کارگر از ناراضیان توماری حداقل مزد، رجوع به ابراهیم رئیسی و ثبت شکایت در «کمیسیون حمایت از حقوق عامه مرکز وکلای قوه قضاییه»، گله گذاری پیش خامنه ای و حمایت پیگیر رسانه ای خبرگزاری ایلنا بوده است. این «مجاری» مسلما نقش و تاثیر یکسانی در تجدید نظر مزدی هفدهم خرداد شورای عالی کار نداشته اند و وزن برخی از آنها نسبت به برخی دیگر بیشتر است. مثلا نه امضای تومار، نه شکایت به دیوان عدالت، نه مجموعه ای از اظهار نظرهای انتقادی وابستگان خانه کارگر و تشکل های رسمی و نه پیگیری های رسانه ای هیچ کدام باعث نشد که شریعتمداری وزیر کار قول روشنی برای تجدید نظر در مصوبه مزدی بدهد، اما برخورد صریح خامنه ای و اشاره او به نارضایتی کارگران از مزد امسال باعث شد که شریعتمداری بسرعت واکنش نشان دهد و قول تجدید نظر در مصوبه مزدی و تمرکز بر افزایش حق مسکن را بدهد.
علاوه بر این واقعیت در خصوص وزن عوامل دخیل در تجدید نظر شورای عالی کار درحداقل دستمزد، قیاسی هم در دست است که توجه به آن می تواند روشنگر باشد. مثلا می دانیم که امضای تومار در رابطه با دستمزد پیش از این هم صورت گرفته و سابقه گردآوری 40 هزار امضا در رابطه با اعتراض به حداقل دستمزد وجود دارد. سرنوشت سازمانگران آن تومار هم اکنون روشن تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد:گرفتار زندان، سرکوب، آوارگی و دربدری شده اند. و آن 40 هزار امضا حتی به اندازه «کاچی» مورد تاکید خانم نسرین هزاره مقدم هم بر سطح حداقل دستمزد تاثیر نگذاشت. اگر هستند کسانی که واقعا اعتقاد دارند تومار 6 هزار امضایی نقش موثری در تجدید نظر مزدی شورای عالی کار داشته، خوب است تفاوت های معنادار تومار سال 91 و تومار 6 هزار امضایی سال 99 را توضیح بدهند. یکی از معنادارترین تفاوت ها در نحوه ارتباط میان سازمانگران این تومار باتشکل های کارگری حکومتی است. تومار سال 91 با وجود گردآوری 40 هزار امضا به تشکل های حکومتی وصل نبود و از امکانات تشکیلاتی و بازوهای رسانه ای آنها تغذیه خطی و تشکیلاتی و ارتباطی نمی شد و به همین دلیل هم «کاچی» با خودش نداشت، در حالی که تومار اعتراضی 99 حتی در بیانیه خود با صراحت خواستار «افزایش وزن» گروه کارگری شورای عالی کار به مثابه راهکاری برای رفع «ساختار معیوب» این شورا شده بود و پشتوانه اصلی و «مجاری» ساز آن هم شوراهای اسلامی کار، خانه کارگر، خبرگزاری ایلنا بود و از طریق آنها هم به قوه قضاییه و دستگاه ولایت وصل شده بود، بدون این که خواست و انگیزه مبتکران اولیه تومار چنین بوده باشد.

«کاچی» مورد نظر در تجدید نظر مزدی هفده خرداد شورای عالی کار که خانم نسرین هزاره مقدم را به این تصور رهنمون شده که «امتیازی کوچک» گرفته شده است، در واقع وجیزه این ارتباط بوده است؛ و معنای تلخش آنکه، سیرت زدایی از جنبش مستقل کارگری ممکن است برای تشویق عاملان چنین رویکردی در حد کاهش موقت و لحظه ای شتاب سرکوب مزدی واکنش بگیرد. تبلیغ این وجیزه، تبلیغ راهبرد سیرت زدایی از جنبش مستقل کارگری کشور ما به دست حاکمیت و بازیگران جناح های آن در مناقشه حداقل دستمزد است. خام اندیشند کسانی که واقعا فکر می کنند «نظام» را با امضایشان عقب نشانده و با گرد آوردن تعدادی امضا «کاچی» گرفته اند. «کاچی» را برای تشویق راهبردسازی از رویکرد سیرت زدایانه و هتک استقلال عمل بیشتر جنبش مستقل کارگری داده اند. البته در لفظ، که در عمل حرف و حدیت و اگرها کم نیستند. بگذارید کلام آخر را به اخوان بسپاریم:

چه می‌گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
فریبت می‌دهد، بر آسمان این سرخی ِ بعد از سحرگه نیست
 حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی ِ سرد ِ زمستان است
پایان

هیچ نظری موجود نیست: