اول ماه مه ۱۴۰۲ در راه است!
امیرجواهری لنگرودی
به فرمان خامنه ای طی دوسال متوالی از۱۴۰۰جهت
فرمایشی صعود جامعه ما از «تولید؛ پشتیبانیها، مانعزداییها» به سال «تولید؛
دانش بنیان، اشتغال آفرین» ۱۴۰۱پرت شدیم
و جامعه ما ازاین نامگذاری ها هیچ نصیبی نبرد بلکه با ملغمه ی نداری و فقر، بی
خانمانی و تورم، تعطیلی همه جانبهِ چرخه تولید روبروشدیم و امسال ۱۴۰۲ همچنان
در خطوطی نا نوشته به صحنه «مهار تورم و رشد تولید» ورود می کنیم!
یک پرسش
اساسی دربرابرجامعه ما رُخ می گشاید: اگرحمله به سفرههای خانوادههای کارگران سال
به سال بیشتر و آشکارتر میگردد، چه چیزی می تواند بهتر چهره هیولای غارتگر و به
ظاهر انسان نما را برای عموم جامعه، در مقابل این نام گذاری های بی بو و خاصیت
روشن سازد؟!
می گویند:
سالی که نکوست از بهارش پیداست! حاصل جمع این پرت شدن های هرساله، از «افزایش
تولید»، به «اشتغال آفرینی»، و» مهار تورم»؛ این شده که واردات انبوه و
میلیاردی از چین و ماچین، – که خود انکارچرخه تولید است- جایگزین «تولید و
خودکفائی» شده است. آنچه بجای مانده است چیزی نیست جز سقوطِ آزادِ همه نیروی رنج
و کار جامعه، همه مزد و حقوق بگیران به درّه فقر و ناداری، که حاصل عملکرد حاکمیتی
است که برای غارت باقی مانده سفره آنها دندان تیز کرده است.
جامعه ما
از شهریورماه سال گذشته تا به امروز، دو فصلِ پرتلاطم پائیز و زمستان جان سخت را
پشت سر گذاشت تا به رویش بهار رسید.
نوروز
امسال را خانواده های جانباختگان جنبش زن زندگی آزادی در کنار دیگر مردمان در
آرامستان ها در کنار مزار فرزندان مبارزشان آغاز کردند. خانواده ها خاوران های
ایران را گلباران نمودند و خانواده های پُرشماری در پای دیوارهای زندان های کشور،
چشم انتظار دیدار عزیزان شان دل به دریا زدند به ملاقات آنان چشم دوختند.
خانواده
های منتظر زیادی با یاد عزیزان شان از جمله: زینب جلالیان، سپیده قلیان، بهاره
هدایت، نرگس محمدی، مریم اکبری منفرد، سعید ماسوری، رضا شهابی، حسن سعیدی، داود
رضوی، کیوان مهتدی، اسماعیل عبدی، هاشم خواستار، رسول بداقی، جعفر ابراهیمی،
امیرسالار داوودی، توماج صالحی، سعید مدنی و صدها و هزاران آزادیخواه دیگر که در
زندانند، گردهم آمدند!
پس از روی کارآمدن ابراهیم رئیسی، «آیت
الله مرگ» در خرداد ماه هزار و چهارصد، تمامی وزارت خانه ها، از وزارت امور خارجه
تا اقتصاد ، از آموزش و پرورش، تا کار و اموراجتماعی، و وزارت ورزش توسط
همپالگی هایش به قبضه درآمدند.
حاصل دولت
یک دست رئیسی، که ترکیبِ یک دستی از حماقت، نادانی، ناکارآمدی، کاسه لیسی، مصلحت
اندیشی و منفعت طلبی می باشند، نابودی هرچه بیشتر اقتصاد، تولید، نظام آموزشی و
گسترش فساد هرچه بیشتر در همه ارکان مدیریتی بوده است. افزایش قیمت ارز، و گرانی
قیمت ها در همین هفته اول سال پوشالی بودن شعار مهار تورم خامنه ای را به نمایش
گذاشته است.
عزم
حاکمیت در سال جدید کماکان نادیده گرفتن مطالبات محرومان جامعه و مقابله با آنهاست.
آنها هیچ عبرتی از قتل آشکار« ژینا» و جنبش «زن-زندگی-آزادی» نگرفته اند که هیچ،
بلکه چشم و گوش خود را بسته، و مسیرسلطه و سرکوب و خاک پاشی به چشم زنان، و خشونت
عریان علیه آنان را در پیش گرفته اند.
امامان
جمعه در جمع پا منبری های خود از مبارزه با بدحجابی و بی حجابی می گویند و
رجزخوانی می کنند. این در حالیست که خیابان ها، میادین، و ارک های عمومی شهر در
تسخیر دختران و زنانی درآمده است که با زیرپا گذاشتنِ خط قرمز رژیم در زمینه حجاب
اجباری،عظمت همبستگی خود را به آنها تحمیل کرده اند.
دراین
رابطه "محسن اراکی"، عضو جامعه مدرسین و مجمع تشخیص مصلحت نظام ،نماینده
مجلس خبرگان و رییس دانشکده اصول دین می گوید: زنِ بی حجاب، دربندِ شهوت دیگران
وارضای آنان است! و بیحجابی، کرونای معنوی است! او ادامه می دهد: ما اجازه
نخواهیم داد تا بیحجابی در جامعه اسلامی رواج پیدا کند؛ چراکه رواج بی حجابی یعنی
فساد؛ یعنی کرونای آدمکش و جامعه نابود کن؛ باید با این کرونای جدید مبارزه جدی
انجام داد و آن کرونایی که جامعه اسلامی را به سرعت آلوده می کند کرونای بی حجابی
است.
چنین بیان
نکره ای درسطحِ مجمع مصلحت نظام نشان ازاین دارد که دکان داران دین پرست، دین را
دکّان ریاست خود کرده، قصد دارند درهم آوایی با امامان جمعه، بار دیگرعوامل پیدا و
پنهان، سپاهی و اطلاعاتی، و همه اراذل لباس شخصی «سربازان گمنام امام زمان» را به
صف کنند تا درمدارس، دانشگاهها، خیابان ها، رستوران ها، مجالس عروسی وجشن ها، درون
پارک ها و اتوبوس و تاکسی، و در فروشگاههای زنجیره ای وهرآنجائی که زنان و
دخترانِ خطِ قرمزِ شکن حضور دارند، به عربده کشی و رجزخوانی علیه آنها بپردازند.
جای زخمِ «نه گفتن» به حجاب اجباری عفونت کرده است. زنان و دختران ما طی این
چهاردهه سیاه اسلامی همه روایت های باج گیران «حجاب اجباری» را در سراسر کشور
تجربه کرده اند.
در هفتمین
ماه پس از شروع جنبش اعتراضی –انقلابی زن زندگی آزادی، و در آستانه روز جهانی
کارگر، به نظر می رسد جمهوری اسلامی هیچ سمتگیری ی در جهت حل معضلات اجتماعی،
مقابله با بی عدالتی و فقر، از بین بردن ریشه ای فساد سیستماتیک و رانت خواری،
گرانی و کاهش تورمِ افسار گسیخته نداشته و ندارد.
آنها با
فعال کردن همه نیروهای تبلیغی و اجرائی خود در حوزه مقابله با معترضین به حجاب
اجباری، در پی گریز از پذیرش مسئولیت نابودی اقتصاد و تولید، که نابودی طبقه متوسط
و به زیر خط کشاندن اکثریت مزد و حقوق بگیران را همراه داشته است، هستند.
محدود
کردن مطالبات مشخص و انقلابی زنان، و کاهش آن به سطح «حجاب و بی حجابی»، سبدی است
که آنها همه تخم مرغ هایشان را داخل آن گذاشته اند، به این امید که بتوانند مانع
گسترش همبستگی بیشتر زنان و دختران، و نزدیکی و اتحاد جنبش زنان با دیگر جنبش های
اجتماعی، از جمله جنبش کارگری یا دانشجوئی شوند.
………………………..
اول ماه
مه (ارنست فیشر )
هرچند اکنون به وضوح نمی توانیم شادی کنیم و نمی توانیم
در آرامش به سوی هدف های نجیب خویش گام برداریم، با این همه ما خداوند سرنوشت
خویشیم، بهاریم، جوانی هستیم، سپیده دمیم! و نخستین روز مه، روز ماست، از آنِ ماست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر