در آستانه روزجهانی کارگر
پیرامون مطالبات بی پاسخ مانده
متحد شویم!
گفتنی است؛ هر مطالبه در صحنهی رویارروییها و
خیابان مطرح میشود. وقتی کارگران باید همهی ۳۶۵ روز سال
– و حتی ۳۶۶ روز در سالهای کبیسه – کار کنند، حتی اول ماه
مه، روز جهانی کارگر (۱۱اردیبهشت)
تعطیلی قطعی و قانونی و با دریافت حقوق کاری نداشته باشند و همچنان استثمار شوند،
جمع بست مطالبات بی پاسخ مانده سالیان کارگران برای این روز هم به آسانی فهرست نمیشود!
اما وقتی سخن از روز جهانی کارگران به میان کشیده
میشود، تو گویی همه و همهی مطالبات بی پاسخ مانده و روی هم انبار شدهی نیروهای
رنج و کار جامعه که سرمایهداری حاکم – طی تمامی این سالها – قدمی برای رفع آنها
برنداشته، دیگر بار سایه به سایه در برابر سرمایهداری حاکم رُخ مینماید که چرا و
چگونه دیگر بار به طرح آنها برآیند.
اگر بیانیهها و اطلاعیهها، فراخوانها و خبر
رسانیهای چند سال اخیر را که مربوط به روز جهانی کارگر است کنار هم جای دهیم،
انبوه خواستهها و مطالبات شمارش شدهی این سالها که همهی لایههای اجتماعی مزد
و حقوقبگیران زن و مرد را پوشش میدهد، در برابرمان هویدا میگردد.
مطالبات زنان سرپرست خانواده، توده زنان کارگر و
کارمند، انبوه دختران و زنان کشاورز بر سرِ باغات میوه و چای و مزارع و شالیزارها
و گندمزارها، درخواستهای دانشجویان دختر و پسر، مطالبات معلمان زن و مرد، حقوق
بازنشستگان، کشاورزان روستائی، فعالان زیست محیطی، وکلا، نویسندگان و اهالی سینما
و تئاتر یعنی کارگران فکری؛ کارگران صنایع مادر (نفت- گاز- پتروشیمی- ذوب آهن-
ماشین سازی و…) بخشهای تولیدی و بخش خدمات، مشاغل کارگاهی مانند کارگران کارگاههای
جوشکاری، کابینت سازی، نجاری و…، انواع مشاغل رانندگی تاکسی- اسنپ شاپ، ساختمانی-
تاسیسات و نقاشی ساختمان، کفاشی، خیاطی، بستهبندی کالاها و مواد خوراکی، آشپزی،
گارسونی- صندوقداری- ظرف شویی، فروشندگی، تورلیدری- مهمانداری، نانوایی، مکانیکی،
بنایی، کاشیکاری و… دهها حرفه دیگر و مشاغل کاذب که طی دهههای اخیر
درسایهی توسعه شهرنشینی و رواج مهاجرت به شهرهای بزرگ، پدید آمده و رونق گرفته
است؛ مشاغلی مانند بازاریابی که نه نیاز به تخصص و تجربه دارند و نه سرمایه و
اندوخته مالی، بلکه تنها لازمهشان توانایی بالا در برقراری ارتباط اجتماعی خوب و
مجاب کردن مشتریهاست.
در گذشته این افراد با آگهیهای کاغذی روی در و
دیوار شهر ابراز وجود نموده، و سعی میکردند بازار کسب و کارشــان را داغ نگهدارند،
اما حالا در سایه اپلیکیشنهای نیازمندی و سایتهای تبلیغاتی، راحتتر از قبل میتوانند
بازار کار خود را مدیریت کنند و خیلی از بیکاران امیدشان به این بازار کاراست. از
قبیل: حرفه (داد زنی، تراکت پخش کنی، پلاک محو کنی، جای پارک بگیری، فال گیری،
گریه کن مراسم ترحیم، انواع دست فروشی، حرفه شهادت قلابی در دادگاه، همراه بیمار،
نوبت فروشی، دعانویسی، کار راه بنداز، مجلس گرم کن عروسی، ساق دوش کرایهای، رنگ
کار مرکبات، پیک قلیان چرخانی، خط نگهدار تاکسی، پرستاری از سالمندان در ساعات شب،
مسافر جذب کن پایانهها و ایستگاههای تاکسی، تابلو دارها، نگهداری و گردش
حیوانات خانگی) و دیگرانی که حتی در سطح مشاغل تخصصی کار میکنند،
عموم خواستههایشان تلنبار شده، و تو گویی روز جهانی کارگر، یگانه فرصت برای
فهرست کردن مطالبات بی پاسخ مانده همهی این گروهبندیهاست.
برای همگان روشن است و باید بی تعارف گفت: خود
کارگران دریافتهاند در شرایط کنونی با مشکل پراکندگی مواجهند و این مسئله خود
هشداری است که علیرغم ادامه کاری و از خود گذشتگی در مبارزه و علیرغم اعلام
همبستگی و همدلی آشکار و واقعی میان فعالان جنبشهای اجتماعی، بدون یک همکاری جدی
و سازمانیافته و سراسری در میان تمامی کارگران و زحمتکشان، در اساس آنان قادر به
مقابله با سیاستهای ضد کارگری و تغییر شرایط موجود نخواهند بود.
زمانِ دوره ای که از طریق فرمان «به ما بپیوندید
تا شما را از طریق سازمان و حزب و ایدئولوژی واحد رستگار گردانیم»، یا برای
پاسخگویی به نیازهای جنبش کارگری و مطالباتی برمحور تلاش برای شکل دادن به این و
آن منشور و آلترناتیو سازی کاغذی تعریف می شد، به سرآمده است.
در مقابل این جایگزینی از بالا، اساس کار ما،
پیوند همهی نیروهای داخل و خارج برای تقویت همفکریها و گسترش مراودهی فکری و
داد و دهش گستردهتر برای پیشبرد فزونتر مبارزهی میدانی در حال رخدادن است.
یک پرسش اصلی برای همگرایی همهی نیروها در داخل
و خارج پیش پای فعالان و مدافعین جنبش کارگریست و آن اینکه: اساساً مبارزه متشکل
این روز را باید ایدئولوژیک دید یا در دل نبرد طبقاتی برشمرد؟ بدون هیچ تردیدی و
با مراجعه به سرود و منشور خود این روز که به آواز بلند میسراید:
رهانندهی برتری در کار نیست،
نه آسمان، نه قیصر، نه خطیب.
خود به رهایی خویش برخیزیم، ای تولیدگران!
رستگاری مشترک را بر پا داریم!
این «رستگاری مشترک» نه با حزبی کردن و
سوسیالیستی نامیدن کارگران، و شورایی و سندیکایی کردن، مسلمان و کافر و کبر و
نصارا و یهود نامیدن، و یا با تفکیک جنسیتی- نژادی- ملیتی کارگران سامان نمییابد،
بلکه تنها با تجمیع همهی نیرویهای بهره کش در صفی واحد و با هم پوشانی متشکل،
برای پیگیری همهی مطالبات ممکن خواهد شد.
در حالیکه هم دولتیان، به مثابه بزرگترین
کارفرما، و هم کارفرمایان بخش خصوصی- خصولتی و هم پیمانکاران ویژهخوار، در نادیده
انگاری و چاپیدن کارگران، بشکل متحد و مشترکاً سهمی واحد ایفاء میکنند، باید همهی
نیروهای استثمار شونده که در ایران از حق تشکل مستقل محرومند و حق اجتماعات و
اعتصابات آنها به هیچ گرفته و به رسمیت شناخته نمیشوند – متحد شوند. همه آنان که
برای دوام و بقاء خانواده خویش مجبورند چند جا کار کنند تا در برابر این گرانی و
تورم غیر قابل مهار، زنده بمانند، باید در این روز در کنار همدیگر قرار گیرند و با
فریادی رسا این مطالبات فراموش شده را از حلقومشان بیرون آورند و هر روزشان را با
روز کارگر یکی شمارند.
در جامعهی ایران ما در شرایط حاضر، یک حزب بزرگ
بر پایهی سطح وسیع مطالبات بی پاسخ مانده، به شکل خود بخودی، که بتواند همهی
نیروهای اجتماعی موجود را متحد کند، در اساس وجود ندارد. بنابراین از یکسو برای
فائق آمدن بر این پراکندگی سالیان ما و تفرق موجود میان بخشهای گوناگون، همبستگی
طبقاتی آنان در ظرفی واحد، بیش از پیش ضرورت و موضوعیت پیدا میکند و باید برای
دستیابی بدان دنبال راههای ممکن بگردیم، و از سوی دیگر به همبستگیها، همپوشانیها،
همصداییهای تمامی لایههای نیروی کار در مضمون همگراییهای وسیع و موردی، بر
پایهی فصل مشترکات موجود اقدام کنیم.
امروز نمایش حرکتهای اعتراضی و حرکات میدانی و
درهم آمیزی سطوح مختلف اعتراضات و اعتصابات در محیط کارخانه و حرکتهای کف
خیابان، پیشزمینهی راه اعمال قدرت و پیشروی طبقهی ما است. به موازات آن نیاز به
همگرایی جنبشهای اجتماعی و لایههای گوناگون معترض طبقهی کارگر و حقانیت بخشیدن
به استقلال جنبش محیط کار الزامی است.
صدور بیانیههای شعاری، جعلی و اطلاعیههای
قالبی به نام طبقهی کارگر و به نیابت از کارگران با هدف مصادرهی اعتبار اعتصابات
به نفع حزب، سازمان و یا جناح سیاسی ورشکستهی معینی، کاری ناشایست و به زیان
کارگران اعتصابی و مخدوش کردن این صف مبارزاتی است. اگر این واقعیت را نپذیریم، در
اوهام خود به سر برده و در زمین واقعی مبارزهی طبقاتی موجود در کشور حضور نخواهیم
داشت!
ضرورت پیوند جمعی و تقویت همگراییها و همپوشانی
های طبقاتی در عمل، نه وظیفهای در میان وظائف دیگر، بلکه حلقهی اصلی کار سازماندهی
در جامعه و در بین کارگران و زحمتکشان است. بدون هماهنگی و رفتن به سوی ایجاد
نهادهای همکاری و سراسری برای هدایت مشترک جنبشهای مطالباتی، قدرت این حرکات
شجاعانه و پیگیر اعتراضی – مطالباتی به هدر میرود و راه برای سرکوب آنها هموارتر
میشود.
در شرایطی به استقبال اول مه سال ۲۰۲۳ (یازدهم اردیبهشت۱۴۰۲) روز
جهانی کارگر، میرویم که امسال در سطح جهان جنگ بزرگ نه فقط بر سر توپ و تانک و
حمل سلاح و تجاوز -آنچه با دخالتگری ناتو بین اکرائین و روسیه در حال وقوع است-
بلکه در دل جنبش محرومان، جنگ در جهان همچنان بر سر دستیابی نان و آزادی است.
در نقشهی پرتحول، بازنشستگان فرانسه و در ستیز
روزانهی خیابانهای پاریس و در انگستان و اعتصاب بزرگ لندن عمدتاً در رابطه با
افزایش دستمزد و در ادامهی اعتصابها در بخشهای مختلف انگلیس، کارگران شرکت
آمریکایی آمازون در انگلیس هم در اعتراض به پایین بودن حقوق و دستمزدها دست از کار
کشیدند، همچنین کارکنان بخشهای مهمی از جمله پرستاران بیمارستانها و کارکنان اورژانس
و نیز کارگران شبکه راه آهن و وکلای انگلیس در اعتراض به پایین بودن دستمزدها در
اعتصاب به سر میبرند. همین کارگران شبکه ریلی راه آهن کشور انگلیس متشکل از ۱۴ شرکت
مختلف حمل و نقل شهری و بین شهری است که اعتصاب آنها تمام فعالیتهای ریلی در شهر
لندن و حومه آن را با اختلال روبرو کرد .هزاران تن از کارکنان بخش بهداشت و درمان
انگلیس و ولز، همزمان با درخواست اتحادیههای کارگری از دولت برای مذاکره درباره
بهبود دستمزدها و شرایط کاری، در پی اوجگیری اقدامهای اعتراضی اعتصاب خود را از
سرگرفتند و اعتصاب کردند یا آنچه در اعتراضات استرالیا بر سر دستمزد کارگران و
کارکنان آن دیده شده و میشود و اعتصاب گستردهی کارگران بخش حمل و نقل آلمان و…
و… در سطح جهان از نشانه های تدام و اهمیت این جنگ طبقاتی است.
آتش جنگ و نفرت و کینه از جغرافیایی به جغرافیای
دیگر و خاصه در جوامع پیرامونی، در ترکیه یا بین ایران و آذربایجان، نشانهی نفرت
پراکنی آنانی است که منفعت کوتاه مدت و دراز مدت خود را با زیر گرفتن موقعیت نیروی
طبقهی کارگر جوامعی میبینند که آتش بیار این صحنه گردانی کینه و خشماند و صد
البته طبقهی کارگر جهانی نیز از آن رنج میبرند!
از اینرو در دورهی اخیر و در آستانهی اول ماه
مه امسال – همچون گذشته – منافع طبقهی کارگر در سطح جهان و حتی در جوامع پیرامونی
ما، در هم پیمانی با این و آن و دوری گزینی از درگیری تهاجمی ناسازگار با موجودیت
نیروی رنج و کار جامعهی خودی گره خورده است. از میان دو نیروی کار و سرمایه،
نیروی کاری که در برابر جنگ طلبی و تهاجم، در صحنهی اجتماعی و نبردهای خیابانی،
مقاومت دارد، طبقهی اجتماعیای که در برابر پیشروی تجاوز جنگ طلبی میایستد و به
نوعی مخالف جنگاند، با دستگیریها، زندان و تبعید روبهرویند. در ایران و در جهنم
جمهوری اسلامی نیز، حاصل همهی دسترنج کارگران و جنبشهای اعتراضی مطالبهگر در دل
نبرد طبقاتی بر سر جنگ نان به تاراج میرود.
در بافت تقویت این همگراییها است که درمییابیم
اتحاد مکانیکی و یکپارچه پنداشتن جنبش کارگری با ندیده گرفتن تنوع گرایشات درونی
طبقات، فکر عبث و تصور نادقیقی است؛ چرا که همبستگی و همصدایی براساس پذیرش تنوع
گرایشات و مطالبات مشترک آنان است که شکل میگیرد.
چنانکه اشاره شد؛ هنوز هر نوع اجتماع اعتصابی و
مطالباتی، خودِ نفسِ اعتصاب و هر سطح سازمانیابی تشکل مستقل کارگری در ایران ممنوع
است. هنوز تعطیلی با حقوق اول ماه مه، روز جهانی کارگر ضمانت اجرایی و قانونی
ندارد. تمامی مطالبات اعلام شدهی کارگران با مقاومت و سرکوب سرمایهداری حاکم
اسلامی، بی پاسخ مانده و هنوز فعالان شناخته شدهی کارگری و معلمان به خاطر راه
انداختن تشکل مستقل خود، سندیکا و شورای هماهنگی و کانونهای صنفی مستقل و
جانبداری از آن در زندانند. معلمان شاغل معترض در زندانند، زنان فعال ما در
زندانند و همواره احضارها به سان صفی کمر شکن در برابر خانوادههای کنشگران سنگینی
میکند. هنوز کارگران اخراجی ما بر سر کار باز نگشتهاند…
از دیگر سو افقی برای بهبود بحران معیشتی و شغلی
کارگران، به دلیل خالی بودن کیسهی دولت اسلامی ابراهیم رئیسی و هزینه کردن و
بدهکاری به صندوق تامین اجتماعی و صندوق ذخیره پولی فرهنگیان وصندوق بازنشستگی
کشور دیده نمیشود. و سیاستهای حاکمیتی همچنان بحران آفرین است؛ بهطوری که نایب
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس گفته: «سوددهی شرکتهای سازمان تأمین اجتماعی نیز زیر
سوال است. از ۲۰۰ شرکت بنابر گزارشات دریافتی ما تنها ۲۰-۳۰ شرکت زیر مجموعه صندوقهای بازنشستگی سودده
هستند. در مورد این شرکتها نیز اصلاح و شفافسازی مالی و عملکردی باید صورت بگیرد
تا این روند ادامه پیدا نکند».
در رابطه با بحران بدهی صندوقهای بازنشستگی و از
جمله صندوقهای سازمان تأمین اجتماعی این بحث از سوی برخی اعضای کمیسیون اجتماعی
مطرح شده که دولت باید ۵۰۰ هزار میلیارد تومان در قالب رد دیون به سازمان
تامین اجتماعی بدهد تا شاهد ورشکستگی صندوقها و بروز بحران نباشیم. اما حتی ۹۰ هزار
میلیارد تومان سال گذشته نیز هنوز به سازمان تامین اجتماعی و صندوق آن تادیه نشده
است. آیا وعده دولت یا اظهارات نمایندگان مجلس کافی است یا باید منشاء بدهیها را
از سرچشمه بست؟
امسال روز رزم و جنبش همبستگی کارگران جهان (اول
ماه مه) در شرایطی در ایران برگزار میگردد که به دلیل گرانی روزافزون و فشارهای
اجتماعی حکومت بر زنان و جوانان، همهی این آسیبها و بحرانها، دهان باز کرده و
جامعهی ما را به سمت انفجاری عظیم سوق میدهد….
سایت اتحاد
کارگران انقلابی ایران :
https://etthadkargaran.com/2023/04/11/ma-119
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر