گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی

https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared

۱۴۰۲ مهر ۱۱, سه‌شنبه

پیام نهادهای چپ و دمکراتیک : به نهمین گردهمایی سراسری در باره کشتار زندانیان سیاسی در ایران- برلین

پیام نهادهای چپ  و دمکراتیک

به نهمین گردهمایی سراسری در باره کشتار زندانیان سیاسی در ایران- برلین !


درسی و پنجمین سالگشت آن تابستان خونین؛ ما تا زنده ایم، پاسدار و سوگوار این همه یارانیم!

« من و ما اين روزگاران اسارت بزرگ را ، نه درنوحه سرايی بر ويرانه و طلب مصرانه ياری از آسمان ها ، بَل در گِرد آوری و آمار برداری دارايی های بر هم  انباشته مان  صَرف کرده ایم ، دارايی هايی که هيچ دشمنِ پيروز نمی تواند از ما بُربايد : يادَ مانها » ، ( رومن رولان ) 

  به راست قامتان ؛ دو تابستان ۶۰ و۶۷ و همه آنانی که در برابر کلیت نظام اسلامی از قبل  و بعد روی کار آمدن رژیم اسلامی  ایستادند و نه خونین  شان را سر دادند و به آنانی که در خیزش انقلابی زن- زندگی- آزادی ، ایستادند و پا پس نکشیدند، سلام و درود.! 

درفاصله دوگرد همآیی هشتم تا نهم از شهر گوتنبرگ به برلین؛ حاکمیت اسلامی آیت الله مرگ را به ریاست جمهور نظام  نشاند تا  با  وقاحت تمام بگویند ما حاکمیتی هستیم که جلاد هامان را اینگونه روی پا نگهمیداریم تا تمامیت جنبش دادخواهان ایران را با یاس روبرو سازیم  و به دنیا نشان دهیم که این هستیم! 

ما برآنیم؛ کلیت نظام اسلامی سراسرجور و استبداد، کشتار و دار را باید با جنایت پیش از قیام بهمن ، ازبه آتش کشیدن سینما رکس آبادان  رد یابی نمود و لحظه و لحظه آنرا ورق زد و گذر به گذر با  او همراه گردید و جنایاتش را برشمرد ازجمله : تهاجم به اعراب جنوب ایران و فعالان سازمان سیاسی و کانون فرهنگی خلق عرب توسط کماندوهای نیروی دریایی به فرماندهی دریا دار تیمسار مدنی به خرمشهر و سپاه پاسداران در خرداد ۵۸ - کشتارترکمن صحرا توماج و همراهانش - کشتارماهیگیران بندر انزلی - قتل عام کردستان و حادثه قارنا، سرکوب دانشگاهها- کشتار تابستان ۶۰ - قتل های زنجیره ای شاعران، نویسندگان و دگراندیشان ، قتل های محفلی ، موج ترورهای خارج از کشور-  کشتار خونین تابستان ۶۷ ، خانواده های کشتارحلبچه در جنگ هشت ساله- کشتار کارگران خاتون آباد- سرکوب اعتراضات ۸۸ ، سرکوب اعتراضات درآویش گنابادی ، شورش دی ماه ۹۶ ، شورش تهیدستان حاشیه شهر ها درآبان ۹۸ و سرکوب تیر۹۸ ، جوان های به خاک افتاده کم آبی در رودخانه زاینده روداصفهان - خانواده های آتش سوزی ساختمان پلاسکوی تهران- خانواده های جنبش بی آبی خوزستان و نیزارهای جنوب- خانواده های متروپل آبادان- خانواده های موشک باران هواپیمای اوکراینی و سرکوب خیزش انقلابی شهریور۱۴۰۱ که هم اکنون با شدت جریان دارد، که هر یک فرازی از ظلم ها، بی حقی ها و سرکوب حاکمیت سیاه اسلامی در پهنه عظیم  رویارویی خانواده های جنبش بزرگ دادخواهی  را  در برابر ما  قرار داده اند . طی سال گذشته با خشونت اعمال شده در زاهدان و خاش ، کردستان و شرق و غرب ، شمال و مرکزابعاد سرکوب چنان گسترده و خشونت آمیز بوده که  در برخی شهرهای کردستان از جمله مهاباد- پاوه و ... با کاتیوشا به مردم  یورش بردند وجدا ازعوامل سرکوب خویش ، از قوای حشد العشبی عراق و فاطمیون افغانستانی بهره گرفتند ، و این همه خشم  مردم مان را نه  تنها در سراسرایران، بلکه جهان به اعتراض  واداشته است.

در دمادم خیزش انقلابی ژینایی ، صحنه شگفت انگیز این رویارویی در این است که جنایت‌کاران  و شکنجه‌گران  رژیم  سابق امثال احمد فراستی  و پرویزثابتی ، که خود سال ها سازمانگرساواک همراه با سازمان سیا،همواره مشغول برنامه ریزی بودند، در شرایط  خیزش انقلابی از خفتنگاه مخفی خویش  بیرون  خزیده و داغ خانواده‌های دادخواه را که عزیزانشان زندانی و زخم  خوردۀ هر دو رژیم سرکوب‌گر و آزادی‌کش - شاه و شیخ - بوده‌اند ، تازه کرده‌اند.

باری تا به امروز برای نسل ما و بعد ما روشن گردید که حاکمیت سیاه سرمایه سالار اسلامی درطول بيش ازچهار دهه حاکميت خویش از فردای قيام بهمن به اينسو، چگونه بيش از ۱۰۰ها هزار تن انسان عاشق زندگی را سر بر دار نمودند و چه سينه های مالامال ازعشق و سرور، عاطفه و مهر، آرمان خواهی و مهرورزی به کسان و مردم خويش و طبقات محروم  جامعه  را در سينه کش ديوار با  گلوله های ناکسان و جانيان زر و زور، درخون خويش به درون تلی از گورهای  جمعی شناخته و ناشناخته خاوران های ایران جای دادند و چه انبوه بيشمار آن جانها که تا به امروز حتی برای اعضاء خانواده شان بی  رد و نشان  باقی  مانده اند.

حاکمیت اسلامی جدا از جنایت های پیشین، در جنبش انقلابی ژینایی از شهریور۱۴۰۱ به این سو، بیش از ۲۵هزار نفر را به زندان ها کشاند و بینایی را ازچشم های جوانان دختر و پسر ستاند و با گلوله های ساچمه ای کُورشان کرد، اعدام ها را حدّت بخشید و در خیابان های کردستان وبلوچستان و دیگر نقاط ، زمانی که مردم به خاطرعمیق شدن شکاف، فریادهای فرو خورده‌ی خود را در خیابان‌ها و پشت‌ بام‌ها بدل به شعار کردند و خواستار باز پس‌ گیری انقلابشان شدند. تهاجم سبعانه حاکمیت به مدارس دخترانه و خوابگاههای  دانشجویان  دختر و حمله  شیمیایی به آنان، نشان می داد ، حاکمیت با همه قوای سرکوب تلاش ورزید راه  پیشرفت آنان را سد نماید اما حاکمیت در برابر پیشرفت جنبش انقلابی ، نتوانست جامعه را مرعوب تجاوزات خود کند. باید با قاطعیت گفت: ما شاید شکست تمام عیار ترس از حاکمیت را در تمامیت جامعه جوان خود را می بینیم . بطوری که باید گفت: جامعه ما هیچکاه به فضای قبل ازشهریور ۱۴۰۱ باز نخواهد گشت. 

اگر خبر کشتارهای دهه‌ی شصت و به ویژه کشتار جمعی زندانیان در سال۶۷ کمتر به گوش جهانیان رسید، این  بار به واسطه ی فریادهای رسای مردم ، خبر رسانی مردمی و گسترش شبکه های اجتماعی، فشارافکارعمومی و نیروهای مترقی در اقصا نقاط جهان، هیچ قدرتی قادر نیست فریاد مردم را نادیده بگیرد، هرچند ماشین سرکوب نظام اسلامی همان کاری را با مردم  معترض می‌کند که دهه‌ی شصت با مخالفین کرد. اما جدا ازاینکه چه کسانی از این فریاد ها حمایت می‌کنند، ماهیت این فریاد ها با فریادهای بریده شده‌ی دهه‌ی شصت تفاوتی ندارد: همه‌ی آنان خواستار آزادی و عدالتند. بنابراین نظام اسلامی و ماشین سرکوبش در مقابل تمامی ما ایستاده است، ما همه از یک خانواده‌ایم. دردها و آرزوهایمان مشترک است و همه فریادی مشترک را درسینه داریم. داد می خواهیم این همه بیداد را!

ما در این هنگامه نابرابر فکرمی کنیم که پیروزی جنبش دادخواهی درجامعه ایران که به مثابه بزرگترین جنبش اجتماعی همه دادخواهان سراسر این چهاردهه را پوشش می دهد، نمی تواند با جنبش کارگری ومطالباتی جامعه همسو و هم ذات نباشد . بیگمان جمع کردن جنبش  دادخواهی ذیل  مبارزه ایدئولوژیک غلط اندرغلط خواهد بود. اشکاراست بر خلاف دهه شصت ، امروز روشنی بخشی به سیمای جنبش دادخواهی با فعال شدن شبکه های اجتماعی نمود عینی تری یافت و آنچه  در دادگاه علنی حمید نوری دراستکهلم حادث شد، نشان  داد جامعه ما درابعاد میلیونی با جنایت کشتار تابستان خونین سال ۶۷ و جنبه های گوناگون آن به مدد علنی شدن این دادگاه از زبان شاکیان - شاهدان و خانوادههای خاورانی به اطلاعات معینی دست یافتند.  این جنبش نباید ابتکارعمل همه  نیروهای درگیر امر دادخواهی  را محدود به  شعاع عمل  گروهی ویژه  سازد بلکه این جنبش باید با آدم های هم سرنوشت خویش بهم گره خورند و جنبش دادخواهی را خود مردم دادخواه چاره ساز گردند. ما باید اصل تکثر، تنوع و راهکارها، سازماندهی در چهارچوب جنبش دادخواهی را بپذیریم و آنرا مستقل ازگرایش سیاسی مان به رسمیت بشناسیم .

ما همچون شما با منطق : نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم ، باید نشان دهیم  و نتیجه گیریم ؛ مبارزه این همه انسان های شریف ، بیهوده نبوده و نیست بلکه منطق بقاء وادامه زندگی است که باید با نام یکایک آنان ثبت گردد.

ما کینه ای به کسی نداشته و نداریم،ما خواهان انتقام نیستم  ما خواهان روشن شدن حقیقت برای مردم و ثبت در تاریخ که آنچه را در شکنجه گاهها علیه زندانیان سیاسی و عقیدتی گذشته واعدام ها و بیدادگری های حاکمان علیه مردم در هم عرصه‌های جامعه اعمال شده، هستیم. ما از کینه گذ شته ایم، ما داد خواهیم  ازاین همه بیداد!

دوستان ، یاران و رفقای عزیز؛ ما نهاد های چپ و دمکراتیک، ما نیز همچون همه شما ها، لحظه  به  لحظه همه آن  دوران تیره  و تباهی را پشت سرگذاشته شده را به خاطر داریم و خود را درکنارشما و همه دادخواهانی می بینیم که در این سال های سیاه با یاس ها با داس سخن گفتند . برای ما همچون شما ؛ قضاوت ها ، نگاه ها ، عملکردها و غیره و غیره  به  گونه ای رقم  خورده است که منظر نظر دادخواهی را تقویت حافظه جمعی برای مبارزه با فراموشی می شناسیم . چرا که یاران پُرشماری را از دست داده ایم  و شاهدیم که مادران و پدران جامعه ما چشم انتظار روزگارانی اند که محنت ایام خود را با محاکمه آمران و عاملان همه این کشتار ها و جنایت ها در پیشگاه تاریخ بستانند و داد خود گیرند.

ما دراین پیکار با شما و همه  دادخواهان همسو، هم آوا ، همساز و در کار خواهیم بود . با امید به آزادی و رهایی : نه می بخشم و نه فراموش میکنیم . بخاطر بسپریم که مردم متحد و سازمانیافته شکست نمی خورند . آری  ما  بسیارانم!

از جانب : گروه هماهنگی نهاد های چپ و دمکراتیک

  

هیچ نظری موجود نیست: