گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی
https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared
۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه
یک دریچه آزادی باز کن به زندانم / سیمین بهبهانی
یک دریچه آزادی بازکن به زندانم
سیمین بهبهانی - 13 اسفند 1387
مدرسه فمینیستی - این نوشته رابه مناسبت هشتم مارس، روزجهانی زن تقدیم به زنان آزاده یی می کنم که پیش از تولد من به تلاش برخاسته بودندومن دردوران کودکی ناظرکوشایی آنان بوده ام :
مستوره افشار، هایده افشار، ملوک اسکندری، فخرعظمی ارغون، نورالهدی منگنه، فخرآفاق پارسا و.... درتهران، و صدیقه دولت آبادی در اصفهان وسپس دومقام ریاست کانون بانوان در تهران ودیگرسربازان گمنامی که در این تلاش، آغازگربودند و نامشان رانمی دانم. پیروزبادنهضت امروزین زنان ایران !
زنان ایران ازچه هنگام به آزادی اندیشیده اند ؟ ازچه هنگام آرزوکرده اند که نقاب ازروی چهره و ریگ اززیرزبان بردارند و جهان را بی پرده ببینند و زبان را بی زحمت بگشایند.ادبیات ما در قیاس با ادبیات دیگر کشورهای همزمان درخشان و قابل تحسین است. اما درمیان این همه آثار ادبی خود نام زنان را کمتر می بینیم. آموزش ادبی و علمی برای زنان ممنوع بوده است . خواندن را تا حد قرائت قرآنی مجاز دانسته اند اما نوشتن را گناه.
زنی که نتواندبنویسد کجامیتواند نامی ازخودبه یادگار بگذارد. دراموراجتماعی نیززنان راسهمی نبخشیده اند . درادبیات مردانه ی ما از زنان اگر به عنوان معشوق یادی رفته است، دلیل بر مستوربودن و برکناری آنان از اجتماع است. تعبیراتی از قبیل "قمرخانگی"، " آهوی حصاری"، "پردگی"، "خیمگی"، "رخ پوشیده"، ... وده ها لفظ از این دستبه جای واژه ی زن درشعرو نثر ما موجوداست. مایه ی تاسف است که بگویم در بیشتر موارد " معشوق" در شعر شاعران مرد ما مرداست یا نشانی های مردانه دارد. مثلا "کمان گیر"، "تیرافکن"،"جنگاور"، ودر وصف زیبایی ی آان نیز تشبیهات مردانه به کار می روزد: "تیرمژگان"، " کمان ابرو"، زنجیرزلف"، "کمندگیسو"....
بیتی به یادم آمد که نمی دانم ازکیست، اما به پورنوگرافی خودآزارانه یی می ماند. مردی چنین می گوید:
خوش آن زمان کزدست او من نالم او خنجرزند/ من ناله ی دیگرکنم او خنجر دیگر زند.
چنین معشوقی قطعا می تواند برای خواننده مایه ی تفریح خاطر هم باشد. هنوزبه درستی نمی توانیم بگوییم زنان ما ازچه زمانی توانسته اند آرزوی آزادی و برابری با مردان رابه صراحت بیان کنند. همین قدر می دانم که نخستین زنی که این جرات را در خودر بازیافت و در برابر جمع چهره نمود و زبان گشود، درحال سرانداخت و هستی باخت و خون خودرابه پای جهالت ریخت.
آنچه مسلم است زنان غرب زودتر اززنان شرق برای گرفتن حقوق برابر بامردان، قیام کرده اند. نخستین بارصدای حق طلبی ی زنان را کمی پس از انقلاب فرانسه می شنویم. خانم " المپ دوگوش" اعلامیه ی حقوق زن و شهروندزن را در سال 1791 منتشرکرد.
جان استوارت میل در همان اوان کتاب " خواری های زنان" رانوشت و روشنفکران فرانسه از نهضت زنان پشتیبانی کردند. تاآن روزگار کارزنان درفرانسه مزدنداشت.با پدیده ماشینیسم ونیاززنان به شرکت در اموراجتماعی، لازم بود که به احوال آنان توجه شود. با این همه تاسال 1903 پیشرفت کافی در جهت احقاق حقوق زنان احساس نشد.
خانم "یان کرست" درسال 1903 برای گرفتن حق رای زنان فراخوانی داد وجمعیتی اززنان را به شورش خشونت باریواداشت وزنان حق رای به دست آوردند.
درایران مقارن با ظهور اندیشه های آزادی خواهانه ، زنان نیز ، ضمن کمک به پیشروی این اندیشه ، برای به دست آوردن برابری با مردان فعالیت هایی داشتند. در آذربایجان زنان به پشتیبانی از آزادی خواهان اجماعاتی تشکیل دادند وفریادمشروطه خواهی برآوردند. سه بیت ازشعری که به بانویی آذری نسبت داده می شود در خاطرم هست که نقل می کنم:
ایرانیان که فرکیان آرزوکنند/ بایدنخست کاوه ی خود جست و جو کنند دراندلس نماز جماعت شود به پا / روزی که قادسیه به خون ها وضوکنند شدپاره پرده عجم ازغیرت شما/ اینک بیاورید که زن ها رفو کنند
شاید مادرم، فخرعظمی ارغون، درزمان دوشیزگی زیرتاثیر شعر خانم " دلشاد چنگیزی " چنین سروده بود :
ملک را ازخون خائن لاله گون باید نمود/ جاری از هرسوی کشورجوی خون باید نمود برگذشته دسترس نبود مخورافسوس آن/ فکر اصلاحات آینده کنون باید نمود
تاثیرانقلاب مشروطیت درشعر این هردوبانو آشکار است. گرچه انقلاب مشروطیت آن قدرها خونین نبود ولی به آن اندازه تاثیرداشت که دوبانوی خون ندیده را لااقل درشعر متوجه خون کند.
البته باید بگویم که هنر و خصوصا شعر، دوزبان دارد که اولی در نوشتن به چشم می خورد ودومی در ذهن تحلیل می شود والبته که در این هردوشعرخون معنای خودرا ازدست می دهد وبه تلاشی تاسرحد جان باختن تبدیل می شود. وگرنه دل نازک این دوبانو کجا و ریختن و تماشای خون ؟!!
غرض این بود که زنان ایرانی ، با همه ی گرفتاری هایی که در قرون گذشته داشته اند ، از همراهی بانهضت های آزادی طلبانه ی زنان چندان عقب نمانده اند. فشارهایی که در طول دوران برزنان وارد شده است آنان را از ایستادن دربرابر مشکلات و پیشرفت همراه حرکت زمان ، بازنداشته است .
زمان جاری ست و زنان با زمان جاری هستند وتوفیق در انتظار. همین.! 7 اسفند 87
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر