دردهمین سال فاجعه آتش افروزی اکتبر۹۸
چه کسی باور می کند که ۱۰سال شده است و ما هیچ آنان را ندیده ایم و صدای گام ها و خنده های صمیمی شان را در کوچه های منتهی به خانه هایمان دیگر هیچ نشنیده ایم.؟
چگونه بگوییم که طی این۱۰سال چه اندوه عظیمی برما گذشت و غم نبودشان با ما چه کرده و ما چگونه در آسمان شب یلدایی و بلند یادشان، باران اشک های چشمان مان را دریایی از ستاره کرده ایم ؟ چه کسی باور می کرد که ما بی هیچ توشه ای با پای آبله سوخته، دره ها ، کوه ها ی سربه فلک کشیده و پُر پیچ و خم ، دریا ها و دشت های میهن مان را پیموده و ترک خانمان کرده تا در این سوی جهان و در آزادی و آرامش چندی را سر کینم ، اینگونه در حریق بادهای کوردلانه بسوزیم تا دراندوه خورشید های روشنی بخش فرداهای سرزمین مان، چون غمگین ترین پرنده ها آواز سردهیم و در بهاران ورود به سرزمین آزادی ، پائیز غم افزون سال ۹۸ را با ازدست دادن فرزندانی اینگونه در کارنامه زندگی تبعید مان جا داده باشیم؟
اکنون بعد از گذشت ده سال، باز پائیز از راه رسید . پائیز درد، پائیز دلتنگی ، پائیز باغبان وغم ویرانی باغ، پائیز شکوفه های برباد رفته، پائیز داس و درو، پائیز شعله و درد، پائیز ابر ومه، پائیز یاد آور فاجعه ۹۸، پائیزی که وقتی درخت ها با هرنسیم، برگ ها را می ربایند، انگارکه تکه های سرخ، زرد،نارنجی ، قلب های شکسته مان را برسنگ فرش کوچه ها می پاشند.
آری بازهم پائیز از راه رسیده و ما با تبسم های عقیم وصله شده بر لب های سکوت ، بار دیگر، پلک های بسته عزیزانی را به یاد می آوریم که بی هیچ جرمی درمیان طوفانی ازخشم و جنون و آتش که با پایه نادانی ۴ تن کُور دل ، و بی مسئولیتی مسئولان جامعه و دردل مرکزی ترین نطقه شهر، ققنوس وار پر کشیدند و فرصت نیافتند، بشکفند و جوانه زنند.
شصت و سه نیلوفری که قاصدک های آینده ساز سرزمین مادری خود بودند ولی درچنین پائیزی شکستند و با تند باد خشم سرد ِ نادانان ، قلب مهربانشان از تپش ایستاد و برای همیشه نبض پُرجوش زندگی مان را کُند و پُرغصه کرد . وقتی ۱۰ سال به عقب بر می گردیم و با خود خلوت می کنیم و علت را می جوئیم، بدون چون و چرا همه مشکلات را متوجه جامعه و محیطی می دانیم که جوانان ما را درک نکرده و راه های درست حل شدن و پیدا کردن خودشان در آن جامعه را به آنان نیاموختند. جامعه ای که مهاجر می پذیرد ولی مسئولیت ادغام شدن آنها در محیط زیست و کار و بیرون ازمدرسه را تو گویی نمی پذیرد .
پس از گذشت ۱۰ سال از این فاجعه فراموش نشدنی ، خواست ما و تک تک آنانی که به نوعی از این فاجعه آسیب دیده اند، این است که مسئولان دولتی به جوانان وخواسته های آنان ، مشکلات و مسائل عمومی آنها، اهمیت بیشتری داده و نگذارند که جوانان ما حاشیه نشین و دست دوم شناخته شوند بلکه باید از توانایی ، قابلیت و همه ارزش های یکایک آنان به نحو کامل، حمایت و استفاده شود.
هیئت مدیره اتحادیه سراسری ایرانیان " واحد غرب " و همه انجمن های عضو آن ، در دهیمن سال خاموشی این لاله های پرپرشده، همراه و همدرد تک تک خانواده های این۶۳جوانه به ثمر ننشسته و دیگرجوانان آسیب دیده ازاین فاجعه خواهد بود و یقین دارد که یاد وخاطره آنها برای همیشه دردفترزندگیمان حک شده وگرد باد مرورزمان هم نخواهد توانست آنرا پاک کند .
صبوری و پایداری ، شادمانی وشاد اندیشی ، سعادت و سلامت و سرسبزی خاطر ، آرزوهای نیک ما برای یکا یک خانواده های محترم این فاجعه جان سوز و دردناک است .
با مهرواحترام: اتحادیه سراسری ایرانیان سوئد" واحد غرب"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر