گفتگو با خانم گلی- بیژن خوزستان و امیر جواهری لنگرودی در باب خیزش انقلابی زن_زندگی_آزادی
https://youtu.be/s0iJukjsxR4?feature=shared
۱۳۸۷ اسفند ۱۱, یکشنبه
8 مارس روز جهانی زن گرامی باد
گرامی باد 8 مارس روز جهانی زن
نامه تكان دهنده يك دختر دانشجوى ايرانى در آستانه 8مارس روز جهانى زن
سپيده
با سلام دوست عزيز و محترم
من يك دانشجوى ايرانى هستم كه به خاطرنداشتن مينمم آزاديهاى معمول يك جامعه واعتراض عليه آن از تحصيل محروم شدم با انواع واقسام فشارها ومشگلات ...فقط بخاطر صداى حق طلبى وفرياد آزاديخواهى و...آيا كسى هست كه به من بگويد چه بايد كرد؟ ! راه حل ما دراين جامعه چيست ؟ دردمان را كجا وبه كى بايد بگوييم ؟ و درنتيجه آن نيز بيشتر وبيشتر برتن دردكشيده وزخميان تازيانه نزنند؟!! آيا كسى هست به من جواب بدهد؟ آيا كسى هست بگويد درد اصلى كجاست؟ درمان كجاست ؟ چه بايد كرد؟؟
آيا فكر نميكنيد آنها كه معتاد ميشوند , دست به دزدى ميزنند , از خانه هايشان فرار ميكنند , به فساد وفحشا كشانده ميشوند,همه و همه از نقطه شروع ونقطه آغاز با همين مشگلات مواجه بوده اند ؟ از فقر , ازفشار زندگى , ازنداشتن مينيمم هاى آزادى وحق وحقوق حتى صنفى ( بگذريم كه حتى يك جمله حرف زدن عليه اين دولت و...جرم محسوب ميشود) . آيا كسى هست كه وجدان بيدار داشته باشد واين مسائل جامعه ودردهاى جامعه درد او نيز باشد؟؟ براى درمان چه بايدكرد؟ وقتى ريشه اين همه بدبختى درراس اين نظام ودولت است ,آيا حق است كه مردم بيگناه وجوانان را به اسم اراذل واوباش و... كشت وبه دار كشيد وسنگسار كرد ودست وپا بريد ودربهترين شكل نيز از زندگى معمول محروم كرد؟ آيا مقصر اصلى اينها هستند؟يا مشگل وريشه درد جاى ديگرى است؟؟
كيست كه براى اين درد جوابى داشته باشد؟ كجا بايد فرياد زد؟ به كى بايد گفت؟ درمان كجاست؟ آيا من كه امكان تحصيل وزندگى را ندارم , فردا با هزار ويك مسئله درزندگى ممكن نيست به خيل همين مسائل ومعضلات جامعه بپيوندم ؟ آيا مقصر اصلى منم ؟ چه بايد كرد؟؟
نشستن ونگاه كردن اين همه ظلم وبيداد وبدبختى ...!!
قرار بود پول نفت برسرسفره هاى مردم بيايد!!!! فكر ميكنم بجاى كلمه �مردم� كه هيچ ارزشى براى اين نظام ندارند صادقانه بايد ميگفتند پول نفت قراراست برسرسفرهاى � آقازاده ها وكارگزاران وآخوندهاى مفت خورو...� بيايد , والا كه مردم بيچاره فقيرفقيرترشدند وهمه پولها نيز خرج زندگى اين آقايان و تروريسم وقدرتنمايى هاى بين المللى درلبنان وفلسطين وعراق وبعد هم ساخت بمب اتم و وسركوبى درداخل كشور همين آقايان شده است . آيا اينها حقايق و واقعيت هاى جامعه ما نيست ؟
آيا وقتى اين همه درد بى درمان وجود دارد , تحصيل من وشما و...وگذران زندگى , جواب اين دردهاست ؟ آيا حق همه مردم رنجديده وستم ديده ما نيست كه اززندگى خوب وامنيت وآسايش برخوردار باشند ؟
باوركنيد من ديگر خودم را فراموش كردم , وقتى ميبينم اين درد مثل سرطان همه وطنم را گرفته , ديگر من چه معنى دارد؟؟ من , شغل من , تحصيل من , اسايش ورفاه وزندگى خوب براى من , و......همه بى معنى است وقتى دركنارم و درهركوچه وخيابان اين شهر فريادهاى درسينه حبس شده كودكان ,جوانان , دانشجويان , معلمين وكارگران وهمه اقشار جامعه را مى بينم , لبخندى نيست , شادى مرده , همه اعتمادها وارزشهاى خوب جامعه از بين رفته , همه چيز رنگ نااميدى وافسرده گى وغم واندوه به خود گرفته ...آيا درمانى نيست ؟ چه بايد كرد؟
ريشه را چطور بايد زد؟ آيا شما اى استاد عزيز وگرامى فرمولى براى درمان اين د رد دارى ؟؟ دركدام كتابهاى ودرسهاى شما ميشود درمان اين سرطان را يافت ؟ آيا مطالبى كه شما آموزش ميدهيد درد من وما را درمان ميكند؟
نگو بايد تحمل كرد , نگو بايد بخاطر ترس وسركوب بى عمل بود وفقط حرف زد , نگو بشينيم وبحث كنيم وگفتمان كنيم , نگو چون زندگيم را ميخواهم وخانواده و...بايد به فكر خودم وآنها هم با شم والا همه چيزم را ازدست ميدهم , نگو اين دولت 30سال است برما حكمرانى كرده پس راه حلى نيست ...., مگر هر مسئله اى , پاسخ خودش را ندارد؟؟
سى سال همه گونه فشاروسختى را تحمل كرديم , سى سال مماشات كرديم , سى سال گفتيم اين برود وآن يكى بيايد شايد بهتر شود ( ديديم همه سروته يك كرباسند وازيك جنس , وفقط رمز ماندگاريشان دار ودرفش وسركوب است وصدرور تروريسم ) , ديديم كه هرچه خواستيم سرمان را درزندگى وكارخودمان بكنيم ولى هرروز وهر روز يك زخمى ويك دردى ويك چاهى برسرراهمان وهمه چيز بن بست ونااميدى و...
دوست عزيز
كمى روى واقعيتهاى اين جامعه ودرد مردممان فكر كن وسعى كن دراعماق قلب خودت به اين دردمشترك جواب بدهى فارغ از هر ترسى , در درون خودت امنيت دارى , باخودت ميتوانى خلوت كنى ...حال پاسخ وجدانت چيست؟ هنوز هم بايد ساكت نشست وسرتسليم فرود آورد وسكوت كرد؟ تا كى ؟ تا كى نظاره گر ازبين رفتن همه سرمايه ها وارزشهاى وطن مان باشيم ؟ تاكى بگذاريم چپاول كنند وبدزدند وببرند وقدرتنمايى توخالى كنند؟ تا كى وچقدر تاوان اين قدرت طلبى ها و...را ما مردم بايد پس بدهيم ؟ تا كى ؟ چه بايد كرد؟
----------------------------------
خواهش ميكنم به من جواب بدهيد , جوابى واستدلالى قاطع ومحكم ونه لرزان وبا كلى مجهولات وابهام
درد يكى است ودرمان يكى وهمه ما ازآن رنج ميبريم وهمه ما بايد باهم به درمان فكر كنيم وكارى كنيم وخودمان را مسئول بدانيم , اين است مسئوليت تاريخى وانسانى ما درمقابل اين دوران واين
درد مشترك
والا چطور شب سربربالين بگذاريم , وقتى ياد آن طنابهاى دار كه دسته دسته جوانان ومردم مارا درگوشه وكنار اين مملكت درملاعام به نابودى ميكشند ويا زير ضربه هاى شلاق دركوچه وخيابان , همه چيزفرد را از او ميگيرند وبعد درهمين جامعه ولش ميكنند!! آيا شما تك تك سلولهايتان به درد نمى آيد؟ آيا ميتوانيد فقط به فكر خودتان وزندگى كوچك وچهارديوارى خودتان باشيد وبگوييد هركس گليم خودش را ازآب بيرون بكشد ...؟
آيا دنياى ما همين است وبايد به همين تن بدهيم ؟ پس فرق ما با حيوانات چيست ؟ مگر ما صاحب اختيار نيستيم ؟ مگر سرنوشتمان را خودمان نميتوانيم تغيير بدهيم ؟ چرا بايد فقط نظاره كنيم ؟ چرا بايد فقط درتاريكى زندگى كنيم وحسرت روز روشن ولحظات يك زندگى خوب وخوش را داشته باشيم (البته اين الان آرزوى همه مردم درزنجير ايران است ) آيا ما كه درد را حس ميكنيم ومى بينيم , درقبال درمان آن مسئول نيستيم ؟؟
چه بايد كرد؟ كسى هست به من بگويد چه با يد كرد؟؟؟
اگر ارزشى براى من به عنوان يك هموطن, يك جوان ( خصوصا يك زن كه دراين جامعه مضاعف تحت ستم وظلم قرار گرفته ) زخمى از اين آخوندها واين دولت پوسيده كه به اسم اسلام خون ميريزد وبه دار ميكشد و...داريد , جوابم را بدهيد .
بسيار مشتاق ونيازمندم � برايتان هركجا كه هستيد آرزوى موفقيت وسربلندى دارم
به اميد آزادى ورهايى اين وطن درزنجیر
http://khodrokar.blogfa.com
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱ نظر:
به شما لینک داده شد
ارسال یک نظر