شورای نمایندگان احزاب و سازمان های چپ و کمونیست
گرامی باد هشت مارس روز جهانی زن
http://www.rahekargar.net/browsf.php?cId=1089&Id=16&pgn=
در آستانه هشت مارسی دیگر هستیم.روز جهانی زن ، روز گرامیداشت مبارزه علیه مردسالاری، ستم جنسی و روز جهانی پیکار برای برابری زن و مرد در سراسر جهان است. مبارزه برای رهایی انسان از چنگال سرمایه داری، مبارزه برای از بین بردن استثمار انسان از انسان بدون مبارزه با نظام مردسالاری ممکن نیست. در دنیایی که سرمایه حاکم است و انباشت سود بیشترغایت تولید است، بازتولید نیروی کار بدون کار بی مزد زنان در خانه ممکن نیست و حفظ نظام سرمایه داری نیز بدون دستمزد ارزان برای نیروی کار بخش خدمات که عمدتاً به عهده زنان است، عملی نمی باشد. و این تنها با حفظ ستم جنسیتی و تداوم مردسالاری امکانپذیر می شود. در وضعیت کنونی، نظام جهانی سرمایه داری تلاش می کند شعار های رهایی طلبانه زنان را به نفع گرایش محافظه کارانه مصادره کرده وهژمونی ایدئولوژیک خود را با تحمیل برداشت های محافظه کارانه برگفتمان فمینیستی مسلط کند.
نیروهای جنبش کارگری و کمونیستی که خواهان استقرار بدیل سوسیالیستی، خواهان ساختن امکانات گسترده و برابر برای شکوفایی انسانند تنها با شرکت فعال در مبارزات همه سویه ی نیروی کار است که می توانند به این تسلط ایدئولوژیک سرمایه پایان دهند. به حرکت در آمدن طبقه کارگربدون توجه مبارزین این طبقه به نیروهای گوناگون درون طبقه کارگر، بدون دیدن ستمی که برزنانِ این طبقه صورت می گیرد، بدون دیدن آسیب هایی که تعاریف رایج جنسیتی بر این بخش از طبقه وارد می کند نا ممکن ست. مبارزه با مردسالاری از مبارزه علیه تسلط سرمایه جدایی ناپذیرست.همچنان که نمی توان به جنگ سیستم سرمایه داری رفت و فمینیسم سوسیالیستی، به معنای دفاع از انسان عاری از تعاریف رایج جنسیتی،عاری از نگاه ابزاری به زن را، درونی نکرد.اما زنان درایران به عنوان نیمی از جامعه تنها از سیستم سرمایه داری مردسالار مشابه بسیاری از سیستم های حکومتی امروز در دنیا رنج نمی برند، بلکه از سیستم مردسالاری دینی اسلامی ای در رنج هستند که در تمام این سالها ، هر روزه در پی تهاجم به زنان بوده و زن ستیزی از اجزای مسلم ایدئولوژی آن است که امروز نمونه آنرا در حکومت اسلامی شام و عراق (داعش )می ببینیم. به همین دلیل گرامیداشت هشت مارس، برای زنان مبارز ایرانی در عین حال گرامی داشت سی وهفت سال پیکار با نظامی است که از بدو موجودیتش تا کنون، در ستیز هر روزه و دائمی با زنان بوده است.
در سی و هفت سال گذشته جمهوری اسلامی همواره تلاش کرده است الگویی مطابق فقه اسلامی برای زنان ایرانی ارائه دهد تا زندگی زنان بر مبنای آن باشد . در تفکر داعشی مسلکانه و متحجرانه رژیم تحت امر ولایت فقیه ، زن نه موجودی برابر حقوق با مرد بلکه مایملک مرد است. در نظام اسلامی زن شهروندی در جه دوم به حساب می آید که تنها د رمعیت مرد معنا پیدا می کند. در غیر این صورت ضعیفه ای بیش نیست که مهم ترین وظیفه اش همسرداری و بچه زایی و فراهم کننده آسایش و آرامش مردان در خانه است.اما درهمه سال ها زنان مبارزایران در مقابل تحجر و تاریک اندیشی دستگاه حاکم مقاومت کرده اند زنان؛ در شمار نخستین بخش هایی از جامعه بودند که از همان ابتدای روی کار آمدن رژیم اسلامی، شعار مبارزه را سردادند ( ما انقلاب نکردیم تا به عقب برگردیم، زنان ما زحمتکشند، زحمتکشان آزادند، آزادی زن نه شرقی است، نه غربیست، جهانیست).این شعاری بود که زنان ایران در راهپیمایی روزجهانی زن در سال 57 در خیابانهای تهران برعلیه نظام حاکم سر دادند .
جمهوری اسلامی در دهها طرح و برنامه تا کنون کوشیده است تا زنان را از همه عرصه های فعالیت اجتماعی دور کرده و به اندرونی بکشاند مانند : تفکیک جنسیتی در بیمارستان ها، ادارات ، دانشگاه ها، اتوبوس ها، قطارهای مترو و تبعیض در اشتغال و دیگرعرصه ها... اما در همه این سال ها هیچگاه زنان ایرانی تسلیم نشده اند و به اشکال گوناگون همواره مقاومت کرده اند. از مقابله با حجاب اسلامی گرفته تا شرکت در تجمعات اعتراضی.در سالهای اخیر شاهد اعتراضات گسترده معلمان زن ، پرستاران و حضور زنان در تجمعات اعتراضی کارگری بوده ایم. حکومت اسلامی در همه این سالها تلاش کرده، زنان را از تمامی حقوق فردی و اجتماعی، کنارزده و آنها را در دایرۀ تنگ بایدها و نبایدهای عقیدتی و ایدئولوژیک خود به اسارت درآورد. آزادی پوشش،آزادی انتخاب رشته تحصیلی؛ آزادی انتخاب شغل؛ آزادی سفر؛ آزادی انتخاب همسر؛ حق طلاق؛ حق حضانت بر فرزند، مزد برابر در برابر کار برابر خواست های اساسی زنان است که از سوی حاکمیت همواره سرکوب شده است.دهها طرح ضد زن تا کنون برای به حاشیه راندن زنان به اجرا در آمده است، ولی امروز با قطعیت می توان گفت نتیجه ای جز شکست برای حاکمیت نداشته است. چرا که عطش زنان برای حضور در صحنه و در عرصه های مختلف فعالیت اجتماعی اکنون سیری ناپذیر میباشد. هر چه تلاش رژیم برای بیرون راندن زنان از عرصه اجتماع بیشتر شده ، مقاومت زنان هم در مقابل آن افزایش یافته و ما شاهد این مقاومت به اشکال گوناگون بوده ایم .
"طرح تکریم زنان" ، "طرح تعادل جنسیتی در عرصه آموزش "،" طرح تعالی خانواده و جمعیت " "طرح افزایش نرخ باروری و پیشگیری از کاهش نرخ رشد جمعیت کشور "، "طرح سهمیه بندی جنسیتی برای ورود به تحصیلات عالی"، طرح آمران به معروف و ناهیان از منکر" جملگی طرح هایی است که در دو سه سال گذشته به اجرا در آمده و همه و همه با هدف به حاشیه راندن زنان طراحی شده است. اما کدامیک از این طرح ها تا کنون توانسته زنان را از عرصه پویای اجتماع حذف کند؟
در سالهای اخیر، طرح های ضد زن حاکمیت صرفا ایجاد محدودیت در عرصه فعالیت های اجتماعی نبوده بلکه در دو حوزه بازار کار و افزایش جمعیت تهاجم وسیعی را علیه زنان سازمان داده اند. . رژیم از طریق تشدید آپارتاید جنسیتی و با ایجاد انواع فشارها برای کاهش شدید مشاغل رسمی زنان ، کوشیده است زنان را به خانه نشینی بکشاند. رژیم جمهوری اسلامی ، زنان را ماشین تولید مثلی می خواهد که وظیفه اصلی آنها نگه داری از مرد و فرزند است . بر ماست که در مقابل این تهاجم بایستیم و مبارزه یی هرچه موثر تر را سازمان دهیم . مبارزه علیه این تهاجم وحشیانه و تاریک اندیشانه ، فقط یک وظیفه عمومی دموکراتیک نیست، بلکه یک وظیفه اخص طبقاتی و سوسیالیستی هم هست. زیرا در شرایط ایران ، زنان بخش مهمی از نیروی کار مزدبگیر کشور را تشکیل می دهند و زنان کارگر جزو مظلوم ترین بخش های طبقه کارگر هستند که عمدتاً در اقتصاد غیر رسمی جان می کَنند و بنابراین در آمارهای رسمی نیز به آنها اشاره نمی شود. به همین دلیل ، تهاجم رژیم جمهوری اسلامی علیه زنان با هر منظوری که طراحی شده باشد تهاجمی مستقیم به موقعیت طبقه کارگر هم هست. با توجه به این مسأله، جنبش کارگری و به طریق اولی جنبش سوسیالیستی باید در مقابله با این طرح جهنمی پیشقدم باشند.بیاییم در آستانه هشتم مارس دیگر مبارزه برعلیه همه اشکال مردسالاری را پیگیرانه گسترش دهیم .
گرامی باید روز جهانی زن
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی زنده باد سوسیالیسم
شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴ برابر با ۵ مارس ۲۰۱۶
امضاء ها به ترتیب حروف الفبا :
١- اتحاد چپ ایرانیان در خارج کشور
٢- اتحاد چپ سوسیالیستی ایرانیان
۳- حزب کمونیست ایران
۴- سازمان اتحاد فدائیان کمونیست
۵- سازمان راه کارگر
۶- سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر)
۷- شورای حمایت از مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران- استکهلم
۸- شورای فعالین سوسیالیست و آزادیخواه- هامبورگ
۹-کانون اندیشه کپنهاگ -دانمارک
۱۰- کانون همبستگی با کارگران ایران- گوتنبرگ
۱۱- کمیته حمایت از مبارزات جنبش کارگری ایران- دانمارک
۱۲- کمیته حمایت از مبارزات کارگران ایران- فنلاند
۱۳- کمیته خارج کشور سازمان فدائیان(اقلیت)
۱۴- کمیته یادمان کشتار زندانیان سیاسی دهه٦٠در ایران - مونترال، کانادا
۱۵- نهاد همبستگی با جنبش کارگری ایران- غرب آلمان
۱۶- هسته اقلیت
=================
هشت مارس، روزجهانی زن
گرامی باد!
http://www.rahekargar.net/browsf.php?cId=1049&Id=721&pgn=
هشتم مارس، سالروز مبارزات درخشان زنان کارگر نیویورک درسال های ۱۸۷۵ و ۱۹۰۷ برای احقاق حقوق خود می باشد، روزی که طی مبارزه خستگی ناپذیرکلارا زتکین، یکی از بزرگ ترین پویندگان مبارزه برای آزادی زنان ازستم و استثمار، به عنوان روزجهانی زن شناخته شده است.
با اینکه ازآن زمان تا کنون، جنبش زنان توانسته است به دستاوردهای فروانی نائل آید، لیکن کماکان اکثریت عظیم از زنان جهان با مردان برابر نبوده و هنوز از ستم طبقاتی و جنسیتی رنج میبرند.
در کشورهای پیشرفته سرمایه داری، که مدعی حقوق اجتماعی برابر زنان و مردان هستند در این جوامع هم زنان از دستمزد و حقوق اقتصادی برابر با مردان برخوردار نیستند. و همچنین انواع خشونت و بویژه خشونت های خانه گی در مورد آنان اعمال می شود. کاهش خدمات اجتماعی و اعمال سیاست های ریاضتی از سوی نظام سرمایه داری فشار بیشتری را بر زنان کارگر و زنانی که عهده دار کار خانگی و نگهداری فرزندان هستند تحمیل نموده است. در کنار این ستمها هم باید به دلیل فقر و نبود امنیت اقتصادی، به انواع تن فروشی زنان اشاره نمود که قربانیان زیادی از آنان گرفته است.
در دیگر کشورهای جهان بویژه در کشورهای اسلامی ازجمله در ایران تحت حاکمیت ارتجاع اسلامی، موقعیت اقتصادی- اجتماعی زنان بس اسفناک است. با نهادینه نمودن قوانین پوسیده ضد زن، بیشترین تبعیض جنسیتی و طبقاتی بر زنان اعمال شده و از نظر اقتصادی- سیاسی و اجتماعی آنها را درموقعیت درجه دوم قرار داده اند. باز گرداندن زنان به کنج خانه و محدود ساختن آنها از اشتغال، وابسته کردن هر چه بیشتر آنها از نظر اقتصادی به مردان، عد م تصدی برخی مشاغل بمانند قضاوت و یا قانون حجاب، محدودیت های ورزشی، عدم اجازه تماشای مسابقات ورزشی مردان، محدودیت دراجرای موسیقی، محدودیت انتخاب رشته ی دانشگاهی، وراثت، نگهداری فرزند، شهادت( دو زن برابر یک مرد) و....تبعیض اجتماعی ـ فرهنگی، خشونت و سرکوب روز افزون بر آنها، نهادینه شدن کنترل مردان بر زندگی زنان، مرد سالاری و نابرابری فزاینده ای را بر زندگی زنان حاکم نموده است. استثمار، هسته ی مرکزی تداوم سرمایه داری است که چپاول دسترنج تمامی کارگران، چه زن وچه مرد، میباشد. لیکن استثمار زنا ن کارگر به علت پایین تر بودن دستمزد برای کارمشابه، شدید تراست. امکانات استخدامی زنان کارگر در اغلب رشته های صنعتی به خصوص صنایع بزرگ فلزی، معادن، پتروشیمی و.... بسیارمحد ود است و از همین روست که بنا بر اقرار مقامات دولتی رژیم جمهوری اسلامی ً نرخ بیکاری زنان سه برابرمردان استً. مد ت زمان کاریابی زنان بیکار بمراتب فزون تر از مردان بیکارمی باشد. نظردهی برخی ازکارشناسان حکومتی نشان ازآن دارد که 29 درصد زنان زیر دیپلم مدت 18 ماه د ر جستجوی کار بوده اند د ر حالیکه تنها 6,2 درصد مردان زیر دیپلم آن چنان مدت را درپی کاریابی گذرانده اند (غلامرضا کشا ورزحداد). حدس زده می شود که در ایران بیش از17 درصد زنان کارگر به کار در خانه اشتغال دارند، آنچه که به نام ً دورکاری ً نام گرفته است به مانند بافندگی، برخی قطعات ساده مورد نیاز تولید کارخانجات، مواد غذائی و.... از این قبیل مشاغل و در ادامه برخی کارهای دیگر چون نظافت در منازل دیگران را هم باید به آن اضافه نمود.
با توافقات هسته ایی جمهوری اسلامی با دولتهای امپریالیستی و فراهم نمودن شرایطی مطلوب برای سرمایه های کلان سرمایه داران بزرگ جهانی که در خدمت به امر خصوصی سازیها می باشد و مقدمات آن تا کنون با تشدید سرکوب جنبش کارگری و دستگیری و زندانی فعالین کارگری انجامیده، بدون شک زنان کارگر شرایط بمراتب دشوارتری را باید متحمل شوند. موفقیت در این امر و انتقال سرمایه های خارجی به ایران، حرکت سرمایه داخلی را در جهت خصوصی کردن کامل اقتصاد، امکان جذب نیروی کار ارزان را به بازار کار در سطحی وسیع فراهم خواهد کرد. اشتغال کاری برای زنان در چنین شرایطی و بر متن برنامه های نئولیبرالی، همانگونه که در سایر کشورها نشان داده شده است، با بیحقًوقی و تبعیض بیشتری برای زنان همراه خواهد بود و سبب گسترش مشاغل قراردادی، مقاطعه ای، موقت، پاره وقت، کار در کارخانه، در حاشیه اقتصاد رسمی و بدون پوششهای اجتماعی خواهد شد. بخش وسیعی از کارگران زن شاغل در کارگاههای کوچک زیر ده نفر، از شمول قانون کار و بیمه های اجتماعی محرومند.
رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی تلاش دارد، با گسیل داشتن تعدادی ازسوگلی های خود چون سهیلا جلودارزاده وفاطمه ذوالقد ر در ً خانه کارگرً ، که امروزه نه تنها خانه کارگرنیست بلکه حیات خلوت سرمایه داران میباشد، به فریب افکارعمومی وزنان کارگردست یازد. زهی خیا ل باطل. زنان کارگردرطی عمل ودرمقابله با سیاست های ضد کارگری رژیم جمهوری اسلامی دریافتهاند که چشم امیدی به این رژیم وسوگلی های آن نباید داشت.
اما با تمام این تبعیضات و اجحافات که در مورد زنان اعمال شده، آنها به عنوان نیمی از جمعیت جامعه ساکت ننشسته اند و به مبارزه بر علیه این نابرابریها پرداخته اند. به همین دلیل در همین یک سال گذشته شاهد مبارزات و اعتراضات گسترده، مداوم و رو به رشد معلمین، پرستاران، دانشجویان و خبرنگاران زن و بویژه حضور چشمگیر خانواده های کارگری و زنان آنها در اکثر اعتصابات کارگری همدوش همسرانشان، فرزندان، برادران یا پدران کارگر خود هستیم، که در همبستگی و اتکاء به نیروی خود و قاطعانه و مصممانه از حقوق بر حق خود دفاع می کنند.
نقش زنان بعنوان جنبشی بسیار مهم در اعتراضات بر ضد نظام سرمایه داری و ضد سیاست های نئولیبرالیستی، بیش از پیش به این ضرورت مهر تایید می زند که مبارزه برای رفع ستم جنسیتی نمی تواند جدا از مبارزه برای رفع ستم طبقاتی باشد. تجربه ثابت کرده است که میزان موفقیت و رشد جنبشهای اجتماعی به میزان شرکت زنان در آن جنبش رابطه مستقیم داشته و پیروزیهای حاصل از آن بدون شرکت زنان امکان پذیر نخواهد بود. رفع ستم جنسیتی و طبقاتی و تبعیضات ناشی از آن بر زنان، فقط از مسیر مبارزه متحد و متشکل علیه سیاست های سرمایه داری و به میدان آمدن طبقه کارگر متشکل امکان پذیر خواهد بود. بهمین دلیل، مسئله زن در جهان، و در کشورهایی مانند ایران ، در روند حل نهائی خود، با مبارزه بر علیه سرمایه داری و الغاء مالکیت خصوصی گره خورده است، و تنها با برقراری سوسیالیسم است که آزادی زنان از استثمار و ستم مضاعف وتحقق برای برابری کامل جنسیتی میسر خواهد بود. تنها درجامعه ای عاری ازاستثمار، یعنی سوسیالیسم ودر پی آموزش فرهنگی همه جانبه ومستمرامکان پذیراست.
نهادهای همبستگی با جنبش کارگری درایران ـ خارج کشور
مارس 2016
=====================
هشت مارس، روز جهانی زن، گرامی باد!
هشت مارس، یادآور اعتراض زنان کارگرِ کارخانه های نخریسیِ شیکاگوی ایالات متحدآمریکا در سال 1857 میلادی است . در این روز جمعی از زنان مبارز در اعتراض به شرایط غیرانسانی ِکار به خیابان آمدند و خواستار کاهش ساعت کار، دستمزدهای عادلانه و برابر با کارگرانِ مرد و برخورداری از حق رای برای زنان شدند. پس ازآن بود که با کوششهای پیگیر زنان و مردان آگاه و ترقی خواه جهان ، روز 8 مارس به عنوان روز جهانی زن، ثبت و به رسمیت شناخته شد . حضور اجتماعی زنان در ایران از انقلاب مشروطیت شروع شد و در انقلاب 1357 باشرکت گسترده و تودهگیر زنان عمومیت یافت امّا بلافاصله بعد از انقلاب، با وجود اراده ی زنان برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی ، تبعیض و نابرابری نسبت به زنان تشدید و تحکیم شد و سیاستهای زنستیزانه با ابزارهای واپسگرایانه مانند وضع قوانین ارتجاعی و تبعیض آمیز، آشکارترین ستمها را درحق زنان روا داشت. همچنین با تحمیل پوشش اجباری، تبعیض در اشتغال و تفکیک جنسیتی در ادارات ، دانشگاه ها ، اتوبوس ها ، قطارهای مترو و دیگرعرصه ها به سلب حقوق زنان برخاست وکوشید تا زنان را از حضور فعال در جامعه باز دارد و آنان را به درون خانه ها براند و در یک جمله نه تنها حق زنان را نصف حق مردان تعیین کردند بلکه کمر به انکارحقوق طبیعی زنان بستند امّا زنان با آگاهی به حقوق انسانی واجتماعی خود از پای ننشستند و در مقابل فشارها و ستم وسرکوب مقاومت کردند. ازجملهی این مقاومت ها میتوان و باید از ایستادن در مقابل لایحهی تکریم خانواده ،لایحهی فرزند خواندگی ،لایحهی طلاق ،لایحهی ممنوعیت خروج از کشور بدون اجازهی شوهر و ایستادگی در مقابل اسید پاشیهای هدایت شده و . . . اشاره کرد . همچنین فعالیتها و مقاومتهای زنان در سالهای اخیر بهرغم فشارهای بسیار در راه به دست آوردن آزادی بیان و اندیشه، ستودنی است .
کانون نویسندگان ایران این روز فرخنده را به زنان شادباش میگوید و پیگیرانه از مطالبات برابری خواهانهی زنان در تمام عرصههای اجتماعی ،اقتصادی ،حقوقی ،سیاسی و فرهنگی پشتیبانی می کند و معیارِآزادی جامعه را آزادی زنان میداند .
کانون نویسندگان ایران
14اسفند1394
=========================
اطلاعیه مشترکِ تشکل های چپ در آمریکای شمالی
به مناسبت
هشت مارس روز جهانی زن
http://www.rahekargar.net/browsf.php?cId=1049&Id=718&pgn=
گرامیداشت روز جهانی زن در هشتم مارس، ریشه در یک جنبش مبارزاتی برابری طلبانه دارد. این روز از زمانی که کارگران نساجی نیویورک برای بهبود شرایط کار و کسب حقوق اجتماعی برای کل زنان و در اعتراض به تبعیض و فرودستی زنان، محرومیت ، فشار کار و پائین بودن سطح دستمزد به خیابان ها آمدند، به عنوانِ روز جهانی زن مناسبت پیدا نمود. میتوان گفت که آغازِ پروسه جهتِ تعیینِ روزِ جهانیِ زن ابتدا از دل فعالیت های اعتراضی زنان کارگر در اوایلِ قرن بیستم در آمریکای شمالی نطفه بست و به پیشنهاد کلارازتکین(کمونیست آلمانی) در کنگره زنان سوسیالیست اروپا رسمیت یافت. از آن ببعد، 8 مارس به روزی سمبلیک تبدیل شد که زنان جهان، علیرغمِ گرایشات مختلف عقیدتی و سیاسی، بتوانند با الهامِ از آن مسیر تلاش ها و مبارزات در راهِ کسب و احقاق حقوق اولیه و جهانشمول خود را در بُعد جهانی و در همبستگیِ بین المللی با همدیگر به پیش ببرند.
زنان نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند و طبیعی است که تحتِ شرایطِ تکاملِ تاریخی، در معرضِ تحولاتِ اجتماعی قرار میگیرند. موقعیت زنان و درجهِ ستم بر زن، از بهترین نمودارها و شاید گویاترین معیار برای ارزیابی شرایط حاکم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در هر جامعه است. در همین راستا، اگر زن ستیزی یکی از مهم ترین مظاهر نابرابری و سنت گرایی باشد، بدیهی است که نهادینه شدنِ حقوقِ برابر و دمکراتیک برایِ زنان، نیز میتواند به مثابهِ یکی از اصلی ترین معیارها برای ارزیابی از سطحِ پیشرفتِ همه جانبه در هر جامعه شناخته شود.
روابطِ ستمگرانه بین مرد و زن، مرز نمیشناسد. تبعیض علیهِ زنان، در طول تاریخ به مثابه ابزاری برای تضمین نظم اجتماعی نابرابر و از جمله حفظِ سنتِ ارتجاعیِ مردسالاری، به عنوان عاملی برای سرکوب اجتماعی زنان مورد بهره برداری قرار گرفته است. در ایران و دیگر نقاطِ خاورمیانه شرایط برای زنان وخیمتر است و در دهه هایِ اخیر، با روی کار آمدنِ ارتجاعِ جمهوریِ اسلامی، حمایتِ دولِ غربی از رژیم هایِ واپسگرا در منطقهِ خلیج فارس بویژه عربستانِ سعودی و اضافه بر آن بخاطرِ تجاوزاتِ نظامیِ امپریالیستی و متعاقبا عروجِ جریان هایِ تحجر گرایِ مذهبی به مانندِ القاعده و داعش، مصائبِ عظیمی گریبانگیرِ مردم و بخصوص زنان در منطقه شده است. در واقع با گسترشِ جنگ و خونریزی در سطحِ جهان و بویژه در منطقه و با توجه به شرایط و اوضاع نابسامان و خانمان براندازِ اقتصادی – سیاسی در دنیا، ابعاد توحش و ستم گری علیه زنان گسترده تر گردیده است.
در ایران که قوانینِ قرون وسطائیِ تئوکراتیک بر روی کار است، حقوقِ دمکراتیکِ زنان، در سطحی گسترده نقض میگردد. از همان سالهای اولِ انقلاب، تحتِ سلطهِ قوانینِ تبعیض آمیزِ جمهوری اسلامی و وضعِ سیاستهائی مانندِ "سهمیه بندیِ جنسیتی" در محیط دانشگاه و کار، "امر به معروف و نهی از منکر" و "طرحِ صیانت از عفاف و کفاف"، محرومیتِ زنان از حقِ پوشش، طلاق، حضانت بر فرزند و در مواردی منعِ مسافرت و استخدام برایِ کار و تحصیل بدونِ اجازهِ همسر، زنانِ ایران در معرضِ اجحافاتِ گوناگونِ اجتماعی و بویژه ستمِ جنسیتی قرار گرفته اند.
در عین حال، در جهانِ امروز که استثمارِ سرمایه داری و فاصلهِ طبقاتی حکمفرما است، زنان همچنان در جایگاه فرودست بسر میبرند و روندِ گسترشِ نئولیبرال در سرمایه داری، اولین قربانیانِ خود را در میانِ زنان و بویژه بخش هایِ متعلق به طبقات و اقشارِ کارگری و محروم میابد که تحتِ استثمارِ مضاعف قرار دارند. بصورتی که فقر و بیکاری بشکل وسیعی فمینیزه شده، همه وجوهِ تبعیض و فرودستی، چه در عرصه خصوصی و چه در عرصه اجتماعی، بطور فراگیر غلبه یافته است. بدین خاطر است که رسالتِ روز جهانی زن، که بر مبنایِ دفاع از شرایط زیست بهتر، امنیت اجتماعی، تأمین حقوق اجتماعی زنان و برابری کامل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آغاز گشت، همواره جایگاه سمبولیکِ رهائی آورِ خود را حفظ نموده است.
اگرچه زنان در برخی از کشورهای پیشرفته و مدرن توانسته اند برخی از حقوق اجتماعی خود را کسب کنند، اما تحتِ سلطهِ سرمایه داری هنوز قادر نشده اند به برابری کامل دست یابند، زیرا ظلم، ستم و نابرابری، از ویژگی های این سیستم نابرابر است. در این دنیای پر از محرومیت و استثمارِ سرمایه داری، زن نه تنها به عنوان فروشنده نیروی کار خود، یعنی در جایگاهِ یک کارگر، مورد استثمار و تبعیض شدید قرار دارد، بلکه با توجه به نبودِ حقوقِ برابر، با وسیعترین اجحافات در همه جوانب زندگی روزمره خود روبرو است و از آنجائیکه این امر در سطح کشوری و بین المللی صورت میگیرد، مبارزات زنان برایِ برچیدنِ روابطِ غیرِ انسانی، از جمله نابرابریِ بینِ زن و مرد، مرز نمیشناسد.
هم اکنون در سراسر دنیا، از زنانِ مبارز در منطقه چیاپاس (مکزیک) گرفته تا زنانِ قهرمان کرد در کوبانی و فعالانِ مدافعِ حقوقِ دمکراتیکِ زنان در منطقه خاورمیانه و ایران، دوش بدوشِ مردانِ آزادیخواه و برابری طلب برای ایجادِ دنیایِ غیر ستمگرانه و صلح آمیز مبارزه میکنند. شکی نیست که بدونِ مشارکتِ خلاق و آگاهانهِ زنان، این نیمی از جمعیتِ جهان، استقرارِ مناسباتِ عادلانه و درخورِ زندگیِ انسانی دست نیافتنی است. از همین روست که سالانه، میلیونها تن زن و مرد در اقصی نقاط جهان با برقراری اجتماعات و گردهمایی ها در هشتمِ مارس، ضمن گرامیداشت دستاوردهایِ تاریخیِ جنبش رهایی آورِ زنان، با فریادِ رسا به وجودِ هرگونه نابرابری و ستمِ اجتماعی اعتراض نموده، همواره مطالبات متحقق نشده زنان را برجسته میکنند.
زنده باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم
سوم مارس ۲۰۱۶
اسامی امضاء کنندگان به ترتیب حروف الفبا :
- اتحاد چپ ایرانیان واشنگتن
- اتحاد چپ ایرانیان ونکوور
- اتحاد چپ سوسیالیستی ایرانیان
- بخشی از فعالین چپ در لس آنجلس
- کمیته ایرانیان چپ- شیکاگو
- کمیته یادمان کشتار زندانیان سیاسی دهه شصت در ایران – مونتریال
ایمیل آدرس، برای تماس و همکاری : iranianleftinnorthamerica@gmail.com
------------------------------------------------------
برخی از مراسمهای مربوط به گرامیداشت روز جهانی زن در امریکای شمالی
شیکاگو: بزرگداشتِ هشتم مارس روز جهانی زن؛ سخنرانی، برنامهِ هنری و بحث آزاد
زمان: یکشنبه 13 مارس، بین ساعات 2 و 5 بعد از ظهر، مکان: کتابخانه اسکوکی ضلع غربی طبقه اول سالن بوک دیسکاشن برگزار کننده: کمیته ایرانیان چپ- شیکاگو
Skokie Public Library 5215 Oakton St, Book Discussion Room, Tel: 847-637-7774
مونترال: دو برنامه شامل:
۱- شرکت در راهپیمایی روز جهانی زن، سازماندهندگان: زنان دیگر تبار در استان کبک زمان: سه شنبه 8 مارس راس ساعت 6 عصر مکان: تقاطع خیابان سن کاترین غربی و خیابان اَت واتر
۲- سخنرانی و جشن بمناسبت روز جهانی زن، برگزار کنندگان: کمیته یادمان و اتحاد چپ سوسیالیستی زمان: شنبه ۱۲ مارس راس ساعت 7 شب مکان: 5206 دکاری سوئیت شماره 3 در محل کتابخانه نیما
واشنگتن: بزرگداشت روز جهانی زن و یادبود رفیق تراب حق شناس زمان: یکشنبه 6 مارس ساعت دو بعدازظهر، برگزار کننده: اتحاد چپ ایرانیان واشنگتن
مکان: کتابخانه جورج میسون
George Mason Regional Library,7001 Little River Turnpike, Annandale, VA 22003
ونکوور: دو برنامه کمیته برگزاری هشت مارس در این شهرعبارتند از :
۱- جشن: شنبه ۵ مارچ از ساعت ۷ تا ۱۲ شب در نورت ونکوور تقاطع خیابانهای ۲۳ شرقی و سنت جورجز
۲- سمینار و گفتگو: با هفت سخنران در ۱۲ مارچ از ساعت ۴ تا ۸ عصر در ونکوور شماره ۶۵ خیابان وست کوردووا. پشتیبانان کمیته برگزاری عبارتند از: اتحاد چپ ایرانیان ونکوور - حزب کمونیست کارگری - جمعی از فعالین سیاسی اجتماعی مستقل - همبستگی، فدراسیون بین المللی پناهندگان ایرانی
===============
به مناسبت روزجهانی زن
پیروزی در گروی هشیاری است
آیا تبعیضات چندجانبه علیه زنان، شرایط کاری سخت و غیرانسانی کارگران زن که در اوایل قرن بیست منجر به مبارزات کارگران نساجی زن و سرکوب وحشیانهی آنان توسط ارتش مدافع سرمایه شد، و نهایتا به اعلام رسمی این روز به عنوان روز زن انجامید، به پایان رسیده است؟ پس از گذشت صدسال و اندی از اولین روز جهانی زن، هنوز زنان جهان حتی به یکی از ابتداییترین حقوق خود یعنی مزد برابر در مقابل کار برابر با مردان، نرسیدهاند. علاوه بر این زنان در هیچ جامعهای از فرصتهای برابر با مردان بهرهمند نیستند و هنوز از خیل بیسوادان جهان و کودکان محروم از دسترسی به آموزش، اکثریت را زنان و دختران تشکیل میدهند. در کشورهای در حال توسعه سالانه حدود نیم میلیون زن از عوارض بارداری میمیرند. فقر هم در کشورهای درحال توسعه و هم کشورهای صنعتی چهرهای زنانه یافته و از حدود ۳\۱ میلیارد انسانی که در فقر زندگی میکنند، ۷۰ درصد را زنان تشکیل میدهند. به رغم مشارکت بالایشان در نیروی کار،بهرهمندیشان از محصول کار اندک، میانگین دستمزد دریافتیاشان نسبت به مردان کمتر، نرخ بیکاریشان نسبت به مردان بیشتر و سهمشان از تصمیمگیریهای اقتصادی و سیاسی ناچیز است. علاوه بر تمام اینها در معرض انواع و اقسام خشونتهای کهنه و نو، درعرصهی عمومی و خصوصی قرار دارند، از خشونتهای خانگی، قومی و قبیلهای، تجارت سکس، به رسمیت شناختن فحشا و تبدیل هرچه بیشتر جسم و جانشان به ابزاری برای استثمار، لذتجویی و تبلیغات، تا یکه تازی حکومتها و جریانهای مذهبی و ارتجاعی که از یک سو آنان را با قیدوبندهای بسیار در کشور خودشان به بند کشیده و از سوی دیگر باعث آوارگی و یا مرگ خود و فرزندانشان از گرسنگی شده و یا آنان را در معرض انواع خشونتهای جنگ، که میدانی به وسعت سرتاسر جهان یافته، قرار میدهد. بنابراین مبارزات زنان امروزه نه تنها جهانی بلکه به امری بسیار ضروری تر وفوریتر از صدسال گذشته تبدیل شده است. این مبارزات در کشورهایی همچون ایران که زنانشان علاوه بر تحمل استثمار و تبعیض سرمایهداری، آنهم در بخش توسعهنیافته و عقبافتادهی آن، متحمل بدترین شکل پدر\مرد- دین سالاری و به تبع آن انواع تبعیضها، بیعدالتیها و خشونتهای چندگانه میشوند، حتی ضروریتر وفوری تر نیز میشود.
نزدیک به چهل سال از «انقلاب» اسلامی میگذرد، هر هشت سال دولتی برسرکار آمده، دولتهایی که هربار به واسطهی اعتراضات و جنبشهای مردمی و برای داغ کردن بازار انتخاباتیاشان ابتدا با فریب وعده و وعیدهای بسیاری به مردم از جمله به زنان دادند و به محض نشستن بر مسند قدرت راه سرکوب در پیش گرفتند. این دولتها از سازندگی، اصولگرا تا اصلاحطلب و میانه همواره بخشهایی از جنبش زنان را با خود همراه کردهاند، اما در تمامی این سالها حتی برای زنان طرفدارشان هم گامی برنداشتند، حتی وعدهی کوچکی همچون مشارکت اندک سیاسی آنان را نیز اجابت نکردند. بنابراین هنوز و همچنان نوک حملهی بخشی از جنبش زنان به «قوانین زن ستیز»، «حجاب اجباری» و «عدم امنیت» است که این آخری در دولت «تدبیر و امید» که در اوج ورشکستگی سیاسی و اقتصادی حاکمیت و به مثابه راهحلی میانه بر مسند قدرت نشست، حتی ابعاد گستردهتری به خود گرفت: انواع و اقسام خشونتهای خانگی، قتلهای ناموسی و خشونتهای رسمی و غیررسمی علیه «بدحجابان» که نمونه بارز آن اسیدپاشی به زنان «بدحجاب» در اصفهان و چند شهر دیگر بود.
علاوه بر اینها در یکی دو دهه اخیر به رغم آمار بالای زنان فارغالتحصیل و متخصص، نه تنها حضور زنان در ردههای بالای مدیریتی تغییر مثبتی نکرده، بلکه آنان با بیکاری روبه گسترشی مواجه شدهاند، به گونهای که بیکاری چندبرابری زنان، دستمزدهای پایین و حضورشان در بخشهای غیررسمی و ناامن اقتصادی، در سالهای اخیر در صدر اخبار مربوط به زنان بوده است. علاوه بر این حاکمیت تلاش کرده با تصویب لوایحی همچون لایحهی «تعالی خانواده»، «آمران به معروف و ناهیان از منکر»، محدودیت اشتغال و تحصیل برای زنان، دستورالعملهایی مبنی بر ممنوعیت حضور زنان در برخی اماکن عمومی و غیره، حضور زنان در عرصهی اجتماعی را هرچه بیشتر محدود کند. بنابراین زنان نه تنها در بازار کار که در کل عرصهی اجتماعی به طور فزاینده جایگاه و فضای محدودتری را احراز میکنند و هرچه بیشتر متحمل تبعیض جنسیتی میشوند. رشد روزافزون تعدادِ زنان و دختران خیابانی و کارتنخواب، افزایش روسپیگری، پایین آمدن سن روسپیگری و گسترش آن بین زنان متاهل، فروش نوزادان، افزایش آمار افسردگی، خودکشی و اعتیاد در میان زنان از عوارض این تبعیضهای جنسیتی است.
و با چنین کارنامهی سی وچندسالهای، اکنون حاکمیت با ایجاد توهم رهایی از ورشکستگی اقتصادی وسیاسی، و از سوی دیگر برای مقابله با اعتراضات روبه گسترش مردمی، در عین سرکوب بخشهای رادیکالتر این اعتراضات، با نوشیدن جام زهر «برجام» تلاش دارد معترضین میانهتر، از جمله بخشی از زنان معترض را فریب داده و با خود همراه کند. ریاست دولتِ توهم و فریب میگوید:«تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند و...»(سخنرانی روحانی در هفته محیط زیست) و سردار سازندگی اساسا ادعا دارد که «ما درحالت عادی مشکلی در کشور نداریم.» و حالت عادی به زعم ایشان وضعیت قبل از تحریمهاست . اقتصادِ پس از «برجام» اگر به واسطهی واردات بیرویه کالاها، رشد دلالی و مصرفگرایی، استثمار منابع انسانی و به تاراج رفتن منابع موجود بدتر نشود در بهترین حالتش بازگشت به سالهای قبل از تحریمها خواهد بود. آیا قبل از تحریمها ما مشکل اقتصادی نداشتیم؟ آیا کشور ما با اقتصاد تکمحصولیاش، آنهم در دورهای که کشورهای بزرگ صنعتی ذخایر نفتیاشان را انباشتهاند، در فکر انرژیهای جایگزین هستند و قیمت نفت روزبروز کاهش مییابد، در اتحاد با سرمایهداری بحرانزادهی جهانی قرار است به جزیرهی ثبات تبدیل شود؟ آیا غیر از این است که سیستم سیاسی و اقتصادی حاکم بر این کشور باید به سیاستهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی تاسی کند و ساختار آن در نهایت رونوشتی دست چندم از اقتصاد بحران زدهی و ورشکستهی سرمایهداری خواهد بود؟
اگر هم قرار باشد از این نمد کلاهی برای کسی بافته شود برای آنانی است که سرمایهای دارند و میتوانند از انواع رانتها استفاده کنند و اینها فقط انحصارطلبان جناح حاکمند که فرصت رقابت در عرصهی سرمایه را حتی به همتایان خود در جناح دیگر نمیدهند. آنچه نصیب مزدبگیران میشود بازهم گرانی و حسرتهای بیشتر برای کالاهای رنگارنگی است که وارد میشود، بیکاری یا بیگاری، فقر، گرسنگی، سرکوب و زندان است و زنان به عنوان ارزانترین بخش نیروی کار و با توجه به بیکاری گستردهی کنونیاشان به بدترین شکل استثمار خواهند شد.
اما فریبکاران و متوهمین فقط وعدهی رونق اقتصادی نمیدهند آنها ادعا دارند که روابط «حسنه» با غرب برایشان حقوقبشر، آزادی بیان، آزادی احزاب و تشکل، رفع تبعیض علیه زنان و... را به ارمغان خواهد آورد. زهی خیال باطل! شاهد همین بس که در سفر اخیر روحانی به اروپا، همین کشورهای طرفدار حقوق بشر برای رضایت دولت روحانی، اصول خود در مورد آزادی بیان را زیرپا گذاشتند و بر مجسمههای برهنهاشان «لباس» پوشاندند. زمانی که منافع سرمایهی جهانی، امریکا و متحدینش ایجاب میکرد از طالبان و القاعده هم حمایت کردند ودلنگران حقوق بشر نبودند؛ جایی که لازم باشد حتی از داعش هم حمایت خواهند کرد. دامن زدن به توهم و فریبِ «رونق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی پس از برجام» برای خریدن وقت است، همانطور که آمدن روحانی برای دفعالوقت بود.
مبارزه با سرکوب عیان همواره آسانتر است، اما وقتی با اشاعهی توهم و فریب همراه شد در میان صفوف مبارزین شکاف میافتد، عدهای امیدوار میشوند؛ برخی دچار تردید میشوند؛ تعدادی هم ممکن است به صفوف دشمن بپیوندند؛ بنابراین صفوف مبارزین دچار پراکندگی میشود و این همان هدفی است که سیاستهای فریب و اشاعهی توهم دنبال میکند، اجازه ندهیم بار دیگر فریبمان دهند، دچار توهم «رونق اقتصادی و سیاسی پس از برجام» نشویم.
از سوی دیگر شرایط ویژهی زنان ایرانی وستمهای چندگانهای که متحمل میشوند باعث حضور پررنگ آنان در عرصهی مبارزات اجتماعی درچند دهه اخیر شده و آنان را به یک نیروی اجتماعی قابل اعتنا تبدیل کرده است. این امر نه تنها جناحهای حاکمیت و لیبرالهای رنگارنگ بلکه جریانات «چپ» موجود در اپوزیسیون را نیز به خود جلب کرده است. بسیاری از این جریانات بدون اینکه آگاهی جنسیتی و یا شناخت واقعی از مسائل زنان داشته باشند و یا اساسا مسائل زنان برایشان مطرح باشد صرفا تلاش دارند از این نیروی عظیم معترض و رادیکال یارگیری کرده، ارتش خود را فربهتر کنند و سیاستهای خود را پیش ببرند. این جریانات به اصطلاح چپ در بدترین حالت اساسا جنبش مستقل زنان را ضروری نمیدانند و در بهترین حالت حاضرند زنان را در انتها و پشتسر صفوف «پرولتاریا» راه بدهند و در نهایت بازهم باورشان براین است که وقتی سوسیالیسم بنا شد مسائل زنان هم حل خواهد شد و اعتقادی به جنبش مستقل زنان ندارند. آنها با انکار ضرورت جنبش مستقل زنان و جدا کردن زنان از عرصهی مبارزاتیاشان نه تنها به جنبش مستقل زنان بلکه به کل جنبشهای اعتراضی ضربه میزنند. بنابراین علاوه بر هشیاری نسبت به سرکوب و فریب ارتجاع و حامیان سرمایه باید با کسب آگاهی جنسیتی و شناخت عرصهی واقعی مبارزات خود تبدیل به سیاهی لشکر جریانات سیاسی دیگر نشده و برای گسترش و تعمیق این مبارزات لازم است که آگاهی، هوشیاری و توان مبارزاتیامان را متحد و متشکل کنیم. آگاهی بر ماهیت دشمنان، بر توان خود، برمطالبات و هدف نهایی، تشکل برمبنای این آگاهیها و همراهی و همدلی با سایر جنبشهای بومی و جهانی از اصول اساسی یک مبارزهی پیروزمندانه است.
تریبونی برای زنان چپ- اسفند ١٣٩٤
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر