برخی از ترانههای بهاری، از
سراسر سرزمین نوروز، گوش میدهیم و پیگیری، پایداری و نبرد موسیقیدانان، ترانهسرایان،
نوازندگان و خوانندگان را ارج می نهیم.
https://www.youtube.com/watch?v=CrcqnEk5ZzY
نمایه
بیان احساسات با شعر و موسیقی در
بهار و نوروز، دید و بازدید، نوشیدن و پایکوبی جز جداییناپذیر و جاودان فرهنگ
ایرانی است. این حقیقت از نام الحان باربدی و آوازهای ایران باستان که در اشعار
سرایندگان بزرگ ما آمده، کاملن آشکار است. نام الحان باربَدی : ۱- آرایش خورشید ۲- آئین جمشید ۳- اورنگی ۴- باغ شیرین ۵- حقهی كاووس ۶- راح روح ۷- سبز در سبز ۸- سروستان ۹- سرو سهی ۱۰- مروارید ۱۱- شب فرخ ۱۲- گنج
بادآورد ۱۳- گنج سوخته ۱۴- ناز نوروز ۱۵- مشكو یه ۱۶- مهرگانی ۱۷- مشكدانه ۱۸- رامشِ جان
۱۹- مُشكمالی ۲۰- مهربانی ۲۱- نوبهاری ۲۲- نوشین باده ۲۳- نیمروز ۲۴- نخجیركان ۲۵-شبدیز ۲۶- قفل رومی ۲۷- كین سیاوش
۲۸- ماه بر كوهان ۲۹- فرخ روز ۳۰- غنچه كبك
دری ۳۱- تخت طاقدیس ۳۲-مروای نیك ۳۳- گنج گاو ۳۴- كین ایرج ۳۵- ناقوسی و نام شش آواز باستان:
نوروز، سلمك، گردانیه، گواشت، مایه و شهناز بوده است.
در میان الحان باربدی، نغمه های
بسیاری ویژه بهار و نوروز وجود داشته که باربد آن را روزهای آغاز بهار می خواند و
می نواخت. تازیان و اسلامشان با شمشیر و جزیه، اکثر این لحنها و آوازها را از
خاطرها و سینهها زدودند، اما بعضی از این نغمه ها هنوز، به نام «گوشه» در آوازها
و دستگاه های موسیقی ایران وجود دارند. نوروز بزرگ، نوروز خارا و نوروز صبا در همایون
و راست پنجگاه نمونه این گوشهها هستند.
همچنین گوشههای گلریز (شور)، کوچه باغی (دشتی) و طرب انگیز (ماهور) بیان احساسات
بهاری است.
با تسلط مذهب شیعه بر ایران از
زمان صفویان، عرصه بر موسیقی و شعر تنگتر شد. تنها بعضی از لحنها در نوروز خوانیها
و ترانههای حاجی فیروز به زندگی خود ادامه دادند.
با جنبش مشروطیت و کاهش نفوذ
روحانیت و اسلام در زندگی سیاسی و اجتماعی ایران، موسیقی جان تازهای یافت.
شیرزنانی شجاع آواز بهاری و آزادی سردادند و خوانندگان و موسیقیدانانی سترگ ظهور
کردند. موسیقی ابزاری در مبارزه برای آزادی و تغییرات اجتماعی شد. موسیقیدانان،
نوازندگان و خوانندگان برای به شور آوردن و شادمان کردن مردم، نبردی سخت دشوار با
قشریت آغاز کردند.
با تسلط دوباره روحانیون بعد از
انقلاب بر زندگی و جان و مال مردم، محدویت اسلامی علیه شعر و موسیقی، امکانی
قانونی و نهادی یافت. آواز خواندن زنان ممنوع شد و برای کار و آفرینش موسیقیدانان،
نوازندگان و خوانندگان موانع جدی ایجاد شد. بسیاری از دست اند کاران موسیقی مجبور
به ترک ایران شدند.
اما مردم ایران، به ویژه جوانان
موسیقیدوست، با قبول خطرات بزرگ به آفرینش هنری ادامه دادند و میدهند. رسانههای
اجتماعی نقش بزرگی در ناکام کردن جمهوری اسلامی در سانسور موسیقی داشت. همه شاخههای
موسیقی علیرغم مشکلتراشی رشد کردند.
به برخی از ترانههای بهاری، از
سراسر سرزمین نوروز، گوش میدهیم و پیگیری، پایداری و نبرد موسیقیدانان، ترانهسرایان،
نوازندگان و خوانندگان را ارج می نهیم.
3
آمد نوبهار شاعر: نواب
صفا، آهنگ: مهدی خالدی- اولین اجرا سال ۱۳۲۷ با صدای دلکش، اجرای دوم
باصدای سیمین غانم
اگر بهار بیاید، احمد ظاهر
اینک بهار: خواننده فریدون فرهی، آهنگساز: فرهاد فخرالدینی، شعر: فریدون مشیری
پنجَره دَن داش گَلیر ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– از پنجره داره سنگ می آد , آهای اینور رو نگاه کن! , نگاه کن!
– از پنجره داره سنگ می آد , آهای اینور رو نگاه کن! , نگاه کن!
خومار گوزدَن یاش گَلیر ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– از چشمان خمار اشک می آد , آهای اینور رو نگاه کن! , نگاه کن!
– از چشمان خمار اشک می آد , آهای اینور رو نگاه کن! , نگاه کن!
سَنی مَنه وئرسلر ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– اگر تو رو به من بدهند , آهای اینور رو نگاه کن!
– اگر تو رو به من بدهند , آهای اینور رو نگاه کن!
الله ها دا خوش گلیر ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– خدا هم خوشش میاد , آهای اینور رو نگاه کن!
– خدا هم خوشش میاد , آهای اینور رو نگاه کن!
بری باخ ؛ بری باخ ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
– هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
پنجره نین میللَری ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– میله های پنجره ( که بین من و تو قرار داره ) ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
– میله های پنجره ( که بین من و تو قرار داره ) ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
آچدی قیزیل گوللَری ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– شاهده که شکوفه گل های محمدی هم ( بخاطر من و تو ) شکفته ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
– شاهده که شکوفه گل های محمدی هم ( بخاطر من و تو ) شکفته ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
اوغلانی یولدان ائیلَر ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– پسر رو از راه بدر میکنه ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
– پسر رو از راه بدر میکنه ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
قیزین شیرین دیللَری ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– شیرین زبونی های دختره ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
– شیرین زبونی های دختره ؛ هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
بری باخ ؛ بری باخ ؛ آی بری باخ ؛ بری باخ
– هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
– هآی بهم نگاه کن ؛ آهآی بهم نگاه کن
بهار شاعر:
مسعود فردمنش، آهنگساز: صادق نوجوکی، خواننده: مارتیک
بهار، مهرشاد
بهار آمد، عبدالله شادکام
5
بهار آمد و شمشادها جوان شده اند، شاعر: ایرج قنبری، آهنگ: فرید شب خیز، خواننده: بیژن
خاوری
بهار بهار، هایده
بهار!، بهار!
صدا، همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود!
بهار!، بهار!
چه اسم آشنایی!
صدات میاد! ... اما خودت کجایی؟؟!
وابکنیم پنجره ها رو یا نه؟؟
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه؟؟!
وابکنیم پنجره ها رو یا نه؟؟
تازه کنیم خاطره ها رو یااااا نه؟؟!
بهار اومد، لباس نو تنم کرد!
تازه تر از فصل شکفتنم کرد!
بهار اومد، با یه بغل جوونه
عیدو آورد از تو کوچه، تو خونه!
حیاط ما، یه غربیل!
باغچ ما، یه گلدون!
خون ما همیشه، منتظر یه مهمون!
بهار!، بهار!
یه مهمون قدیمی!
یه آشنای ساده و صمیمی
یه آشنا که مثل قصه ها بود!
خواب و خیال همه بچه ها بود
یادش بخیر بچگیها چه خوب بود!
حیف که هنوز صب نشده غروب بود!
آخ !... که چه زود قلک عیدیامون
وقتی شکست، باهاش شکست دلامون
بهار اومد برفارو نقطه چین کرد
خنده به دلمردگی زمین کرد
چقد دلم فصل بهارو دوست داشت
واشدن پنجره ها رو دوست داشت
بهار اومد، پنجره ها رو وا کرد
منو با حسی دیگه آشنا کرد
یه حرف یه حرف، حرفای من کتاب شد
حیف که همش سوال بی جواب شد
دروغ نگم، هنوز دلم جوون بود
که صبح تا شب دنبال آب و دون بود!
دروغ نگم، هنوز دلم جوون بود
که صبح تا شب دنبال آب و نون بود!!
بهار!، بهار!
صدا، همون صدا بود
صدای شاخه ها و ریشه ها بود!
بهار!، بهار!
چه اسم آشنایی!
صدات میاد! ... اما خودت کجایی؟؟!
وابکنیم پنجره ها رو یا نه؟؟
تازه کنیم خاطره ها رو یا نه؟؟!
یادش بخیر بچگیا چه خوب بود!
حیف که هنوز صب نشده، غروب بود
چقد دلم فصل بهارو دوست داشت
واشدن پنجره ها رو دوست داشت
بهار! بهار! کلام : محمد علی بهمنی، آهنگساز و خواننده: تورج شعبانخانی، تنظیم کننده: حمیدرضا صدری، خواننده: ناصر عبدالهی
بهار! بهار! کلام : محمد علی بهمنی، آهنگساز و خواننده: تورج شعبانخانی، تنظیم کننده: حمیدرضا صدری، خواننده: ناصر عبدالهی
بهار ماه، آهنگ: احمد محسن پور، آواز: نور الله علیزاده، شعر: جهانگیر اشرافی
سرود «بهاران خجسته باد» پس از انقلاب ۱۳۵۷، در گرامیداشت سالروز کشتهشدن خسرو گلسرخی و کرامتالله دانشیان
از رادیو و تلویزیون پخش شد. شاعر این چکامه دکتر عبدالله بهزادی است که آن را در همدردی
با همسر انقلابی جانباخته کنگویی «پاتریس لومومبا» در سال ۱۳۳۹ نوشته است. کرامت دانشیان
بخشی از این شعر را تبدیل به سرود کرد و اسفندیار منفردزاده برای آن آهنگ ساخت و آنرا
در آستانهی پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ به اجرا در آورد.
هوا دلپذیر
شد، گل از خاک بردمید
پرستو به
بازگشت زد نغمهی امید
به جوش آمدهست
خون، درون رگ گیاه
بهار خجسته
باز، خرامان رسد ز راه
بهار خجسته
باز، خرامان رسد ز راه
به خویشان،
به دوستان، به یاران آشنا
به مردان
تیزخشم که پیکار میکنند
به آنان که
با قلم، تباهی دهر را
به چشم
جهانیان پدیدار میکنند
بهاران خجسته
باد، بهاران خجسته باد
و این بند
بندگی، و این بار فقر و جهل
به سرتاسر
جهان، به هر صورتی که هست
نگون و گسسته
باد، نگون و گسسته باد
به خویشان،
به دوستان، به یاران آشنا
به مردان
تیزخشم که پیکار میکنند
به آنان که
با قلم، تباهی دهر را
به چشم
جهانیان، پدیدار میکنند
بهاران خجسته باد، بهاران خجسته
باد
بیا که نوروز است، سیما بینا
باغچامیزا گلدی باهار، یاشیل شالی سردی باهار
گل دئدیم گلمه دی یار ،گلمه دی یار(۲)
منی یادا سالسان اگر،اوره ییمی آلسان اگر–
آی جئیران سئوگیلیم ، مهربان سئوگیلیم
سیریمی بیلمه دین ، بیلمه دین یار (۲)
اوزون دئدین گوزله منی،شیرین سوزله دینله منی
گوزله دیم گلمه دین یار، گلمه دین یار
بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از آن که دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل، خدا، به خنده می گفت
نازنینان را، مه جبینان را، خدا، وفا نباشد
اگر که با این دل حزین تو عهدُ بستی
حبیب من با رقیب من چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیز من از کینه خستی
اگر که با این دل حزین تو عهدُ بستی
عزیز من با رقیب من چرا نشستی؟
چرا دلم را حبیب من از کینه خستی
بیا در برم از وفا یک شب، ای مه نخشب
تازه کن عهدی، خدا، که بر شکستی
بیا در برم از وفا یک شب، ای مه نخشب
تازه کن عهدی، جانم، که بر شکستی
از آن که دلبر دمی به فکر ما نباشد
در این بهار ای صنم بیا و آشتی کن
که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
صبحدم بلبل، بر درخت گل، خدا، به خنده می گفت
نازنینان را، مه جبینان را، خدا، وفا نباشد
اگر که با این دل حزین تو عهدُ بستی
حبیب من با رقیب من چرا نشستی؟
چرا دلم را عزیز من از کینه خستی
اگر که با این دل حزین تو عهدُ بستی
عزیز من با رقیب من چرا نشستی؟
چرا دلم را حبیب من از کینه خستی
بیا در برم از وفا یک شب، ای مه نخشب
تازه کن عهدی، خدا، که بر شکستی
بیا در برم از وفا یک شب، ای مه نخشب
تازه کن عهدی، جانم، که بر شکستی
بهار دلکش، شجریان، آهنگ درویش خان، شعر ملک الشعرای بهار
اگر تو آمده بودی بهار میآمد
بهار با همه برگ و بار میآمد
گلوی زمزمه پر میشد از ترانه رود
ترنمی به لب جویبار میآمد
اگر تو آمده بودی بهار میآمد
زمانه با دل عاشق کنار میآمد
اگر تو آمده بودی بهار میآمد
زمانه با دل عاشق کنار میآمد
هزار شاخه غزل چون انار گل میکرد
دل شکسته ما هم به کار میآمد
به کار میآمد
هزار شاخه غزل چون انار گل میکرد
دل شکسته ما هم به کار میآمد
به کار میآمد
اگر تو آمده بودی بهار میآمد
بهار با همه برگ و بار میآمد
سپیدهای که پر از پلک باز پنجره هاست
به صبح آینه ها بی غبار میآمد
اگر تو آمده بودی بهار میآمد
زمانه با دل عاشق کنار میآمد
اگر تو آمده بودی بهار میآمد
زمانه با دل عاشق کنار میآمد
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من
تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من
باز آ ببین در حیرتم
بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین
بر چهره داغ حسرتم
ای روی تو آیینه ام
عشقت غم دیرینه ام
باز آ چو گل در این بهار
سر را بنه بر سینه ام
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من
تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان
تا نسیم از سوی گل آمد بیا دامن کشان
چون سپندم بر سر آتش نشان بنشین دمی
چون سرشکم در کنار بنشین نشان سوز نهان
تا بهار دلنشین آمده سوی چمن
ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من
باز آ ببین در حیرتم
بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین
بر چهره داغ حسرتم
ای روی تو آیینه ام
عشقت غم دیرینه ام
باز آ چو گل در این بهار
سر را بنه بر سینه ام
تا بهار دلنشین،
بیژن ترقی، غلامحسین
بنان، سالار عقیلی
حاجی فیروز شاعر: تورج نگهبان، آهنگساز: ناصر چشم آذر، خوانندگان:
عارف، فرامرز پارسی و سلی
شکوفه می رقصد از باد بهاری
شده سر تا سر دشت سبز و گلناری
شکوفه های بی قرار روز آفتابی
به صبا بوسه دهند با لب سرخابی
ای شکوفه خنده تو جلوه ها دارد
آن روی زیبا نظر سوی ما دارد
دلداده بلبل دارد سخن ها
آراید از ساز و سخن بزم چمن ها
پروانه در بزم طرب آمده تنها
باد بهاری با بیقراری
شکوفه پرپر کندو لاله پریشان
بهر طرف دست صبا گشته گل افشان
شکوفه می رقصد از باد بهاری
شده سر تا سر دشت سبز و گلناری
عطر جان پرور گل می برد هوشم
نغمه مرغ چمن کرده خاموشم
ای شکوفه خنده تو جلوه ها دارد
آن روی زیبا نظر سوی ما دارد
شکوفه میرقصد از باد بهاری
شده سرتا سر دشت سبزو گلناری
شکوفه های بیقرار روز آفتابی
به صبا بوسه دهند با لب سرخابی
ای شکوفه خنده تو جلوه ها دارد
آن روی زیبا نظر سوی ما دارد
شده سر تا سر دشت سبز و گلناری
شکوفه های بی قرار روز آفتابی
به صبا بوسه دهند با لب سرخابی
ای شکوفه خنده تو جلوه ها دارد
آن روی زیبا نظر سوی ما دارد
دلداده بلبل دارد سخن ها
آراید از ساز و سخن بزم چمن ها
پروانه در بزم طرب آمده تنها
باد بهاری با بیقراری
شکوفه پرپر کندو لاله پریشان
بهر طرف دست صبا گشته گل افشان
شکوفه می رقصد از باد بهاری
شده سر تا سر دشت سبز و گلناری
عطر جان پرور گل می برد هوشم
نغمه مرغ چمن کرده خاموشم
ای شکوفه خنده تو جلوه ها دارد
آن روی زیبا نظر سوی ما دارد
شکوفه میرقصد از باد بهاری
شده سرتا سر دشت سبزو گلناری
شکوفه های بیقرار روز آفتابی
به صبا بوسه دهند با لب سرخابی
ای شکوفه خنده تو جلوه ها دارد
آن روی زیبا نظر سوی ما دارد
خراسانی
بیا که نوروزه، صبح نوروزه
ادم تا چشم به هم میزنه
می بینه که جوانی میگذره و پیری میاد
بیا که نوروزه، صبح نوروزه
دیدی، بکسال گذشت سال نو اومد
انقدر زود که انگار همین دیروز بود
بیا که نوروزه، صبح نوروزه
ادم تا چشم به هم میزنه
می بینه که جوانی میگذره و پیری میاد
بیا که نوروزه، صبح نوروزه
دیدی، بکسال گذشت سال نو اومد
انقدر زود که انگار همین دیروز بود
مازندارانی
باد بهاران آمده، نوروز ساطان اومده
دوستان مژده دهید، گل گلستان آمده
باد بهاران آمده، نوروز ساطان اومده
دوستان مژده دهید، گل گلستان آمده
نوبهار آمده
درخت خشک شکوفه کرده
بلبل بیدار شده
بر سر شاخسار لانه کرده
مش عموی با ایمان
ای شیرین سخن
دندان هایت مثل صدف
به من انعام بده
باد بهاران آمده، نوروز ساطان اومده
دوستان مژده دهید، گل گلستان آمده
باد بهاران آمده، نوروز ساطان اومده
دوستان مژده دهید، گل گلستان آمده
نوبهار آمده
درخت خشک شکوفه کرده
بلبل بیدار شده
بر سر شاخسار لانه کرده
مش عموی با ایمان
ای شیرین سخن
دندان هایت مثل صدف
به من انعام بده
آذری
بهار به باغچه ما امده
بهار سفره سبز خو را پهن کرده
گفتم بیا، نیامد یار، نیامدی ای یار
اگه از یاد نکنی
دل منو بدست نیاری
ای عشق من که چون اهویی
ای عشق مهربانم
راز مرا نفهمیدی ای یار
بهار به باغچه ما امده
بهار سفره سبز خو را پهن کرده
گفتم بیا، نیامد یار، نیامدی ای یار
اگه از یاد نکنی
دل منو بدست نیاری
ای عشق من که چون اهویی
ای عشق مهربانم
راز مرا نفهمیدی ای یار
بلوچی
آوای شادی هالو هالو
هنگام بهار است، بهار می آید
دوباره صدای آمدن بهار می آید
سواحل دریا را ابرها پوشانیده اند
بوی عطر و عنبر در هوا پیچیده است
دلم بسیار شادمان است و خوشحالم
هنگام فصل کشت و زرع رسده است
آوای شادی هالو هالو
هنگام بهار است، بهار می آید
دوباره صدای آمدن بهار می آید
سواحل دریا را ابرها پوشانیده اند
بوی عطر و عنبر در هوا پیچیده است
دلم بسیار شادمان است و خوشحالم
هنگام فصل کشت و زرع رسده است
گیلکی
عیدی بده که بهار آمده است
خانه ی ما چه زیبا شده است
زمستان سیاه رخت بربسته است
سکوت و سردی خانه ی ما را ترک می کند
برخیز و کار و زندگی را از سر گیر
برو سراغ باغ و شالیزارت
دوباره بهار امده
بهار دشت و صحرا را فرا گرفته
به امید خدا همه چیز خوب است
برو یارت را صدا بزن
خواهر و برادرت را هم صدا بزن
هنگام پاشدین جو بر شالیزار و شخم زدن زمین است
بعد از کار هم برویم دریا شنا کنیم
شادمانه بر یکدیگر آب بپاشیم
بهار آمده است که اینگونه دیوانه ام
دوباره بهار راه افتاده است
روانه ای دشت و صحرا شده است
به امید خدا همه چیز خوب است
عیدی بده که بهار آمده است
خانه ی ما چه زیبا شده است
زمستان سیاه رخت بربسته است
سکوت و سردی خانه ی ما را ترک می کند
برخیز و کار و زندگی را از سر گیر
برو سراغ باغ و شالیزارت
دوباره بهار امده
بهار دشت و صحرا را فرا گرفته
به امید خدا همه چیز خوب است
برو یارت را صدا بزن
خواهر و برادرت را هم صدا بزن
هنگام پاشدین جو بر شالیزار و شخم زدن زمین است
بعد از کار هم برویم دریا شنا کنیم
شادمانه بر یکدیگر آب بپاشیم
بهار آمده است که اینگونه دیوانه ام
دوباره بهار راه افتاده است
روانه ای دشت و صحرا شده است
به امید خدا همه چیز خوب است
کردی
امد بهار، بهاری که پر از شادی است
پر از رایحه نسیم و شکوفه های رهایی
فصل گل و بلبل و شب بوست
زیبایی این گل ها از وجود توست
این جشن و پای کوبی وشادی مبارک باد
روی دلبر من چون خنده گل ها زیباست
امد بهار، بهاری که پر از شادی است
امد بهار، بهاری که پر از شادی است
پر از رایحه نسیم و شکوفه های رهایی
فصل گل و بلبل و شب بوست
زیبایی این گل ها از وجود توست
این جشن و پای کوبی وشادی مبارک باد
روی دلبر من چون خنده گل ها زیباست
امد بهار، بهاری که پر از شادی است
عید شما
مبارک شاعر: بیژن سمندر، آهنگساز و
خواننده: ناصر چشم آذر
عمو نوروز نیا اینجا! شاعر: یغما گلرویی، آهنگساز و خواننده: شاهین نجفی، تنظیم:
مجید کاظمی
بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره ما
بوی یاس جا نماز ترمه مادربزرگ
با اینا زمستون و سر میکنم
با اینا خستگی مو در میکنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب
شوق یک خیز بلند از روی بتههای نور
برق کفش جفت شده تو گنجهها
با اینا زمستون و سر میکنم
با اینا خستگی مو در میکنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمههای عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذری
شب جمعه، پی فانوس، توی کوچه گم شدن
توی جوی لا جوردی هوس یه آب تنی
با اینا زمستون و سر میکنم
با اینا خستگی مو در میکنم
گل پامچال، گل پامچال ، بیرون
بیا
فصل بهاره ، عزیز موقع کاره
شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید
بلبل سر داره ؛ بلبل سر داره
بیا دل بیقراره ، بیا فصل بهاره
گل پامچال، گل پامچال ، بیرون بیا
فصل بهاره ، عزیز موقع کاره
شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید
بلبل سر داره ؛ بلبل سر داره
بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بشانیم
هر تومی جانه، عزیز موقع کاره؛ بیا فصل بهاره
مهتاب شبان، مهتاب شبان
آیم و آیم ، آیم و دیگ دی سر؛ عزیز می جان و دلبر
مهتاب شبان، مهتاب شبان
آیم و آیم ، آیم و دیگ دی سر؛ عزیز می جان و دلبر
ب بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بشانیم
هر تومی جانه، عزیز موقع کاره؛ بیا فصل بهاره
گل پامچال، گل پامچال ، بیرون بیا
فصل بهاره ، عزیز موقع کاره
شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید
بلبل سر داره ؛ بلبل سر داره
بیا دل بیقراره ، بیا فصل بهاره
بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بشانیم
هر تومی جانه، عزیز موقع کاره؛ بیا فصل بهاره ...
فصل بهاره ، عزیز موقع کاره
شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید
بلبل سر داره ؛ بلبل سر داره
بیا دل بیقراره ، بیا فصل بهاره
گل پامچال، گل پامچال ، بیرون بیا
فصل بهاره ، عزیز موقع کاره
شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید
بلبل سر داره ؛ بلبل سر داره
بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بشانیم
هر تومی جانه، عزیز موقع کاره؛ بیا فصل بهاره
مهتاب شبان، مهتاب شبان
آیم و آیم ، آیم و دیگ دی سر؛ عزیز می جان و دلبر
مهتاب شبان، مهتاب شبان
آیم و آیم ، آیم و دیگ دی سر؛ عزیز می جان و دلبر
ب بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بشانیم
هر تومی جانه، عزیز موقع کاره؛ بیا فصل بهاره
گل پامچال، گل پامچال ، بیرون بیا
فصل بهاره ، عزیز موقع کاره
شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید
بلبل سر داره ؛ بلبل سر داره
بیا دل بیقراره ، بیا فصل بهاره
بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بشانیم
هر تومی جانه، عزیز موقع کاره؛ بیا فصل بهاره ...
گل پامچال اجرای قدیمی با صدای روحبخش
گل پامچال، ناصر مسعودی
یازین اولینده گنجه چولونده
چیخیبدی گنده دیزه لاله لر
یاغیشدان ایسلانان یاپراقلارینی
سریپلر دره یه دوزه لاله لر
چیخیبدی گنده دیزه لاله لر
یاغیشدان ایسلانان یاپراقلارینی
سریپلر دره یه دوزه لاله لر
خیالیمدان نه لر گلیب نه گچر
یاز گلر ائللره دورنالار گوچر
بولاغلار سماور آغ داشلار شکر
بنزیر چمنده کوزه لاله لر
یاز گلر ائللره دورنالار گوچر
بولاغلار سماور آغ داشلار شکر
بنزیر چمنده کوزه لاله لر
میلیم اوزونده کی کارا خالدادی
هیجرانین درمانی ایلک ویسالدادیلاله لرر
نه واخدیر آشیقین گوزی یولدادیر
بیر گوناخ گله سیز بیزه لاله لر
هیجرانین درمانی ایلک ویسالدادیلاله لرر
نه واخدیر آشیقین گوزی یولدادیر
بیر گوناخ گله سیز بیزه لاله لر
در روزهای اول بهار، در دشتهای شهر گنجه
لاله ها دوباره تا زانوی آدم می رسند
و برگهای خیس از باران شان را
بر دره ها و دشت گسترانده اند، لاله ها …
لاله ها دوباره تا زانوی آدم می رسند
و برگهای خیس از باران شان را
بر دره ها و دشت گسترانده اند، لاله ها …
چه چیزهایی در خیالم می آیند و چه چیزهایی می گذرند
بهار به سرزمین ما می آید و درناها کوچ می کنند
چشمه ها سماوراش باشند و سنگهای سفید شکر
در میانِ چمن لاله ها به ذغال های سرخ شده می مانند، لاله ها…
بهار به سرزمین ما می آید و درناها کوچ می کنند
چشمه ها سماوراش باشند و سنگهای سفید شکر
در میانِ چمن لاله ها به ذغال های سرخ شده می مانند، لاله ها…
میل من به آن خال سیاه صورت توست
هم چنان که علاج هجران در نخستین وصال است
از کی تا حالاست چشم من به راه است
آه اگر روزی به خانه ی ما مهمان می شدید ای لاله ها… لاله ها… لاله ها…
هم چنان که علاج هجران در نخستین وصال است
از کی تا حالاست چشم من به راه است
آه اگر روزی به خانه ی ما مهمان می شدید ای لاله ها… لاله ها… لاله ها…
نوروز شما پیروز، شکیلا
هله نوروز آمد، وحید قاسمی و هنگامه
بسیار خوشحال و سپاسگزار خواهم شد اگر نام و نشانی
ترانههای نوروزی و بهاری محبوب خودتان را برایم بنویسید تا من بتوانم این سیاهه
را کاملتر کنم.
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
احد قربانی دهناری
گوتنبرگ، سوئد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر